مدعیان اصلاحات که از سال 92 تاکنون به حمایت و هواداری از روحانی مشغولاند و طی 8 سال گذشته تقریباً بر صدر تا ذیل پستهای مدیریتی دولتهای تدبیر و امید، تکیه زدهاند، مدتی است برای فرار از پاسخگویی، فاصلهگذاری با دولت را کلید زدهاند. اصلاحطلبان که این روزها سودای ریاستجمهوری آینده را نیز درسر دارند از یکسو سرسختانه وضع موجود را نقد میکنند و در همان حال سیاستهای دولت را که عامل چنین وضعی است تایید کرده و میگویند همان راه دولت تدبیر و امید را دنبال میکنند. راهی که گشایش را صرفاً در مذاکره و امتیازدهی به دشمن دانسته و دنبال چوبی جادویی برای حل مشکلات است.
بانیان وضع موجود چه کسانی هستند؟
بسیار روشن است که مشکلات امروز کشور بهویژه مشکلات اقتصادی و تورمهای کمرشکن و چند صددرصدی در بخشهای مسکن و خودرو و سکه و. .. محصول ناکارآمدی و عملکرد بد دولت اعتدال با مشارکت اصلاحطلبان است. دولتی که با حمایت و مشارکت تمام قد جریان اصلاحات رویکار آمد.
آنها در حالی امروز سعی میکنند حساب خود را از کارنامه غیرقابل دفاع دولت جدا کنند که این سیاست نه تنها حقیقی نیست بلکه امکان عملی نیز ندارد چرا که اعترافات زیادی از خود اصلاحطلبان در این زمینه موجود است. اخیراً جواد امام، فعال اصلاحطلب گفته بود که خاتمی(رئیس دولت اصلاحات)، دولت روحانی را با اکثریت آرا روی کار آورد.
یدالله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در این زمینه میگوید: مسئولیت صدر تا ذیل دولت روحانی با اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان تحت هیچ شرایطی نمیتوانند خود را از مسئولیت عملکرد دولت آقای روحانی جدا کنند.
صادق خرازی نیز در این خصوص میگوید: هر قدر آقای واعظی قسم بخورد که اصلاحطلبان، آقایهاشمی و آقای خاتمیهیچ نقشی در پیروزی آقای روحانی نداشتند و خود اصلاحطلبان هم این را بگویند اما افکار عمومی و جوانان و مردمی که با اعتماد به اصلاحطلبان به آقای روحانی رأی دادند، این را نمیپذیرند.
هرچند بحران صفهای مرغ و همچنین گران یا کمیاب شدن گوشت و روغن و... که مردم ایران از یکی دو ماه قبل تاکنون با آن دستوپنجه نرم میکنند خود بهتنهایی گواهی بر این ادعاست اما یادآوری بسیاری معضلاتی که برآمده از دولت اصلاحطلبان است خالی از لطف نیست.
نابسامانیهای بازار ارز و بورس و فساد و رانت در صندوق ذخیره ارزی، بانک سرمایه، ایرانخودرو، واگذاری دشت مغان، هفتتپه، ماشینسازی تبریز و... فساد در لایههای مدیریتی بهویژه فساد نزدیکان اعضای کابینه دولت (برادر رئیسجمهور، برادر معاون اول رئیسجمهور، دختر وزیر اسبق صمت، داماد وزیر کار، پسر آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی و...) تا مسائلی مانند ارز 4200 تومانی، حقوقهای نجومی و تخلفات حوزه بانکی و بیمهای کشور و... ماحصل عملکرد دولتی است که مدعیان اصلاحات طی این سالها سنگ آنها را به سینه میزدند.
چند ماه پیش بود که روزنامه مدعی اصلاحات و طرفدار دولت تدبیر و امید در گزارشی نوشت: با سیاست ارز ترجیحی از سال ۱۳۹۷ برای واردات کالاهای اساسی حدود ۳۸۹ هزار میلیارد تومان رانت توزیع شده است که به سبب غیراقتصادی بودن طرح به نتیجه نرسیده است، این عدد حدود ۸ برابر اعتبارات عمرانی سال ۱۳۹۷ بوده است و ۱۹۴ برابر طرح اجرایی شده ملی خط راهآهن خواف هرات! به گفته کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی به دلیل نبود همین نظارتها بر عملکرد دستگاههای اجرایی است که طی 7 سال گذشته، قیمت ارز 9 برابر، قیمت خودرو 8 برابر، قیمت مسکن 6 برابر و نقدینگی سرگردان 6 برابر شده است.
موسویلاری، فعال سیاسی اصلاحطلب و وزیر کشور دولت اصلاحات در گفتوگویی که چند روز پیش منتشر شد، اعتراف کرد که دولت روحانی در «اذهان عمومی»، «نامطلوبترین دولت پس از انقلاب است.»
محمدعلی وکیلی، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم هم دیروز در مطلبی نوشت: دولت حسن روحانی آبرویی برای اصلاحطلبان نگذاشته است.
وی با بیان اینکه «هیچچیز واضحتر از این نیست که هزینه حسن روحانی از کیسه اصلاحطلبان پرداخته شد.» نوشت: تعارف نداریم، بهجز یکدو پروژه بزرگ، مانند برجام، بقیه دولت انگار در تعطیلی مطلق بودهاند.
وکیلی با بیان اینکه «هیچ دولتی مانند این دولت این هنر را نداشت که ۲۵ میلیون رأی را در عرض چند ماه برساند به دو سه میلیون!» افزود: «ما خسارت این دولت را به مردم بدهکاریم!»
اصلاحات و انتقاد از وضع موجود در آستانه انتخابات ریاستجمهوری
بر اساس همین واقعیت است که اصلاحطلبان مدتی است برای فرار از پاسخگویی، ژست انتقادی گرفته و سعی میکنند بین خود و دولت مستقر، دیوار بکشند!
سید حسن خمینی که مدعیان اصلاحات درپی سواستفاده انتخاباتی از وی بودند، پنجشنبه گذشته در دیدار با دبیرکل و اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به انتقاد از وضعیت کنونی پرداخت و گفت: در مملکتی که وضع مرغ آن اینگونه است و نمیتواند مشکل را جمع کند، ادامه وضع فعلی هر چقدر هم با مدیریت همراه باشد، به معنای توزیع فقر است.
وی با بیان اینکه «امروز وضع معیشت مردم در دوره بسیار سختی است» گفت: در چنین شرایطی طبقه متوسط ما مدام ضعیفتر میشود و در این شرایط هر شعار پوپولیستی میتواند موج ایجاد کند و این امر برای کشور بسیار خطرناک است.
یا پروانه سلحشوری، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده جنجالی مجلس دهم که دیروز در شبکه اجتماعی کلابهاوس به انتقاد از روحانی پرداخت و گفت: «آقای روحانی ما نمیتوانیم بگوییم که دستتان بسته است. بهنظر میرسد باندهایی با حضور وزرای بعضاً ناکارآمد، وضعیت را خرابکردند. تغییرات زیادی در وزرا داشتیم که در اختیار روحانی است و اختیار داشت. اگر ادبیات احمدینژاد لمپنیسم بود، ادبیات آقای روحانی هم نمک به زخم مردم زد.»
انگار نه انگار که اصلاحطلبان شریک جرم مسئولان ناکارآمدی و بانیان اصلی مشکلات کشور هستند.
بااینحال، آنها در شرایط انتخاباتی بهراحتی رنگ عوض میکنند تا در افکار عمومی، ناکارآمدیهای دولت روحانی در زمینه معیشت مردم، بیکاری و... به پای اصلاحطلبان نوشته نشود!
به همین خاطر است که ضمن انتقاد از دولت سعی میکنند مشکلات کشور را به مسائلی مانند تحریمها، ساختارها، نظارت استصوابی، FATF، کرونا، بلایای طبیعی (سیل و زلزله و هجوم ملخها و...) و حتی بدشانسی دولت! هم ربط بدهند.
شایانذکر است که محسن رهامی، یکی از فعالان اصلاحطلب چندی پیش با بیان اینکه «نتوانستیم وعدهها را محقق کنیم» و «از مردم عذرخواهی میکنیم» گفته بود: «تمام مشکلات مربوط به دولت و اصلاحطلبان نیست. اگر شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت لوایح FATF را میپذیرفت، سیاست خارجی هماهنگ با دولت بود، بر موشکها مرگ بر اسرائیل نوشته نمیشد و به سفارت عربستان حمله نمیشد، شدت مشکلات تا این حد نمیشد.»
چرا میگوییم اصلاحطلبان ادامهدهندگان وضع موجود هستند؟
نکته قابلتأمل دیگر این است که بانیان وضع موجود، در عین اینکه ماسک منتقد بر چهره پوشاندهاند، برای حضور تمام قدر در انتخابات ریاست جمهوری 1400، تمام ظرفیتهای نرمافزاری و تشکیلاتی خود را به میدان آوردهاند و هر روز برای به دست گرفتن قدرت، یا در حال چانهزنی با حاکمیتاند و یا در حال گمانهزنی و شایعهسازی برای افکار عمومی!
و اینهمه در حالی است که «انتقاد» آنها ژست است چه آنکه داعیهداران اصلاح امور، نه به انتقاد از برنامههای اقتصادی و یا سیاست خارجی دولت میپردازند و نه برای آینده راهکار و برنامهای ارائه میکنند!
کاندیداهای اصلاحطلبان برای 1400؛ جهانگیری، ظریف، آخوندی و...
جالب آنکه مدعیان اصلاحات این روزها، گزینههایی چون اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیسجمهور و خالق ارز 4200 تومانی) و ظریف (وزیر امور خارجه دولت) را بهعنوان گزینههای خود در انتخابات آینده مطرح میکنند.
علاوه بر اینکه برخی از آنها هم دور عناصری چون عباس آخوندی (وزیر پیشین راه و شهرسازی) حلقه زدهاند؛ کسی که مسکن مهر را طرح «مزخرف» و «گندیده» عنوان کرده و گفته بود «این افتخار دولت است که حتی یک واحد مسکونی را نساخت»! جالب آنکه وی اخیراً گفته بود «اگر دولت روحانی نبود قحطی میشد!»
بسیار روشن است که اصلاحطلبان همچنان دل به کدخدا بستهاند و در مواضع و اظهاراتشان نگاهشان معطوف به سیاست خارجی غربگرایانه و دیپلماسی التماسی است؛ آنها این روزها نه از حقوقهای نجومی و فسادهای گسترده در واگذاریها و... انتقاد میکنند و نه مسئولیت وضع موجود را میپذیرند.
برای نمونه مسعود پزشکیان، فعال سیاسی اصلاحطلب و یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، دیروز در گفتوگویی با دفاع از سیاستهای دولت روحانی گفت: اگر به سال 92 برگردیم و همان چهرهها بهعنوان کاندیدا بودند، بازهم به آقای روحانی رأی میدادم. کلیت قضیه این است که هر کس در این ساختار بیاید و با این روش عمل کند، خروجی بهتر از آقای روحانی نخواهد داشت.
این هم از عجایب و غرایب سیاستورزی در ایران است که عاملان و بانیان اغلب مشکلات امروز کشور، خود به منتقدان وضع موجود تبدیل شده و در عین حال همان راهکارهای فشل و بنبست پیشین را به جامعه ارائه میدهند. در چنین شرایطی باید منتظر ماند و دید آیا جامعه جرات و جسارت تغییر و عبور از راهکارهای امتحان پس داده و بینتیجه پیشین و خروج از بنبست را دارد یا همچنان میخواهد مرعوب خیمه شب بازی شیادانی شود که سالها پیش آنان را از دلار 5 هزار تومانی، پراید 40 میلیونی و دیوارکشی در خیابانها ترساندند.