شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۵
آب و آتش

نارنجی پوش؛ پاسخ صریح مهرجویی به فرهادی

با صراحت و قطعیت باید گفت که مهرجویی در این فیلم، کوشیده است با همان زبان سینما، پاسخی به اصغر فرهادی و «جدایی نادر از سیمین»اش دهد.
کد خبر : ۵۳۵۵۰
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، تقی دژاکام در وبلاگ اش نوشت:
 
«نارنجی پوش» آخرین ساخته داریوش مهرجویی است که صبح پنج‌شنبه در سالن همایش‌های برج میلاد به نمایش درآمد تا انتظارها از پرسابقه ترین فیلمساز جشنواره سی‌ام محک بخورد.

نارنجی پوش حکایت عکاس- خبرنگاری است که با هدایت‎های یک معلم - معلم خصوصی فرزندش- با مفاهیمی چون بهداشت محیط زیست و فنگ‌شویی آشنا می شود و آنچنان شیفته این کار می شود که بتدریج به استخدام شهرداری در می آید و لباس نارنجی رفتگران شهرداری را می پوشد و در این کار تا آنجا پیش می رود که معروفیتی به هم می زند تا داستان مهندس جوانی که عکاسی خوانده اما اکنون «سوپور» شده است، نقل محافل و رسانه ها می شود.

"حامد آبان" اکنون در محیط خانه خود نیز به تربیت "شهاب" فرزند کوچکش در این راه همت گمارده و او را نیز از علاقه‌مندان بهداشت محیط زیست کرده است اما ناگهان "نهال" همسر حامد که از نخبگان ریاضی است و در یک کشور اروپایی سرد تحصیل می کند، سر می رسد و با ادعای اینکه "تو با این کارت آبروی مرا در آن‌سوی دنیا برده ای و..." تقاضای جدایی و بردن فرزندش را می کند. کار به دادگاه کشیده می شود و استدلال‌های حامد در دادگاه، بر خلاف شانتاژهای وکیل همسرش، نظر قاضی را جلب می کند و شاکی شکست می خورد. اما نهال به بهانه بردن فرزندش به سفر تفریحی کیش، حامد را به این صرافت می اندازد که فرزندش را به خارج می برد و به همین دلیل او بیمار می شود و کارش به بیمارستان می کشد. در ادامه، همسرش که در مقابل علاقه شدید شهاب به ایران، کم آورده است با او به تهران بر می گردد و همگی با علاقه به پاکیزه سازی محیط زیست می پردازند و بدین ترتیب، فیلم‌ساز پایان بندی فیملش را با خوشی شکل می دهد.

با صراحت و قطعیت باید گفت که مهرجویی در این فیلم، کوشیده است با همان زبان سینما، پاسخی به اصغر فرهادی و «جدایی نادر از سیمین»اش دهد. او با توصیف همان فضا و حال و هوای فیلم فرهادی، حتی مسئله تقاضای طلاق و همراه کردن فرزند و دادگاه و قاضی و آرزوی رفتن به خارج و... با صراحت به فرهادی پاسخ می دهد که غرب، سرزمین یخ‌زده و سردی است که مناسب زندگی ما ایرانیها نیست؛ بر عکس ایران سرزمین ماست که ریشه و همه چیزمان در اینجاست؛ سرزمینی که بر عکس غرب و اروپا، آفتاب و گرمی دارد و اگر اشکالاتی هم در زندگی اجتماعی ما وجود دارد، باید به دست خودمان به اصلاح و پاک‌سازی آنها همت گمارد.

مهرجویی بر عکس فرهادی به مردم کشورش توهین نمی کند و نه تنها آنها را از دم، بدسرشت و دروغ‌گو و پرنفاق نمی نامد، بلکه ایرانیان را مردمی شاد، پر انرژی و با قابلیت‌های زیاد برای سازندگی کوی و برزن و در حقیقت کشورشان توصیف می کند.

از نکات جالبی که در این فیلم به چشم می خورد، تأکید فیلم‎ساز بر آغاز اصلاحات از خود و از خانه و خانواده خود است. او پاک‌سازی و فنگ شویی را ابتدا از اتاق کار خودش در خانه و سپس از اتاق‌های دیگر شروع می کند تا به کوچه و محله و شهر خود و در حقیقت کشورش برسد. و نشان می دهد بسیاری از آدم‌های طبقه‌ی توان‌مند وقتی در ماشین‎های آخرین سیستم خود می نشینند، بیشتر آشغال‌زایی دارند تا دیگران. در یکی از دیالوگ‎های فیلم هم با صراحت می گوید که "تو اول برو زنت را پاک کن!"

نگاه مهرجویی به دستگاه قضایی هم بر عکس فرهادی منفی نیست. یادمان بیاید که تاریخ تشکیل دادگاه حامد و نهال، در نخستین روز کاری فروردین و نخستین روز اداری در فصل بهار است و این نشانه ای است بر امید و بالندگی به دادگاه و نتیجه منطقی قضاوت در آن. ضمن اینکه حامد و در حقیقت مهرجویی خطاب به وکیلی که برای اعطای حق بردن شهاب به خارج از کشور به مادرش تلاش می کند، می گوید: «آقای وکیل! تو احتیاج به فنگ شویی داری.»

نارنجی پوش رگه هایی از اقتدار مردانه را نیز تبلیغ می کند. هم در ندادن حق به همسر نخبه حامد که در خارج تحصیل می کند، هم در آنجا که با دیالوگِ «این پسر حق منه، سهم منه، تو هم هیچ کاری نمی تونی بکنی!» که یادآور دیالوگ خاطره انگیز حمید در هامون است، ضمن اینکه مخالفت و ناراحتی نهال همسر حامد با پاکیزه سازی و فنگ شویی و حتی تغییرات مختصر در چیدمان منزل خودشان را هم می توان نوعی تقابل دیدگاه مهرجویی با روشنفکران بی ریشه ای که ارتباطی با بدنه جامعه و طبقات فرودست ندارند و در برج عاج خودمطلق بینی نشسته اند، تعبیر کرد.

فیلم البته در بعضی جاها بیشتر به شعارگویی افراطی می افتد؛ به عنوان مثال آنجا که به نقل از شهردار می گوید باید همه مردم راه نارنجی پوش را ادامه بدهند و هم مردم و هم مأموران باید بسیج بشوند تا شهرمان را تمیز کنیم. یا تکرار بیش از اندازه و کسالت آور عبارت حامد مبنی بر اینکه اینجا کشور من است، ریشه من است و اینکه نمی خواهد ایران را ترک کند.

درباره «نارنجی پوش» هنوز هم نکات گفتنی و البته ناگفتنی! هایی هم هست اما برای یک یادداشت شتاب‌زده درست یک ساعت بعد از نمایش فیلم و در محل کافی‌نت سالن همایش‌های برج میلاد، فکر می کنم کافی باشد. ضمن اینکه در این یادداشت تنها هدفم همان نشان دادن قرینه ها و نمونه هایی از این ادعا بود که این فیلم کاملاً پاسخی سینمایی و البته قاطع به فیلم اصغر فرهادی بوده است. در باره بقیه حرفها فرصت هنوز هست.

پی‌نوشت‌ها:

اول: درست بعد از پایان فیلم در سالن، هنگامی که همه با سوت و کف مرتب و مدید، نارنجی پوش مهرجویی را تشویق کردند و بعد از رفتن همه، دوستی گفت: نگاه کن! زیر صندلی‌های این قشر فرهیخته ای که این‌چنین مهرجویی را تشویق می کنند، نگاه کن و ببین چقدر پوست ساقه طلایی و بطری آب و کاغذ و دستمال کاغذی ریخته اند!

دوم: امسال هم مثل همه این سال‎های اخیری که مهرجویی فیلمی در جشنواره داشته است، خبری از جلسه پرسش و پاسخ عوامل فیلم با کارگردان نبود! چرا مهرجویی از پاسخ دادن به پرسش‌های خبرنگاران و عکاسان -همان‎ها که سنگ او را در فیلم به سینه می زند-، طفره می رود؟!

نظرات بینندگان
پسر شجاع
|
Russian Federation
|
۱۸:۴۷ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
۷
۷
حالا اگر فيلم مهرجويي بهترين فيلم هم شود، جشنواره‌هاي خارجي ميگويند اخ اخ!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۳ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
۱۲
۵
چرا ما ها نمیخواهیم یاد بگیریم که از موفقعت دیگران خوشحال باشیم نه اینکه به فکر انتقام باشیم
حامد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
۱
۲
سعید گالیور: والا ما که هیچی از این فیلم نفهمیدیم. شما برادران عرزشی با کمک یگان ویژه و سپاه و بسیج و ساندیس ریختین تو جشنواره و به زور میخواین این فیلم رو به ما تحمیل کنید. در ضمن از ادبیات فاخر شما استفاده کردیم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۱ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
۱
۲
وضعیت مملکت همونی بود که فرهادی اشاره کرد .خدا نکنه کارت به دادگاه بیفته حتی به عنوان شاکی. وضع مملکت هم که از نظر اقتصادی مشخص . تا کی باید نشست و گفت مملکت ما گل و بلبل و هیچ خبری نیست . گرونی داره بیداد می کنه بی عدالتی در دادگاه ها بیداد می کنه .فقط خدا رحم کنه
ملتی که هرگز آدم نشد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۶ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
۱
۲
حافظه خودتون رو درمان کنید بد نیست. همین فیلم قبلی مهرجویی بود که توقیف شد بعد از یه سال با سانسور شدید به نابودی کشیده شد تا اکران بشه، چرا اون موقع حرفی از خوبی های مهرجویی نبود.
حقا که ملت پلیدی هستیم.