شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۰

ماجرای ندای مَلک داعی در ماه رجب چیست؟

خداوند فرمود: ماه ماه من، بنده بنده من و رحمت رحمت من است. هر کسی در این ماه من را بخواند او را اجابت می‌کنم و هرکس از من بخواهد به او می‌دهم.
کد خبر : ۵۴۵۵۱۰

مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب المراقبات خود یکی از مراقبت‌های مهم در ماه رجب را به یاد داشتن حدیث «مَلَک داعی» عنوان می‌کند که از پیامبر (ص) روایت شده است.

در کتاب المراقبات آمده است:

«پیامبر اکرم (ص) فرمود: «خدای متعال در آسمان هفتم فرشته‌ای را قرار داده است که «داعی» گفته می‌شود. هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح می‌گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا. خدای متعال می‌فرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمان‌بردار کسی هستم که فرمان‌بردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه ماه من، بنده بنده من و رحمت رحمت من است. هر کسی در این ماه من را بخواند او را اجابت می‌کنم و هرکس از من بخواهد به او می‌دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت می‌کنم. این ماه را رشته‌ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من می‌رسد.))

افسوس از کوتاهی ما در طاعت خدا! کجایند شکرگزاران! کجایند تلاشگران! آیا عاقلان توان فهم حق این ندای آسمانی را دارند! چرا جوابی نمی‌شنوم! کجایند عارفانی که می‌دانند کسی توان شکر این نعمت را ندارد! کجایند کسانی که اقرار به کوتاهی و عجز دارند که در جواب این منادی آسمانی بگویند: اجابت کرده و یاریت می‌کنیم درود و سلام بر تو‌ای منادی خدای زیبا و جلیل، شاه شاهان، مهربان‌ترین مهربانان، خدای بردبار و کریم، رفیق دلسوز، صاحب عفو بزرگ، تبدیل کننده بدی‌های انسان به خوبیها، اینان بندگانی گناهکار و طغیانگر، پست و اسیر شهوت‌ها و غفلت‌ها می‌باشند!‌ای فرستاده بزرگ خدا مردگان به ظاهر زنده را صدا می‌کنی کسانی که قلب‌هایشان مرده و عقل‌هایشان جدا و روح‌هایشان فاسده شده! چرا مردگان را صدا می‌زنی! کسانی که صدای تو سودی به آنان نمی‌رساند مگر اینکه با ندای تو قلب‌ها زنده شده، عقل‌ها بازگشته و روح‌ها بیدار شود و درباره ارزش و بهای گران این ندای آسمانی و بزرگی پروردگار و پستی نفس و سختی آزمایش و بدی حال خود بیندیشند. آنان شایسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند؛ ولی وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است، آن هم با این زبان و بیان لطیفی که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوی او است. اکنون با واسطه قرار دادن این ندای آسمانی و لطف بزرگ از خدا می‌خواهیم ما را موفق به اجابت این دعوت و کرامت بزرگ بدارد.‌ای وعده دهنده سعادت! با خوش آمدگوئی و کمال میل و جانفشانی ندای تو را اجابت می‌کنیم، زیرا ما را به تسبیح کردن مالک کریم خود توجه دادی و ما را ترغیب به اطاعت از مولای مهربان خود کردی و ما را به کرامت پروردگار رساندی.‌ای منادی! زبان حال افراد پست پاسخت می‌دهند که ما را بهره‌مند ساخته و بزرگ داشتی و دعوت به بزرگترین سعادت‌ها نمودی. پستی و فساد و کوچکی ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا! خاک کجا و خدای خدایان کجا! آلوده به پلیدی‌ها کجا و مجلس پاکان کجا! و اسیر در زنجیر کجا و منزل آزادگان کجا؟ ولی لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح خود را بدهد؛ و حکمت او ما را مشرف به این تکلیف کرده است. چه رسوایی بزرگی اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهی و در فرمان‌برداری او سستی کنیم! چه آقای کریمی و چه بنده‌های پستی، چه خدای بردبار و چه بندگان کم عقلی!

با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندی که «من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند» در حالی که بزرگی این ابلاغ هر زبانی را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن، لال کرده و عاقلان از زیبایی این کرامت متحیر شدند. اگر هر کدام از مشرف شدگان به این خطاب دارای بدن تمام جهانیان و روح‌های تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و برای بزرگداشت این خطاب فدا می‌کردند، چیزی از حقوق آن را ادا نکرده و شکر حتی جزئی از آن را نمی‌توانستند بجا آورند. پس چرا انسان بیکاره پست از اجابت این دعوت غفلت می‌کند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهی می‌کند و به این هم بسنده ننموده و به جای تمجید و تسبیح خدا، کسی را تمجید می‌کند که تمجیدش مستوجب آتش بوده، و به جای همراهی با فرشته‌های نزدیک خدا و پیامبران، در مجلسی که پروردگار جهانیان حضور دارد، به قرین شدن با جن‌ها و شیطان‌ها در میان طبقات جهنم راضی می‌شود.

عجیب‌تر از این دیده ای! دیده‌ای که خالق مخلوق را برای همنشین خود بخواند، ولی مخلوق اجابت نکند و در حالی که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خودداری کند! پس با تأسف و اعتراف به غفلت‌های خود و با ناچاری جواب می‌گوئیم: بله،‌ای پروردگار و آقا و‌ای مالک و مولا! اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانی – چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمی‌رود و از کمال و بخشش تو جز این انتظاری نیست – چه سعادت بزرگی که در این صورت به بالاتر از آرزوی خود می‌رسیم. ولی وای بر ما اگر جز این باشد! در این حالت چه کنیم با این تیره روزی و مجازات دوری از رحمت حق! پس می‌گوئیم: و هیچ خدایی جز تو نیست. تو را تسبیح و تمجید می‌کنیم. ماییم ستمگران. خدایا به خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. بلکه به ناچاری بیشتر جسارت کرده، ذلت و پستی خود را آشکار نموده، با قسم‌های بزرگی نیز آن را تاکید کرده و عرض می‌کنیم: قسم به عزت و جلالت‌ای پروردگار ما! حتماً از دستورات تو سرپیچی، خود را هلاک کرده و بر تو می‌شوریم و فاسد می‌شویم، اگر با توفیق خود ما را نگهداری نکنی و با عنایت خود بر ما خوبی نکنی. زیرا توان و نیرویی نیست مگر با یاری تو.

پس از این با توفیق تو بیشتر گفته و با یاری تو در خواستن خود پافشاری می‌کنیم و به جناب قدس تو که نه، بلکه به حضرت رحمت و لطفت بخاطر جلب عطوفت آقای خود و نازل شدن رحمت پروردگار خود عرضه می‌داریم:‌ای کریم‌ترین کریمان! و‌ای بخشنده‌ترین بخشندگان!‌ای کسی که خود را لطف نامیده است!‌ای منادی ما را در این ماه بزرگ به کرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگواری و بزرگداشت تو را برای ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من) بنابراین با این دعوت ما میهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گردیدیم؛ و تو کسی هستی که دوست نداری میهمان‌دار از میهمان خود پذیرایی نکند؛ گر چه میهمان بر اثر عدم پذیرایی از بین نرود و میهمان‌دار از کسانی باشد که پذیرایی دارایی او را کم کند؛ و اگر از ما پذیرایی نکنی، در پناه تو گرسنه مانده و از بین می‌رویم در حالی که پذیرایی و احسان دارائیت را بیشتر می‌کند.‌ای کسی که نیکوکاری چیزی از او کم نکرده و محروم نمودن چیزی به او اضافه نمی‌کند! ما را بخاطر بدیمان مجازات مکن. کسی هستی که بهای بیشتری به من دادی و به کسانی که مهمان نبوده، ولی مضطر باشند، وعده اجابت دادی و در کتابت وعده برطرف کردن گرفتاری آنان را دادی و اکنون‌ای پروردگار! ما محتاج بخشایش تو و نجات از مجازات دردناکت می‌باشیم و هیچ نیاز و اضطراری بالاتر از این اضطرار نیست. پس کجاست اجابت و برطرف کردن گرفتاری!‌ای بخشاینده! دست ما را بگیر و از ورطه هلاک شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده؛ و چنانچه ماه، ماه تو، بنده، بنده تو و رحمت رحمت تو است، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز تنها با توفیقی از جانب تو میسر است. زیرا تمام خیر‌ها از تو بوده و در غیر تو یافت نمی‌شود. از کجا به خیر برسیم در حالی که خیری یافت نمی‌شود مگر از ناحیه تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالی که کسی نمی‌تواند نجات یابد مگر با کمک تو».