آخر یک زندگی مشترک را میتوانید از طریق علامتهای به وجودآمده در رابطه خود با همسرتان تشخیص دهید. بعضی از این علامتها را در ادامه آورده ایم که بهتر است اطلاع از آنها را از دست ندهید.
علامتهای پایان زندگی مشترک
نبود هماهنگی هدفها
در آغاز زندگی مشترک بیشتر زوجهای جوان در مورد اهداف زندگیشان با هم سازگاری دارند و اهداف بیشتر شبیه هم دارند؛ ولی در بعضی از موارد و به مرور زمان نظر یکی از زوجین عوض میشود و کم کم دو نفر از نظر هدفی که دارند از هم فاصله میگیرند. به طور مثال دو نفر در آغاز زندگی موافقت کردهاند که بچه دار نشوند، اما پس از مدتی یکی از آنها نظرش تغییر میکند و تصمیم میگیرد که بچه دار شود. در چنین مواردی جر و بحثها زیاد میشود.
این نبود موافقت خود به خود بر دیگر زمینههای زندگی مشترک اثر منفی میگذارد و دونفر را از هم دور میکند.
در هرگونه رابطه شما و همسرتان مشاجرههای منفی زیادی وجود دارند
در حال حاضر تمام واکنشهای شما با همسرتان در زندگی مشترک براساس کینه، بی اعتمادی و بی احترامی است. واکنشهای مثبت به سختی اتفاق میافتند و شما همیشه درگیر مشاجره یا دعوا هستید.
مثل یک فرد مجرد زندگی میکنید، نه یک فرد متاهل
زندگی مجردی میتواند عالی باشد، زیرا نسبت به دیگران وظایف کمتری دارید با این حال، اگر شما متاهل هستید و هنوز هم مانند زمان مجردی زندگی میکنید، این یک زنگ خطر برای زندگیتان است، چون یک فرد متاهل باید نسبت به همسر و فرزندان پایبند باشد.
شما همیشه در تلفن خود غرق شده اید
اعتیاد به تلفن امکان دارد به اندازه اعتیاد به مواد مخدر پرخطر به نظر نیاید، ولی میتواند زندگی مشترک یک زوج را به فنا بکشاند. سوزان وینسنگ، پژوهشگر حوزه علوم رفتاری، در این باره میگوید: “ما بسیار حساس هستیم، به ویژه در باره روابط عاشقانه و در مورد اولویت بندیهای خود در زندگی فردی. این بسیار مهم است که به جای دقت به یک شیء بی جان به همسرتان بیشتر دقت کنید.
تفاوتهای زیاد در تربیت فرزندان
فرگوسن سفارش میکند چنانچه در تربیت فرزندتان و یا حتی بچه دار شدن بین شما و همسرتان تفاوتهای زیادی وجود دارد نمیتواند علامت خوبی برای ادامه زندگی مشترک تان باشد. به همین علت هم بهتر است در مورد این مسئله حتما با همسرتان حرف بزنید و نظرهای یکدیگر را در این رابطه بدانید.
نبود فروتنی در معذرت خواهی
چنانچه آن قدر متواضع نیستید که از طرف مقابل تان عذرخواهی کنید به معنای آن است که نمیخواهید به واکنشهایی که پیش میآید پایان دهید و قطعا به دنبال آرامش نیستید. اگر طرف مقابل شما هیچوقت به علت اشتباهی که میکند از شما معذرت خواهی نمیکند میتوانید برای داشتن زندگی شادتر و آرامتر مسیر خود را عوض کرده و از آن رابطه بیرون بیایید.
شریک زندگیتان دیگر برای حفظ زندگی سعی نمیکند
زندگی متأهلی پر از مساله و انواع مشکلات است. طبق نظر آلیسا بومن، نویسنده کتاب «پروژهای با نام خوشبختی برای همیشه»، زن و شوهر هر دو برای حل مشکل باید احساس مسئولیت کنند، نه اینکه بار مشکل تنها روی دوش یک نفر باشد. نباید تنها مرد یا زن بهدنبال راه کار برای حل کردن مشکل باشد، زیرا با این راه به جایی نخواهند رسید.
سالیوان هم با این گفته موافق است. بهنظر او: «وقتی همسرتان در برابر مشکلات احساس مسئولیت نکند، طبیعی است که حس کمبود کنید.» از مسائل و مشکلات بزرگ گرفته تا گفتگوهای روزانه، زن و شوهر باید با یکدیگر صحبت کنند. اگر شریک زندگیتان تمایلی به این کار نداشته باشد، قطعا گفتوگوی مناسبی انجام نمیشود و مشکلی حل نمیشود و این بهمعنای پایان راه است.
صمیمیت میانتان هرروز کمتر شده است
قطعا زن و شوهرها مرتب رابطه جنسی ندارند؛ ولی گاهی این نبود رابطه بیش از آنچه بایدوشاید میشود. کاردی میگوید: «اگر علاقه به رابطه جنسی میانتان کم شده و درمورد آن با یکدیگر صحبت هم نمیکنید، نشاندهنده این است که دیگر میانتان محبتی وجود ندارد و انگیزه رابطه جنسی هم در شما از بین رفته است.»
شما دیگر این زندگی را دوست ندارید و برای آن کوششی نمیکنید
زن و شوهر هر دو باید برای حفظ زندگی تلاش کنند. اگر علاقهای به مشاورۀ ازدواج ندارید یا نمیخواهید مشکلی را برطرف کنید، این شاید علامت دیگری باشد که باید تصمیم به طلاق بگیرید و از همسرتان جدا شوید. سالیوان میگوید: «اگر احساسات نابود شده تان آن قدر زیاد است که حل مشکلات برایتان مهم نیست، زمانش رسیده از این زندگی بیرون بیایید.»
البته امکان دارد به علت اینکه گمان میکنید شما باعث وضعیت به وجودآمده نیستید تلاشی برای بهتر شدن آن نکنید. دکتر گری براون، درمانگر مشکلات زناشویی میگوید: «بیشتر ما میل داریم گناه تمام مشکلات به وجودآمده در زندگی زناشویی مان را به گردن طرف مقابلمان بیندازیم؛ ولی معمولا زن و شوهر ۵۰/۵۰ مقصرند. زمانیکه زن و شوهر به این مسئله آگاه باشند، هرکدام از آنها در برابر ۵۰ درصد از تقصیرات خود، ۱۰۰درصد مسئولیت خود را قبول میکند.» البته اگر نمیخواهید عیبهای خود را بپذیرید، زندگی رو به نابودی پیش میرود.
تحقیر و اهانت
تحقیر و اهانت، بیشتر پس از عیب جویی اتفاق میافتد. عیب جویی میتواند به گفتههای تحقیرآمیز به طرف همسر کشیده شود. چند نمونه از این اهانتها و تحقیرها زمانی است که شخص از طعنه، بدبینی، فریاد زدن، چشم غره رفتن، تمسخر کردن و یا بیان تند استفاده میکند. تحقیر بدترین نوع واکنش منفی از بین این چهار تعامل است، زیرا نفرت را نسبت به طرف مقابل نشان میدهد. نتیجه اینکه تعارض افزایش مییابد و موقعی که پیام فرستاده شده به سمت فرد مقابل بیزاری و تنفر از وی باشد، حل مسئله تقریبا غیر ممکن میشود.
زندگی جنسیتان دیگر وجود خارجی ندارد
همه میدانند که خوشیهای ماه عسل دیر یا زود به پایان میرسد و زمانی به زندگی عادی و یکنواخت برمیگردید، رابطه جنسی پرشور روزهای اول کمرنگ میشود. اما اگر همسرتان از روی عمد به شما کممحلی میکند، یک جای کار مشکل دارد. رابطه جنسی یکی از عوامل موفقیت و پایداری رابطههای عاشقانه و زناشویی است. البته منظورمان این نیست که بنیان رابطه خود را بر روابط جنسی و تعداد دفعات رابطه بنا کنید، ولی اگر شرایط ناگهان عوض شد و رابطهتان رو به سردی رفت، باید نگران شوید.
منبع:بیتوته