هفته نامه سرنخ: داستانهای واقعی، از موضوعات جالب و جذاب برای ساخت فیلمهای سینمایی به شمار میروند که طرفداران زیادی هم دارند و به همین خاطر نظر کارگردانان زیادی را جلب میکنند؛ درست به همین دلیل، کلینت ایستوود سال قبل تصمیم گرفت به زندگی خصوصی یکی از مؤثرترین رؤسای پلیس فدراسیون آمریکا سرک بکشد و زندگی او را بر پرده سینما روایت کند؛ به این ترتیب کار ساخت فیلم «جیادگار» شروع شد؛ در این گزارش نگاهی کوتاه داریم به این فیلم جنجالی و مصاحبهای که تایمز اخیراً با بازیگر اصلی آن یعنی دیکاپریو درباره این فیلم و گریم سنگین او در آن انجام داده است؛ نکته جالب اینجاست که دیکاپریو، با استفاده از گریم و تمرینهای زیاد موفق شد تا حد زیادی شبیه رئیس سابق افبیآی شود.
خط روایی داستان جیادگار، با فلشبکهایی به گذشته آغاز میشود و تمام زندگی ادگار هوور، در روایتی که خودش از خودش دارد به تصویر کشیده میشود.
پلان آغازین به این شکل است که هوو (با بازی دیکاپریو) به سراغ یک زندگینامهنویس مشهور و حرفهای میرود تا داستان زندگیاش را برای او تعریف کند تا شرح کامل و مفصلی از زندگیاش به صورت مکتوب داشته باشد.
در این فیلم، او از اخاذیها، کارهای خطرناک و جزئیات زندگی خصوصیاش میگوید، برای همین خاطب با پلانهای که پشت سرهم به تصویر کشیده میشوند، مدام بین گذشته و آینده معلق است.
اما نکتهسنجی کلینت ایستوود باعث شده که بخشهای از زندگی هوور برای مخاطب به تصویر کشیده شوند که جذابیت زیادی هم دارند. برای مثال ماجرای گروگانگیری کودک 20 ماهه که در زمان هوور انجام شده بود و در آن زمان جنجال زیادی به پا کرد. با این حال از آنجا که این کارگردان کهنهکار بارها ثابت کرده که علاقهای به بد جلوه دادن چهره پلیس فدرال آمریکا ندارد، در این فیلم هم ما چهره خشنی از هوور نمیبینیم.
برگ برنده
اما یکی از نقاط قوت این فیلم، بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش ادگار هوور است. او موفق شد برای اولین بار در کارنامه بازیگریاش، پیرمردی را به تصویر بگشد که 30 سال از خود واقعیاش بزرگتر است. و البته اضافه وزن زیادی هم دارد. گریم این بازیگر آنقدر خوب روی صورتش نشسته است که خیلیها در نگاه اول متوجه نمیشوند که بازیگری که نقش هوور را ایفا کرده همان دیکاپریوی معروف است.
دیکاپریو از تایتانیک تا ادگار
زمانی که دیکاپریو بازی در فیلم سینمایی تایتانیک بهعنوان یک چهره بااستعداد وارد سینما شد، کسی فکرش را نمیکرد که بتواند بعد از گذشت چند سال به یکی از بهترین بازیگران هالیوود تبدیل شود که میتواند شخصیت مرموز کاپ در فیلم «سرآغاز» یا «ندی» در جزیره شاتر» را بازی کند.
مجله تایمز نوامبر گذشته با این بازیگر جوان درباره نقشش در فیلم جیادگار مصاحبه جالبی داشته که در ادامه میخوانید:
بازی در نقش یک شخصیت نظامی – سیاسی چطور بود؟ خودت با این شخصیت همذاتپنداری داشتی؟
خب ایفای نقش خیلی سخت بود اما در کنار آن نمیتوان منکر هیجانی شد که هنگام کار کردن با کلینت ایستوود به بازیگر دست میدهد. ما مدام با هم صحبت میکردیم تا ببینیم چطور میتوانیم اتفاقات سیاسی – جنایی پیچیدهای که زمان ادگار وجود داشت را به تصویر بکشیم تا ضعفی احساس نشود. هوور در چند تا از جنجالیترین اتفاقت تاریخ آمریکا دست داشته... از دستگیری دیلینجر بگیرید تا ماجرای مارتین لوتر کینگ. فیلم درباره زندگی مخفی اوست. قطعاً برای هر بازیگری لازم است که در چنین نقشی بازی کند، اما راستش را بخواهید همذاتپنداری با این نقش نداشتم. مثلاً او در زندگی شخصیاش همیشه دوست داشت لباس زنانه بپوشد، اما من هرگز این کار را دوست نداشتم و ندارم.
برای درآوردن شخصیت او چه کارهایی انجام دادی؟
به واشنگتن دیسی رفتم تا چیزهایی که از زندگی او نمیدانستم را پیدا کنم. با کسانی ملاقات کردم که رابطه نزدیکی با جیادگار داشتند. او یک حس شوخطبعی خاصی داشت که من باید از آن الگوبرداری میکردم. همه او را رئیس صدا میزندند و با ترس نگاهش میکردند، من باید همه این چیزها را درک میکردم. این سفر برایم لازم بود.
گریم سختی داشتید؟
بله وقتی قرار بود دوران پیری هوور را بازی کنم. هر روز 6 ساعت روی صندلی گریم مینشستم تا چروک، لکها و خطهایی که او داشت به صورتم اضافه شود.
برای این مرحله لازم بود که یک جفت دندانهای نیش به دندانهایم اضافه شود تا فرم صورتم شبیه هوور شود. پروتزهایی برای بزرگ نشان دادن بینیام در داخل و خارج صورتم گذاشته میشد. غبغب یکی از پرزحمتترین قسمتهای بود که گریمورها باید هر روز آن را به صورتم اضافه میکردند.
این کار با سلیکونهای مخصوص انجام میشد. علاوه بر اینها من باید پروتزهای دیگری را روی دست، گردن، صورت و کلا تمام اجزای بدنم تحمل میکردم تا نظر ایستوود تأمین شود، او معتقد بود من باید از نظر ظاهری کاملاً شبیه این آدم رفتار کنم.
موهایت چطور؟ آنها را از ته زدی؟
نه با یک لایه پوست مخصوص، موهایم را میپوشاندند و روی آن برایم کلاه گیس میگذاشتند. زمانی که گریمم بعد از 6 ساعت تمام میشد و خودم را توی آینه میدیم زیاد از قیافهای که داشتم تعجب نمیکردم. اما اولین روزی که عکسم را در روزنامهها دیدم واقعاً شوکه شدم، کسی که میدیم من نبود، انگار ی آدم دیگری شده بودم که فقط اسم مرا یدک میکشید. از کار گریم این فیلم خیلی راضی هستم.
پلان آغازین به این شکل است که هوو (با بازی دیکاپریو) به سراغ یک زندگینامهنویس مشهور و حرفهای میرود تا داستان زندگیاش را برای او تعریف کند تا شرح کامل و مفصلی از زندگیاش به صورت مکتوب داشته باشد.
در این فیلم، او از اخاذیها، کارهای خطرناک و جزئیات زندگی خصوصیاش میگوید، برای همین خاطب با پلانهای که پشت سرهم به تصویر کشیده میشوند، مدام بین گذشته و آینده معلق است.
اما نکتهسنجی کلینت ایستوود باعث شده که بخشهای از زندگی هوور برای مخاطب به تصویر کشیده شوند که جذابیت زیادی هم دارند. برای مثال ماجرای گروگانگیری کودک 20 ماهه که در زمان هوور انجام شده بود و در آن زمان جنجال زیادی به پا کرد. با این حال از آنجا که این کارگردان کهنهکار بارها ثابت کرده که علاقهای به بد جلوه دادن چهره پلیس فدرال آمریکا ندارد، در این فیلم هم ما چهره خشنی از هوور نمیبینیم.
برگ برنده
اما یکی از نقاط قوت این فیلم، بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش ادگار هوور است. او موفق شد برای اولین بار در کارنامه بازیگریاش، پیرمردی را به تصویر بگشد که 30 سال از خود واقعیاش بزرگتر است. و البته اضافه وزن زیادی هم دارد. گریم این بازیگر آنقدر خوب روی صورتش نشسته است که خیلیها در نگاه اول متوجه نمیشوند که بازیگری که نقش هوور را ایفا کرده همان دیکاپریوی معروف است.
دیکاپریو از تایتانیک تا ادگار
زمانی که دیکاپریو بازی در فیلم سینمایی تایتانیک بهعنوان یک چهره بااستعداد وارد سینما شد، کسی فکرش را نمیکرد که بتواند بعد از گذشت چند سال به یکی از بهترین بازیگران هالیوود تبدیل شود که میتواند شخصیت مرموز کاپ در فیلم «سرآغاز» یا «ندی» در جزیره شاتر» را بازی کند.
مجله تایمز نوامبر گذشته با این بازیگر جوان درباره نقشش در فیلم جیادگار مصاحبه جالبی داشته که در ادامه میخوانید:
بازی در نقش یک شخصیت نظامی – سیاسی چطور بود؟ خودت با این شخصیت همذاتپنداری داشتی؟
خب ایفای نقش خیلی سخت بود اما در کنار آن نمیتوان منکر هیجانی شد که هنگام کار کردن با کلینت ایستوود به بازیگر دست میدهد. ما مدام با هم صحبت میکردیم تا ببینیم چطور میتوانیم اتفاقات سیاسی – جنایی پیچیدهای که زمان ادگار وجود داشت را به تصویر بکشیم تا ضعفی احساس نشود. هوور در چند تا از جنجالیترین اتفاقت تاریخ آمریکا دست داشته... از دستگیری دیلینجر بگیرید تا ماجرای مارتین لوتر کینگ. فیلم درباره زندگی مخفی اوست. قطعاً برای هر بازیگری لازم است که در چنین نقشی بازی کند، اما راستش را بخواهید همذاتپنداری با این نقش نداشتم. مثلاً او در زندگی شخصیاش همیشه دوست داشت لباس زنانه بپوشد، اما من هرگز این کار را دوست نداشتم و ندارم.
برای درآوردن شخصیت او چه کارهایی انجام دادی؟
به واشنگتن دیسی رفتم تا چیزهایی که از زندگی او نمیدانستم را پیدا کنم. با کسانی ملاقات کردم که رابطه نزدیکی با جیادگار داشتند. او یک حس شوخطبعی خاصی داشت که من باید از آن الگوبرداری میکردم. همه او را رئیس صدا میزندند و با ترس نگاهش میکردند، من باید همه این چیزها را درک میکردم. این سفر برایم لازم بود.
گریم سختی داشتید؟
بله وقتی قرار بود دوران پیری هوور را بازی کنم. هر روز 6 ساعت روی صندلی گریم مینشستم تا چروک، لکها و خطهایی که او داشت به صورتم اضافه شود.
برای این مرحله لازم بود که یک جفت دندانهای نیش به دندانهایم اضافه شود تا فرم صورتم شبیه هوور شود. پروتزهایی برای بزرگ نشان دادن بینیام در داخل و خارج صورتم گذاشته میشد. غبغب یکی از پرزحمتترین قسمتهای بود که گریمورها باید هر روز آن را به صورتم اضافه میکردند.
این کار با سلیکونهای مخصوص انجام میشد. علاوه بر اینها من باید پروتزهای دیگری را روی دست، گردن، صورت و کلا تمام اجزای بدنم تحمل میکردم تا نظر ایستوود تأمین شود، او معتقد بود من باید از نظر ظاهری کاملاً شبیه این آدم رفتار کنم.
موهایت چطور؟ آنها را از ته زدی؟
نه با یک لایه پوست مخصوص، موهایم را میپوشاندند و روی آن برایم کلاه گیس میگذاشتند. زمانی که گریمم بعد از 6 ساعت تمام میشد و خودم را توی آینه میدیم زیاد از قیافهای که داشتم تعجب نمیکردم. اما اولین روزی که عکسم را در روزنامهها دیدم واقعاً شوکه شدم، کسی که میدیم من نبود، انگار ی آدم دیگری شده بودم که فقط اسم مرا یدک میکشید. از کار گریم این فیلم خیلی راضی هستم.