رضا فریدی روانشناس بالینی و فعال آسیبهای اجتماعی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران درباره فوت کودک کار ۱۸ ساله، اظهار کرد: یکی از خبرهای تلخی که در چند روز گذشته شنیدهایم، خودکشی رضا یکی از کودکان کار بود که در برنامه ماه عسل معروف شد.
وی با اشاره به اینکه علت اصلی فوت نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد، افزود: حتما رضا اولین کودک کاری نبود که خودکشی کرد و قطعا آخرین هم نیست. شاید شنیدن هیچ خبری به اندازه خبر خودکشی یک کودک دردآور نباشد. برای ما دشوار است باور کنیم کودکان و نوجوانان حتی میتوانند به خودکشی فکر کنند.
این روانشناس بالینی تصریح کرد: باور عمومی در میان بزرگسالان این است که کودکان خردسال، دیدگاه درستی نسبت به مرگ ندارند تا آگاهانه دربارهاش تصمیم بگیرند. این باور سبب میشود که سن خودکشی در کودکان را به طور ناخودآگاه بیشتر از ۱۲ سال بدانیم، اما شمار زیادی از کودکانی که تا به حال خودکشی کردهاند، سن کمتری داشتهاند.
فریدی گفت: شوربختانه با گذشت زمان شمار کودکانی که سعی میکنند به زندگی خود پایان دهند بیشتر شده و سن افرادی که دست به این کار میزنند نیز رفتهرفته پایینتر آمده است. حال سوال اینجاست که چرا کودک یا نوجوانی که در اوج هیجان و شور زندگی باید باشد تصمیم به خودکشی میگیرد؟ چه اتفاقی میافتد که یک کودک یا نوجوان تصمیم میگیرد حق حیات را از خودش بگیرد؟
این روانشناس بالینی بیان کرد: اغلب موارد خودکشی کودکان به دلیل فقر شدید خانواده، خشونت زیاد در کانون خانواده، اعتیاد والدین، ازدواج اجباری کودک و زندگی در فضای بسیار متشنج و پراضطراب است. در این خانوادهها کودک به نقطهای میرسد که حتی سادهترین آرزوهایش هم محقق نمیشود. او مدام خودش را با هم سن و سالهایش مقایسه میکند و میبیند که نمیتواند مثل آنها باشد.
وی اضافه کرد: احساس میکند هیچ کسی او را دوست ندارد و وجودش برای کسی هم مهم نیست. این احساس تنهایی عمیق و دیده نشدن، گاهی فراتر از ظرفیت روانی کودک میشود. در چنین شرایطی با حذف فیزیکی خودش، انگار دیگر نمیخواهد این احساسات تلخ هرروزه را تکرار کند.
فریدی با تأکید بر اینکه اغلب موارد خودکشی کودکان با برنامه ریزی قبلی اتفاق نمیافتد، گفت: یعنی اینطور نیست که مثل بزرگسالان، چندین ماه یا حتی چندین سال به خودکشی فکر کنند و حتی به دنبال کشف راههای کم دردتر برای خودکشی باشند. این سناریو معمولا متعلق به بزرگسالان است، اما اغلب انواع خودکشی در کودکان کاملا لحظهای و با وقوع یک اتفاق تلخ یا یک دعوا رخ میدهد. مثلا فرض کنید کودکی که هر روزش با سرخوردگی میگذرد، دعوا یا کتک خوردن چنین کودکی مثل کبریتی است که در انبار باروت بیفتد. در آن شرایط کودک به شدت احساساتی میشود و در همان اوج احساسات، امکان دارد که تصمیم بگیرد خودش را خلاص کند.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه معمولا کودکان و نوجوانان از طریق فیلم، رسانه یا صحبت با هم سن و سالهایشان، نحوه انجام خودکشی را یاد میگیرند، تصریح کرد: متأسفانه برخلاف بزرگسالان، اقدام به خودکشی در کودکان و نوجوانان با درصد خطای کمتری همراه است. یعنی مثلا گاهی یک فرد بزرگسال صرفا برای جلب توجه اطرافیان، اقدام به خودکشی میکند، اما به طور مثال فقط به میزانی قرص مصرف میکند که در نهایت زنده بماند، اما اغلب کودکانی که به سمت خودکشی میروند، چنین حساب و کتابهایی انجام نمیدهند.
نشانههای نوجوانان و کودکانی که مستعد خودکشی هستند
وی با بیان اینکه با دیدن برخی علایم و نشانهها میتوان تشخیص داد که چه کودکی مستعد اقدام به خودکشی است، افزود: اگر کودکی در یک بازه زمانی طولانی، عادتهای غذاییاش عوض شود، خلق و خویش تغییر کند، گوشه گیر شود، بازیهای محبوبش را انجام ندهد و به یکباره از جمع گریزان شود، اینها میتواند نشانههایی از مستعد بودن کودک به خودکشی باشد.
فریدی ادامه داد: البته این حرف به این معنی نیست که هر کودکی که این علایم را داشت، مشکوک به اقدام به خودکشی است، بلکه منظور این است که اگر کودکی در بستر یک خانواده با آسیب اجتماعی شدید زندگی میکند و این علایم هم در او بروز پیدا کند، آن وقت چنین کودکی میتواند مستعد به انجام خودکشی باشد.
این روانشناس با اشاره به علائم دیگر کودکان مستعد خودکشی، تصریح کرد: از دیگر علائم هم این است که یک کودک در بستر یک خانواده فقیر یا پر از آسیبهای اجتماعی دیگر، به یکباره وسایلی را که همیشه برایش بسیار ارزشمند بودند، به دیگران میبخشد. همچنین در کودکی که قبلا خودکشی ناموفق داشته، احتمال اقدام دوباره او برای خودکشی بسیار بالاتر از سایر کودکان است.
وی افزود: اگر کودکی با زبان جدی یا حتی با زبان شوخی از خودکشی اش صحبت کرد، نباید این حرفهای به ظاهر کودکانه را نادیده گرفت، گاهی همین حرفها یک پیش آگاهی جدی از خودکشی است.
فریدی با بیان اینکه شکی نیست که ارائه خدمات روان درمانی به کودکان و نوجوانانی که مشکوک به انجام خودکشی هستند، خاطرنشان کرد: میتواند شرایط روانی آنها را بهبود ببخشد، اما واقعیت این است که تا وقتی عوامل اجتماعی خودکشی کودکان، یعنی فقر، اعتیاد والدین و خشونت در خانواده مهار نشود و نهادهای اجتماعی برای کمک به این کودکان و این خانوادهها پیش قدم نشوند، روان درمانی برای این کودکان صرفا یک مسکن زودگذر خواهد بود.