اول بهمن ماه، آخرین روز زندگی مردی بود که پیش از پخش سریالش هیچ کس او را در شهر یا کشوری که یک ملت به او کارهای بزرگش مدیون هستند، نمیشناخت. نامش دکتر قریب پر آوازه بود که امروزه میتوان نامش را غریب هم نوشت. به حدی غریب که نه خادم آرامستان شیخان قم که مدفن این پزشک پیشگام ایرانی است، او را میشناسد نه رهگذرانی که از اول درب شیخان به سمت مقبره میرزای قمی و زکریابن آدم و... عبور میکنند.
به گزارش ایسنا، اولین چیزی که از او به یاد داریم تیتراژ مبهوت کننده سریالی است که "روزگار قریب" نام داشت. بازی زیبا و فریبنده مرحوم حسین پناهی و مهران رجبی در نقش میرزای بنک دار گرکانی در همان قسمتهای اول همه را مجذوب کرد. حتی تا در قسمتهای ابتدایی سریال کسی نمیدانست که ماجرا چیست و قرار است این پسر بازیگوش و البته باهوش سمج چه کاره شود و آینده اش در کدام حرفه رقم بخورد.
هرچه از سریال گذشت، دکتر قریب جوان بیشتر و پیشتر به دلها نشست و دیالوگهای جالب کل کلهای جالب او با تیمسار آتابای و تلاش او برای کمک به کسانی که هیچ کس جرات نجات دادنشان را نداشت برجذابیتش افزود و همه را میخکوب کرد تا ببینند این دکتر جوان چه گلی به سر کشورش زده است که برای او چنین سریالی ساخته اند.
اما جالب بود که بازهم کسی او را نمیشناخت تا اینکه مصاحبههای اول سریال با دکتر ولایتی و. باعث شد که همه متوجه شوند که این پسر کوچک باهوش و کم حرف سمج چگونه استادی بی نظیر برای بزرگان کشور شده و بنیان پزشکی اطفال و انتقال جریان طب سنتی و حکیم محور جامعه سنتی ایران را به پزشکی مدرن گذاشته است.
جالبتر از همه اینکه تا اواخر سریال هم کسی نمیدانست که این پزشک امین و با اخلاق و متعهد ایرانی که تاریخ پر افتخار پزشکی ایران که یکی از مزیتهای بزرگ این دیار است در قم مدفون شده است. آن هم در یک مدفن غریبانه که هیچ نام و نشانی نداشت. ظاهرا او غربت و گوشه گیری و گوشه نشینی را پس از مرگ هم دوست داشت. او عمیقا باور داشت که آدمهای بزرگ برای اثبات بزرگ بودنشان اصلا وقت و حوصله اضافه ندارند. آنها آنقدر کار دارند که یادشان نمیماند که برای بزرگ نشان دادنشان چه پیش و چه پس از مرگ و در گورهای خانوادگی و نام و نشان دار کاری کنند. آنقدر کار میکنند که یک مرتبه جناب اجل بیاید و به آنها دست خسته نباشید بدهد و والسلام.
اما، دکتر محمد قریب متولد ۱۴ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی در تهران است. او در روزگاری که مدرسه تازه جای خود را به مکتبها داده بودند تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند و در ۱۳۰۶ خورشیدی با همهی مخالفتها و مشکلات، برای فرا گرفتن دانش پزشکی، در اولین گروه دانشجویان ایرانی به همراه مهدی بازرگان به فرانسه رفت.
قریب با پشتکاری مثال زدنی خود، موفقیتهای فراوان ازجمله درپیروزی به عنوان نخستین ایرانی در کنکور انترنی بیمارستان پاریس را بدست آورد و پس از اتمام تحصیلات خود در سال ۱۳۱۷ خورشیدی به ایران بازگشت.
اوکه پایه گذار طب اطفال در ایران بود، در دوران بازنشستگی خود به همراه حسن اهری اولین بیمارستان تخصصی کودکان یعنی بیمارستان مرکز طبی کودکان را تاسیس کردو کتاب "بیماریهای اطفال" که در زمره اولین کتب تالف شده به زبان فارسی در رابطه با طب کودکان است را به رشته تحریر در آورد.
مسأله انتقال خون امروزه به صورت سازمانی گسترده تـشکل یافته و در خدمت کشور است از اقدامات محمد قریب پس از بازگشت به ایران بود؛ او نخستین تعویض خون را در ایران انجام داد واز بنیان گذاران انتقال خون در ایران بود.
قریب در سال ۱۳۵۱ به سرطان مثانه مبتلا شد و در شرایطی که درمانهای انجام شده درایران و آمریکا تأثیر چندانی بر بیماری اش نداشت، در یکم بهمن ۱۳۵۳ خورشیدی در بیمارستان طبی کودکان چشم از جهان بست. مقام علمی وی به حدی بزرگ بود که شاه مخلوع نیز او را بدرقه کرد. اقامه نمازمیت بر پیکرش نیز توسط آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، انجام شد و طبق وصیتش، درقبرستان شیخان قم و در نزدیکی قبر پدرش، علی اصغر خان قریب گرکانی، به خاک سپرده شد.
به گزارش ایسنا، اولین چیزی که از او به یاد داریم تیتراژ مبهوت کننده سریالی است که "روزگار قریب" نام داشت. بازی زیبا و فریبنده مرحوم حسین پناهی و مهران رجبی در نقش میرزای بنک دار گرکانی در همان قسمتهای اول همه را مجذوب کرد. حتی تا در قسمتهای ابتدایی سریال کسی نمیدانست که ماجرا چیست و قرار است این پسر بازیگوش و البته باهوش سمج چه کاره شود و آینده اش در کدام حرفه رقم بخورد.
هرچه از سریال گذشت، دکتر قریب جوان بیشتر و پیشتر به دلها نشست و دیالوگهای جالب کل کلهای جالب او با تیمسار آتابای و تلاش او برای کمک به کسانی که هیچ کس جرات نجات دادنشان را نداشت برجذابیتش افزود و همه را میخکوب کرد تا ببینند این دکتر جوان چه گلی به سر کشورش زده است که برای او چنین سریالی ساخته اند.
اما جالب بود که بازهم کسی او را نمیشناخت تا اینکه مصاحبههای اول سریال با دکتر ولایتی و. باعث شد که همه متوجه شوند که این پسر کوچک باهوش و کم حرف سمج چگونه استادی بی نظیر برای بزرگان کشور شده و بنیان پزشکی اطفال و انتقال جریان طب سنتی و حکیم محور جامعه سنتی ایران را به پزشکی مدرن گذاشته است.
جالبتر از همه اینکه تا اواخر سریال هم کسی نمیدانست که این پزشک امین و با اخلاق و متعهد ایرانی که تاریخ پر افتخار پزشکی ایران که یکی از مزیتهای بزرگ این دیار است در قم مدفون شده است. آن هم در یک مدفن غریبانه که هیچ نام و نشانی نداشت. ظاهرا او غربت و گوشه گیری و گوشه نشینی را پس از مرگ هم دوست داشت. او عمیقا باور داشت که آدمهای بزرگ برای اثبات بزرگ بودنشان اصلا وقت و حوصله اضافه ندارند. آنها آنقدر کار دارند که یادشان نمیماند که برای بزرگ نشان دادنشان چه پیش و چه پس از مرگ و در گورهای خانوادگی و نام و نشان دار کاری کنند. آنقدر کار میکنند که یک مرتبه جناب اجل بیاید و به آنها دست خسته نباشید بدهد و والسلام.
اما، دکتر محمد قریب متولد ۱۴ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی در تهران است. او در روزگاری که مدرسه تازه جای خود را به مکتبها داده بودند تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند و در ۱۳۰۶ خورشیدی با همهی مخالفتها و مشکلات، برای فرا گرفتن دانش پزشکی، در اولین گروه دانشجویان ایرانی به همراه مهدی بازرگان به فرانسه رفت.
قریب با پشتکاری مثال زدنی خود، موفقیتهای فراوان ازجمله درپیروزی به عنوان نخستین ایرانی در کنکور انترنی بیمارستان پاریس را بدست آورد و پس از اتمام تحصیلات خود در سال ۱۳۱۷ خورشیدی به ایران بازگشت.
اوکه پایه گذار طب اطفال در ایران بود، در دوران بازنشستگی خود به همراه حسن اهری اولین بیمارستان تخصصی کودکان یعنی بیمارستان مرکز طبی کودکان را تاسیس کردو کتاب "بیماریهای اطفال" که در زمره اولین کتب تالف شده به زبان فارسی در رابطه با طب کودکان است را به رشته تحریر در آورد.
مسأله انتقال خون امروزه به صورت سازمانی گسترده تـشکل یافته و در خدمت کشور است از اقدامات محمد قریب پس از بازگشت به ایران بود؛ او نخستین تعویض خون را در ایران انجام داد واز بنیان گذاران انتقال خون در ایران بود.
قریب در سال ۱۳۵۱ به سرطان مثانه مبتلا شد و در شرایطی که درمانهای انجام شده درایران و آمریکا تأثیر چندانی بر بیماری اش نداشت، در یکم بهمن ۱۳۵۳ خورشیدی در بیمارستان طبی کودکان چشم از جهان بست. مقام علمی وی به حدی بزرگ بود که شاه مخلوع نیز او را بدرقه کرد. اقامه نمازمیت بر پیکرش نیز توسط آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، انجام شد و طبق وصیتش، درقبرستان شیخان قم و در نزدیکی قبر پدرش، علی اصغر خان قریب گرکانی، به خاک سپرده شد.