جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۵

ضرب و جرح دختر جوان برای گرفتن جواب «بله»

روز پایانی هفته گذشته دختر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از خواستگار کینه‌جویش به اتهام ضرب و جرح و شکنجه شکایت کرد.
کد خبر : ۵۵۲۶۸۲

روز پایانی هفته گذشته دختر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از خواستگار کینه‌جویش به اتهام ضرب و جرح و شکنجه شکایت کرد.

روزنامه جوان نوشت: وی در حالی که دست‌هایش پانسمان بود به مأموران پلیس گفت چهارسال قبل همراه تعدادی از دوستانم برای تفریح به پارک کوهستانی در شمال تهران رفته بودم که در آنجا با پسر جوانی که خودش را شایان معرفی کرد آشنا شدم. مدتی با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم اما کم‌کم به هم علاقه پیدا کردیم و رابطه ما صمیمی‌تر شد. شایان می‌گفت دانشجوی خلبانی است و وضع مالی خوبی دارد و همیشه هم لباس‌های شیک می‌پوشید و خودروی مدل بالا و گرانقیمت سوار می‌شد.

او ادامه داد: معمولاً هر چند روز یک‌بار او را می‌دیدم و گاهی هم مرا به رستوران دعوت می‌کرد و برای من کادوهای گرانقیمت می‌خرید. گاهی هم چند روزی از او خبری نبود که مدعی بود به سفر خارج از کشور رفته است و روزی هم که دوباره مرا می‌دید، معمولاً سوغات خارجی برای من می‌آورد. رفتار و ولخرجی‌های او باعث شد که عاشق و دلباخته‌اش شوم که مدتی بعد به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم قبول کردم و قرار بود به زودی به خواستگاری‌ام بیاید و با هم ازدواج کنیم.

این دختر اظهار کرد: در حالی که هر روز برای زندگی مشترکم با شایان رؤیابافی می‌کردم و در انتظار مراسم خواستگاری بودم، مردی با تلفن همراهم تماس گرفت و همه رؤیاهای مرا به باد داد. او گفت که شایان اسم واقعی‌اش بهمن است و نه‌تنها خلبان و تحصیلکرده نیست که از خلافکارهای درجه یک تهران است. مرد ناشناس گفت بهمن قاچاق‌فروش است و از این راه درآمد خوبی هم دارد. ابتدا باور نکردم اما او آدرس پاتوق بهمن را برای من فرستاد و خواست خودم از نزدیک او را ببینم. وقتی به آدرس داده شده رفتم تازه متوجه شدم که خواستگارم خلافکار حرفه‌ای است.

وی ادامه داد: پس از این به خواستگارم جواب رد دادم و گفتم که دست او برای من رو شده است و دیگر دوست ندارم با او ارتباط داشته باشم اما بهمن دست‌بردار نبود و مدعی بود که عاشق من است و باید با او ازدواج کنم. من ارتباطم را با او قطع کردم و به تلفن‌هایش جواب نمی‌دادم اما بهمن برای من مزاحمت ایجاد می‌کرد و می‌گفت اگر به خواستگاری‌اش جواب مثبت ندهم اتفاق بدی برای من رخ می‌دهد.

حرف‌های او را جدی نگرفتم و باز هم به او جواب رد دادم تا اینکه دیروز او به کوچه ما آمد و وقتی از خانه بیرون آمدم مرا به شدت کتک زد. داخل کوچه کسی نبود که به فریادم برسد و بهمن هم آنقدر مرا کتک زد و شکنجه داد که دو تا از ناخن‌هایم کنده شد و بعد هم از محل گریخت. پس از حادثه به درمانگاه رفتم و دست‌هایم را پانسمان کردم و سپس به اداره پلیس آمدم که از خواستگار کینه‌جویم شکایت کنم.

با شکایت دختر جوان، پرونده به دستور قاضی حبیب‌الله صادقی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی و دستگیری متهم در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.