کودکان بسیاری در سینمای ایران درخششهای آنی داشتند و بعد به همان سرعت که مشهور شده بودند، فراموش شدند. بازیگر نوجوان فیلم «خورشید» توانست یکی از مهمترین جوایز سینمایی را از جشنواره ونیز به دست آورد، اما این جایزه هیچ تضمینی نمیدهد که روحالله حسینی در آینده نیز در سینمای ایرانی جایی داشته باشد. حسینی در مصاحبهای که بعد از برنده شدن جایزه «مارچلو ماسترویانی» با یکی از خبرگزاریها انجام داد، بارها از علاقهاش به ادامه سینما میگوید، اما نکته اینجاست که این علاقه صرفاً از سوی خودش دنبال شده است و هیچ کدام از فیلمسازان سراغش را نگرفتهاند!
کودکان در سینمای ایران برخلاف ستارههای بزرگسال از کمترین شانسی برای ادامه حضور در عرصه سینما برخوردارند. نمونههای زیادی از کودکان هنرمند میتوان نام برد که در یک فیلم سینمایی یا پروژه تلویزیونی درخشیدند، ولی بعد از آن به دست فراموشی سپرده و از سینما حذف شدند. اکنون بزرگترین دغدغه بازیگران خردسال این است که آیا در سالهای آینده یا حتی پروژههای بعدی سینمایی که به کاراکتر کودک نیاز دارند، سراغ آنها خواهند آمد یا خیر؟!
برخی از به یادماندنیترین نقشها در سینمای ایران را کودکانی بازی کردهاند که اکنون فراموش و از سینما دور شدهاند.
ستارههای فراموش شده!
بابک احمدپور بازیگر فیلم تحسینشده «خانه دوست کجاست؟» به کارگردانی عباس کیارستمی در زمان ایفای نقشش در این فیلم یک کودک دبستانی بود. او در این فیلم بازی فوقالعادهای را ارائه داد و حتی مورد توجه منتقدان مطرح جهان قرار گرفت. گادفری چشر، منتقد فیلم اهل امریکا در توصیف باورپذیری نقشآفرینی احمدپور در فیلم «خانه دوست کجاست؟» نوشت: «این پسر (بابک احمدپور) واقعاً بر این باور بود که اشتباهی دفتر کودک دیگری را برداشته است. این واقعیت است. اگر شما با فیلم رابطه قلبی برقرار میکنید به این دلیل است که هر لحظه در کنار این کودک واقعی است. او به هیچ عنوان بازی نمیکند.» احمدپور و برادرش در «خانه دوست کجاست؟» و اتفاقاتی مثل زلزله گیلان باعث شد تا عباس کیارستمی دست به ساخت دو فیلم دیگر با محوریت موضوع زندگی آنها و زلزله گیلان بزند. فیلمهای «زیر درختان زیتون» و «زندگی و دیگر هیچ» دو قسمت بعدی «خانه دوست کجاست؟» هستند که احمدپور در فیلم «زیر درختان زیتون» نیز ایفای نقش کرده است. احمدپور دیگر در هیچ فیلم و سریالی ایفای نقش نکرد. در سال ۱۳۹۷ فیلمی مستند با عنوان «درخت زندگی» ساخته شد که در این فیلم برادران احمدپور پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از نقشآفرینی در «خانه دوست کجاست؟» درباره تجربه بازیگریشان در آن فیلم صحبت میکنند. بابک احمدپور در زمان ساخت مستند «درخت زندگی» در یک مرکز خرید در شمال تهران کارگری میکرد.
بچهای که از آسمان دور شد
مجید مجیدی استاد کشف بازیگران نوجوان است، ولی بازیگرانی که او کشف کرده است معمولاً از صحنه بازیگری حذف و فراموش شدهاند؛ مسئلهای که شاید دامنگیر بازیگر فیلم «خورشید» نیز شود. بازی فرخ هاشمیان در نقش علی در فیلم سینمایی «بچههای آسمان» را میتوان یکی از درخشانترین بازیهای کودک در تاریخ سینمای ایران دانست. هاشمیان در زمان ساخت فیلم مجید مجیدی تنها نه سال دارد و بازی درخشانش در این فیلم حتی برای او جوایزی بینالمللی به همراه داشت و البته در ایران نیز موفق به کسب جایزه ویژه هیئت داوران جشن حافظ شد.
فیلم سینمایی «بچههای آسمان» اولین فیلم ایرانی است که به جمع پنج نامزد نهایی جایزه اسکار خارجیزبان (غیرانگلیسی) راه یافت و درخشش این فیلم در سطح بینالملل و موضوعی که دارد باعث شد تا قصه «بچههای آسمان» در کتاب درسی ادبیات فارسی مقطع دوم متوسطه با عکسی از فرخ هاشمیان در نقش علی مطرح شود. پس از بازی درخشان هاشمیان در این فیلم، او به طور کامل از دنیای بازیگری کنار گذاشته شد تا اینکه حدود ۱۵ سال بعد در حالی که کارگر ساختمان بود، در گفتوگویی به گلایه از مجید مجیدی پرداخت و تأکید کرد که این کارگردان مانع شد تا او در فیلم دیگری حضور داشته باشد.
فیلم «باران» مجیدی نیز یک بازیگر کودک را به سینمای ایران معرفی کرد. زهرا بهرامی آن زمان ۱۳ ساله بود که در نقش یک کودک افغانستانی بسیار خوش درخشید. «باران» همان دختربچه ریزنقشی بود که از سر ناچاری با شکل و شمایلی پسرانه در یک کارگاه ساختمانی کار میکرد.
او سالها بعد در پاسخ به این سؤال که علت این فراموش شدنش در سینما چیست، اینگونه پاسخ میدهد: برگشتن به مشهد علت اصلی آن بود و من از سینما دور شدم. خیلیها آرزو دارند با مجید مجیدی همکاری کنند. کسانی که در بازیگری پیشرفت میکنند، حتماً در کنارشان مدیر برنامه و مشاور دارند. حتی خودشان میروند و نقشی را پیشنهاد میدهند. من کسی را نداشتم که کمکم کند و کسی نبود که به من مشاوره بدهد. بعد از «باران» من زندگی معمولیام را ادامه دادم و آن دوران بازیگری را فراموش کردم و کنار گذاشتم. مسلماً دیگران به سراغ من نمیآیند و خودم باید فعالیتی داشته باشم.
ابراهیمی در پاسخ به این سؤال که دوست دارید دوباره بازی کنید و بازیگری را به صورت حرفهای ادامه دهید، میگوید: الان خیلی دوست دارم دوباره بازی کنم. دوست دارم که آقای مجیدی را دوباره ببینم، ولی خیلی درگیر هستند. بازیگران کودک خیلی زود فراموش میشوند. مهدی باقربیگی در سریال «قصههای مجید» خیلی بازی خوبی داشت. هر هفته در تلویزیون بود و دیده میشد، ولی به سرعت کنار رفت و بازیگران «بچههای آسمان» هم محو شدند. آنهایی هم که میمانند به نظر من خانوادههایشان خیلی سرمایهگذاری میکنند. مثلاً «ترلان پروانه» که از بچگی تا الان بازی میکند، من خبر دارم که پدر و مادرش پشتیبانش هستند. خانم قیدی کارگردان «ویلاییها» زمان فیلمبرداری «باران» به من میگفت من روزی را میبینم که تو خیلی معروف بشوی، ولی این اتفاق نیفتاد. من یک محدودیتی دارم که فقط در نقش زن افغان میتوانم بازی کنم.
کودکانی که از آینده میترسند
مانیا علیجانی، بازیگر کودک که در فیلمهایی، چون «خرگیوش» و «آذر» بازی کرده است، میگوید: قطعاً تمام بازیگران کودک این نگرانی را دارند که فراموش شوند یا اینکه دیگر انتخاب نشوند. مهمترین چیز این است که بازیگران کودک تنها به بازیگری تکیه نکنند. با اینکه قطعاً خیلیها مثل خود من به این حرفه علاقه دارند، اما، چون ممکن است فراموش شوند یا حالا کارگردانی نباشد که انتخابشان کند، نباید زیاد به آینده بازیگری خودشان دل خوش کنند حتی اگر استعداد بازیگری هم داشته باشند.
علیجانی به بازیگران کودک توصیه میکند که به بازیگری به عنوان شغل نگاه نکنند و میگوید: شغلی را در نظر داشته باشند که بتوانند با آن درآمدی کسب کنند، چون امکان فراموشی و کنار گذاشته شدنشان وجود دارد.
محمد شاکری، بازیگر کودک آثاری، چون «شش قهرمان و نصفی»، «پاستاریونی» نیز که نگرانی حذف از سینما را دارد، میگوید: واقعاً این معروف بودن ترسناک است یعنی آدمها به تو فکر میکنند، حتی جاهایی نقدت میکنند و میگویند که تو نمیتوانی و تو باید تمام اینها را در جایی از فکرت داشته باشی. من اوایل با ذوق و شوق بودم، هیجان و استرس باعث شد تا کارم را ادامه دهم، اما از یک جا به بعد، حدوداً یک یا دو سال پیش کمی فکر کردم و با خودم گفتم که خیلی اتفاقات ممکن است برایم بیفتد که فراموش شوم. به نظر من در بازیگری همه چیز وجود خارجی ندارد بلکه باطنی هم هست. اما بیشتر شرایط چهره و صدا در آن تأثیر دارد. خیلی اتفاقات ممکن است رخ دهند تا تو فراموش شوی. مثلاً چهرهای که ممکن است اتفاقی برایش بیفتد و دیگر نخواهند که بازی کنی. کارگردانهایی را من میشناسم که فقط به خاطر چهره انتخاب میکنند.
نگرانیهای بازیگران کودک میتواند ناشی از یک تجربه بلندمدت تاریخی باشد، از بازیگران فیلم «ساز دهنی» امیر نادری که نزدیک به نیم قرن پیش ساخته شد تا بازیگران کودکی که هم اکنون جلوی دوربین فیلمبرداری کارگردانان صاحبنام سینمای ایران هستند هیچ تضمینی برای دوباره دیده شدن در سینما نداشته و ندارند. شاید این عیب بزرگ سینمای ایران باشد که ستاره کشف میکند، ولی آن را حفظ نمیکند.
اما «قصههای مجید» یکی از درخشانترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران است و مجید را میتوان یکی از محبوبترین کاراکترهای تاریخ سریالسازی ایران دانست که البته پس از این مجموعه دیگر از او خبری نبود تا اینکه سر از دنیای سیاست درآورد و یک دوره نماینده مردم اصفهان در شورای شهر شد. البته مهدی باقربیگی چند سال بعد در یکی از فیلمهای دیگر کیومرث پوراحمد با نام «شرم» نیز بازی کرد، ولی از آنجا که از دوران کودکی مقداری فاصله گرفته بود و آن خوشمزگیهای کودکی را به همراه نداشت، نتوانست مانند قبل نگاهها را به خود جلب کند و میشد حدس زد که کارنامه بازیگری او به انتهای خود رسیده است.
مهدی باقربیگی برای اولین بار با «قصههای مجید» در سن ۱۳ سالگی جلوی دوربین رفت و بازی خوب او توجه همه مخاطبان را به خود جلب کرد و خیلی زود به یکی از شخصیتهای محبوب تلویزیون در اوایل دهه ۷۰ تبدیل شد که همچنان در ذهن مخاطبان جایگاه ویژهای دارد، اما حضور در «قصههای مجید» کیومرث پوراحمد اولین و آخرین درخشش او در قاب تلویزیون بود.
مهدی باقربیگی در سال ۱۳۸۲ (پس از ۱۰ سال) دوباره به عرصه بازیگری برگشت و در سریال «مختارنامه» ایفای نقش کرد، اما این بار هم نتوانست موفقیت «قصههای مجید» را تکرار کند. باقربیگی پس از «مختارنامه» در چند فیلم و سریال دیگر نیز حضور داشت که هیچ کدام برای او موفقیت چندانی نداشتند.
منبع: جوان آنلاین