زن ۵۸ ساله به نام معصومه که برای شکایت از پسرش و با در دست داشتن مرجوعه قضایی مبنی بر توهین، تخریب، تهدید و ضرب و جرح به کلانتری آمده بود در شرح داستان زندگی اش به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:"۱۵ سال قبل در حالی که دو فرزند پسر ۱۵ و ۱۰ ساله داشتم همسرم را در یک سانحه رانندگی از دست دادم.
به گزارش رکنا با دریافت دیه فوت همسرم منزلی را خریداری کردم و به زندگی با پسرانم ادامه دادم من زنی خانه دار بودم و تامین هزینههای زندگی برایم بسیار سخت بود و چارهای نداشتم جز این که چشم به کمکهای مالی خانواده خود و همسر مرحومم بدوزم. در آن روزها برادر شوهر م خیلی هوای من و فرزندانم را داشت و تا جایی که میتوانست به امور ما رسیدگی میکرد تا این که یک روز جاری ام با من تماس گرفت و من را زنی کثیف و فرصت طلب خواند و به من فحاشی کرد.او در حالی که مجال صحبت کردن به من نمیداد با عصبانیت گوشی تلفن را قطع کرد! آن روز دلیل برخورد زشت جاری ام را نفهمیدم تا این که چند روز بعد برادر شوهرم به منزلمان آمد و در حضور دو فرزندم به من ابراز علاقه و از من خواستگاری کرد! شوکه شدم پسر بزرگم که ۱۵ سال داشت عصبانی شد و پس از درگیری لفظی و فیزیکی با عمویش او را از خانه بیرون انداخت.
پس از این ماجرا من ارتباطم را با برادر شوهرم قطع کردم و دیگر او را در منزلمان نپذیرفتم حتی گاهی که کمکی برایمان میفرستاد آن را قبول نمیکردم و پس میفرستادم چرا که مطمئن بودم که مهر و محبتهای او بدون منظور نیست و من نیز نمیخواستم آشیانه دیگری را ویران کنم. متاسفانه این ماجرا آثار نامطلوبی بر روح و روان پسرم گذاشت، چون او در سن نوجوانی بود و دوران حساسی را سپری میکرد.
بعد از مدتی پسرم با اصرار ترک تحصیل کرد تا کمک خرجمان باشد برادرم تریلی داشت و به شهرهای مختلف کشور باربری میکرد او قبول کرد که پسرم به عنوان شاگرد راننده کنارش باشد. برادرم متاسفانه به مواد مخدر اعتیاد داشت، اما من به این موضوع توجهی نکردم، چون میخواستم پسرم نزد یک نفر آشنا مشغول کار شود تا بتوانم از او مراقبت کنم، اما بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که پسرم به صورت پنهانی سیگار میکشد هر چه او را نصیحت کردم که این کار آخر و عاقبت ندارد گوشش بدهکار نبود تا این که مدتی بعد متوجه شدم که مواد مخدر سنتی نیز مصرف میکند هر چه تلاش کردم نتوانستم او را کنترل کنم و در حالی که به ۱۸ سالگی رسیده بود مصرف مواد مخدر صنعتی را آغاز کرد هر چه سعی کردم که او را ترک بدهم موفق نشدم تا این که کارش به تزریق هروئین کشید. اکنون پسرم به ۳۰ سالگی رسیده است و به دلیل مصرف و تزریق مزمن مواد مخدر دیگر برای تزریق هروئین نمیتواند روی دست و پاهایش رگی پیدا کند بنابراین به ناچار به داخل رگهای اندامهای خصوصی اش مواد مخدر تزریق میکند که بسیار خطرناک است چند روز قبل تزریق مواد مخدر باعث پاره شدن رگ بدنش شده بود و من او را در حالی یافتم که داخل سرویس بهداشتی منزلمان غرق در خون روی زمین افتاده بود.
او با مصرف مواد مخدر دچار توهمات شدیدی میشود و من و پسر کوچک ترم را آزار میدهد. گاهی اوقات نیمههای شب تا صبح صدای حیوانات مختلف را در میآورد و ...
شب گذشته در حالی با سر و صدای شدید از خواب بیدار شدم که متوجه شدم دو فرزندم با یکدیگر گلاویز شدند وقتی میخواستم آنها را از یکدیگر جدا کنم پسر بزرگم به من توهین و فحاشی کرد و کتکم زد و... دیگر کارد به استخوانم رسیده است و نمیدانم برای حل مشکلم چه کاری انجام دهم با این که فرزندم را بارها در کمپ ترک اعتیاد بستری کردم، اما او با مرخص شدن از کمپ دوباره به مصرف مواد مخدر روی آورده است. برای این که مدتی از آزارهای او در امان بمانم قصد بستری کردن مجدد او را در کمپ داشتم، اما کمپهای ترک اعتیاد یا به دلیل شیوع کرونا از پذیرش فرزندم خودداری میکنند یا این که درخواست مبالغی پول را دارند که من توانایی پرداخت آن را ندارم.
برادرشوهر از زن برادر بیوه اش خوشش میآمد!
زن بیوه که دو پسر داشت وقتی دید برادرشوهرش از او خوشش آمده است شوکه شد.