روزنامه اصلاحطلب جهان صنعت در مطلبی با عنوان «محافظهکار بازنده» به ماجرای انصراف سید حسن خمینی از حضور در رقابتهای انتخاباتی پرداخته و انتقادهای تندی علیه او و اصلاحطلبان مطرح کرده است.
به گزارش فارس، بخشهایی از این گزارش در ادامه آمده است:
اصلا کسب اجازه از رهبری که در هیچ جای قانون انتخابات نیست و با توجه به آنکه شخص رهبری همواره از ورود به این امر حذر داشتهاند؛ چه ضرورتی داشته است؟
پاسخ به این سوال البته بسیار ساده است. کافی است در نظر داشته باشیم که سیدحسن خمینی با وجود آنچه برخی رسانههای اصلاحطلب به مخاطب القا میکردند، کلی نقطه ضعف داشت و به هیچوجه گزینه مطلوبی برای کاندیداتوری نبود. اصلاحطلبان در شرایط فعلی ناگزیر به انتخاب او بودند، اما خودشان هم میدانستند که امکان عبور خمینی جوان از فیلتر شورای نگهبان چندان نیست. شاهد آنکه همان اول کار که اسمش سر زبانها افتاد روزنامه «کیهان» در گزارشی خاطره رد صلاحیت در انتخابات خبرگان را یادآور شد تا آقایان حواسشان باشد که این کار به این سادگیها هم نیست.
از سوی دیگر عدم تجربه و سابقه وی در امور اجرایی کشور تردیدهای جدی در قابلیت رایآوری او ایجاد کرده بود. حامیان کاندیداتوری او در حالی بر این ضعف جدی سرپوش میگذاشتند که خودشان هم میدانستند که تولیت مرقد امام کجا و کشورداری کجا. در عین حال میدانستند که ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به واسطه عملکرد دولت روحانی، مجلس دهم و تا حدودی هم شورای شهر پنجم، وضعیتی را ایجاد کرده که نمیتوان به آن دل خوش کرد که مردم با «تَکرار» خاتمی یا اهرمی شبیه آن پای صندوق آمده و چشمبسته به حسن خمینی رای دهند. فعالان سیاسی در جریان اصلاحطلب خودشان را به ندیدن زده و با وجود همه این مشکلات، اصرار به کاندیداتوری وی داشتند.
یادگار امام، اما با وجود همه بیتجربگیهای ذکر شده در امر سیاست، هوشمندی لازم را داشت و بهتر از حامیان خود واقعیت را دریافت. خمینی جوان خوب و به موقع فهمید که ورود به این انتخابات برایش چیزی غیر از زیان ندارد و آن اعتباری که از قضا دستاورد خودش نیست را هم به باد میدهد. در عین حال نمیتوانست همچنان که انتخابات پرشور را از نان شب واجبتر توصیف میکند یا وقتی که از ضرورت مسوولیتپذیری به وقت نیاز کشور دم میزند، خود را کنار کشیده و با محافظهکاری وارد میدان نشود؛ بنابراین بهترین کار را کرد.
به گزارش فارس، بخشهایی از این گزارش در ادامه آمده است:
اصلا کسب اجازه از رهبری که در هیچ جای قانون انتخابات نیست و با توجه به آنکه شخص رهبری همواره از ورود به این امر حذر داشتهاند؛ چه ضرورتی داشته است؟
پاسخ به این سوال البته بسیار ساده است. کافی است در نظر داشته باشیم که سیدحسن خمینی با وجود آنچه برخی رسانههای اصلاحطلب به مخاطب القا میکردند، کلی نقطه ضعف داشت و به هیچوجه گزینه مطلوبی برای کاندیداتوری نبود. اصلاحطلبان در شرایط فعلی ناگزیر به انتخاب او بودند، اما خودشان هم میدانستند که امکان عبور خمینی جوان از فیلتر شورای نگهبان چندان نیست. شاهد آنکه همان اول کار که اسمش سر زبانها افتاد روزنامه «کیهان» در گزارشی خاطره رد صلاحیت در انتخابات خبرگان را یادآور شد تا آقایان حواسشان باشد که این کار به این سادگیها هم نیست.
از سوی دیگر عدم تجربه و سابقه وی در امور اجرایی کشور تردیدهای جدی در قابلیت رایآوری او ایجاد کرده بود. حامیان کاندیداتوری او در حالی بر این ضعف جدی سرپوش میگذاشتند که خودشان هم میدانستند که تولیت مرقد امام کجا و کشورداری کجا. در عین حال میدانستند که ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به واسطه عملکرد دولت روحانی، مجلس دهم و تا حدودی هم شورای شهر پنجم، وضعیتی را ایجاد کرده که نمیتوان به آن دل خوش کرد که مردم با «تَکرار» خاتمی یا اهرمی شبیه آن پای صندوق آمده و چشمبسته به حسن خمینی رای دهند. فعالان سیاسی در جریان اصلاحطلب خودشان را به ندیدن زده و با وجود همه این مشکلات، اصرار به کاندیداتوری وی داشتند.
یادگار امام، اما با وجود همه بیتجربگیهای ذکر شده در امر سیاست، هوشمندی لازم را داشت و بهتر از حامیان خود واقعیت را دریافت. خمینی جوان خوب و به موقع فهمید که ورود به این انتخابات برایش چیزی غیر از زیان ندارد و آن اعتباری که از قضا دستاورد خودش نیست را هم به باد میدهد. در عین حال نمیتوانست همچنان که انتخابات پرشور را از نان شب واجبتر توصیف میکند یا وقتی که از ضرورت مسوولیتپذیری به وقت نیاز کشور دم میزند، خود را کنار کشیده و با محافظهکاری وارد میدان نشود؛ بنابراین بهترین کار را کرد.