از چندی پیش پخش دو مجموعه طنز شبانه از شبکه سه آغار شده که با وجود آنکه امضای افراد مطرحی در حوزه طنز پای آنهاست، اما به لحاظ قصه و کارگردانی نه تنها حرف نویی برای مخاطب ندارند، بلکه آثار به واقع ضعیفی هستند که مخاطب را برای تماشا و پیگیری ترغیب نمیکنند.
به گزارش صراط به نقل از مهر، وقتی شبکه سوم با هدف بررسی و پاسخگویی به نیازهای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی گروه سنی جوان کشور با رویکرد اطلاعرسانی آموزشی، سرگرمی و تفریحی در 14 آذر ماه سال 1372 شروع به کار کرد، مخاطبان این اتفاق را به فال نیک گرفتند، چرا که احساس کردند، میتوانند در شبکه تازه تاسیس آثار متنوعی ببینند. تا اینکه به مرور زمان گروههای سیاسی، اجتماعی - اقتصادی، ورزش، فرهنگ و معارف، فیلم و سریال نیز اضافه شد.
گرچه در تبلیغات و تیزرهایی که شبکه سوم سیما پخش میکند، میبینیم و میشنویم که شبکه سه، شبکهای برای جوانان است، اما در واقع شبکه سوم در طول این سالها با فراز و نشیبهای زیادی به ویژه در تولید طنزهای شبانه روبهرو بوده است. البته شبکه سوم سیما در مقایسه با دیگر شبکههای تلویزیون کانال متنوعتری است. شاید بتوان شبکه سوم را شبکه فوتبال، طنزهای نود قسمتی، برنامههای متفاوت و بعضاً دردسرسازی مثل "کوله پشتی" نامید.
شبکه سه به دلیل همین تفاوتها شاید بیشترین بیننده را در بین دیگر شبکهها داشته باشد. به همین دلیل مخاطبان انتظار داشتند در روزهای پایانی سال شاهد طنزهای شبانه متفاوتی از این شبکه باشند، اما بعد از پخش طنزهای شبانه "نقطه سر خط" و "خانه اجارهای" متوجه شدند که این مجموعهها نه تنها حرف تازهای ندارد، بلکه شاهد دو مجموعه هستند که قصه یکی از آنها تکرار دیگر فیلمنامههای طنز شبانه است و آن یکی هم اساساً قصهای ندارد و به قول معروف دوستان دور هم کاری انجام دادهاند!
این در حالی است که امضای افراد سرشناسی پای این دو مجموعه دیده میشود. وقتی نام خشایار الوند به عنوان طراح اولیه قصه در تیتراژ مجموعه "خانه اجارهای" دیده میشود، ناخودآگاه مخاطب به یاد فیلمنامههای جذاب او در مجموعههای طنز همچون "قهوه تلخ" و... میافتد و با خود تصور میکرد ترکیب طرح اولیه الوند و حضور بازیگران طنازی همچون مهران غفوریان، بیژن بنفشهخواه، ارژنگ امیرفضلی و... شاهد یک کار خوب است، اما چند دقیقه بعد از پخش مجموعه متوجه شد که این سریال قصهای ندارد.
انگار که همه کنار هم جمع شدند تا با هر قیمتی شده یک مجموعه را بسازنند. مسلماً وقتی یک ترکیب خوب آن هم در یک شبکه پرمخاطب قرار میگیرند، مخاطب توقع دیگری دارد، اما چرا این انتظارات برآورد نمیشود. مسلماً بیننده با دیدن این مجموعه با یک علامت سئوال بزرگ رو به رو میشود که نمیتواند پاسخ مناسبی برای آن پیدا کند. نکته جالب این است که در این سریال ورود شخصیتها هم بیمقدمه انجام میشود و اساسا کاراکترها هیچ بعدی ندارند.
شاید در نگاه اول مخاطبان این مجموعه 90 قسمتی، این تصور را داشته باشند که مسلماً این مجموعه در طول سال تولید شده و روی دست شبکه سه مانده و مجبور شدهاند همزمان با جموعه دیگری در روزهای باقیمانده از سال آن را روانه آنتن کنند! اما تراژدی واقعی آنجا اتفاق رقم میخورد که بدانیم اصلاً این طور نیست و این مجموعه همزمان با تولید، پخش میشود!
مخاطبان در مجموعه تلویزیونی "نقطه سر خط" هم شاهد یک قصه تکراری هستند. قصه یک فرد بازنشسته که برای دادن جهیزیه به فرزندش دچار مشکل میشود. جالب اینجاست که این نقش را معمولاً حمید لولایی و سیروس گرجستانی در مجموعههای طنز بازی میکنند. این مجموعه هم مستثنی از این قاعده نیست و این نقش را لولایی ایفا کرده است. گرچه گریم او متفاوت است، ولی آیا گریم متفاوت میتواند تفاوتهای اساسی به این نقش بدهد؟
در این مجموعه تلویزیونی بینندگان با قصهای روبهرو هستند که حرف نویی ندارد و بازیها هم چندان شاخص نیستند. در واقع این مجموعه از نظر فرم و محتوا مجموعههای "متهم گریخت"، "خانه به دوش" و... را تکرار میکند. مجموعههایی که در زمان خودشان بیننده داشتند، اما باز تولید چنین آثاری چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ جز اینکه بودجهای صرف و به هر قیمتی یک مجموعه طنز پخش میشود.
نکته جالب این که یکی از فیلمنامهنویسان این مجموعه تلویزیونی مصطفی کیایی است که امسال سیمرغ بهترین فیلمنامه را در جشنواره فیلم فجر برای فیلم کمدی "ضد گلوله" از آن خود کرد.
کنار هم گذاشتن این موارد تنها این مسئله را گوشزد میکند که آثار طنز بدون هدف تولید میشوند. این در حالی است که مسئولان سیما مرتب تاکید میکنند به دنبال تولید مجموعههای طنز فاخر هستند.
مسلماً این اتفاق هیچ وقت نمیافتد مگر آنکه آثار تولید شده هدف مشخصی داشته باشند و فیلمنامهها قبل از تولید کامل نوشته شده باشد تا شاهد آثار مناسبی در حوزه طنز شبانه باشیم. این حوزه نیاز به خانه تکانی دارد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، نمیتوانیم شاهد طنزهای شبانه مناسب باشیم.
به گزارش صراط به نقل از مهر، وقتی شبکه سوم با هدف بررسی و پاسخگویی به نیازهای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی گروه سنی جوان کشور با رویکرد اطلاعرسانی آموزشی، سرگرمی و تفریحی در 14 آذر ماه سال 1372 شروع به کار کرد، مخاطبان این اتفاق را به فال نیک گرفتند، چرا که احساس کردند، میتوانند در شبکه تازه تاسیس آثار متنوعی ببینند. تا اینکه به مرور زمان گروههای سیاسی، اجتماعی - اقتصادی، ورزش، فرهنگ و معارف، فیلم و سریال نیز اضافه شد.
گرچه در تبلیغات و تیزرهایی که شبکه سوم سیما پخش میکند، میبینیم و میشنویم که شبکه سه، شبکهای برای جوانان است، اما در واقع شبکه سوم در طول این سالها با فراز و نشیبهای زیادی به ویژه در تولید طنزهای شبانه روبهرو بوده است. البته شبکه سوم سیما در مقایسه با دیگر شبکههای تلویزیون کانال متنوعتری است. شاید بتوان شبکه سوم را شبکه فوتبال، طنزهای نود قسمتی، برنامههای متفاوت و بعضاً دردسرسازی مثل "کوله پشتی" نامید.
شبکه سه به دلیل همین تفاوتها شاید بیشترین بیننده را در بین دیگر شبکهها داشته باشد. به همین دلیل مخاطبان انتظار داشتند در روزهای پایانی سال شاهد طنزهای شبانه متفاوتی از این شبکه باشند، اما بعد از پخش طنزهای شبانه "نقطه سر خط" و "خانه اجارهای" متوجه شدند که این مجموعهها نه تنها حرف تازهای ندارد، بلکه شاهد دو مجموعه هستند که قصه یکی از آنها تکرار دیگر فیلمنامههای طنز شبانه است و آن یکی هم اساساً قصهای ندارد و به قول معروف دوستان دور هم کاری انجام دادهاند!
این در حالی است که امضای افراد سرشناسی پای این دو مجموعه دیده میشود. وقتی نام خشایار الوند به عنوان طراح اولیه قصه در تیتراژ مجموعه "خانه اجارهای" دیده میشود، ناخودآگاه مخاطب به یاد فیلمنامههای جذاب او در مجموعههای طنز همچون "قهوه تلخ" و... میافتد و با خود تصور میکرد ترکیب طرح اولیه الوند و حضور بازیگران طنازی همچون مهران غفوریان، بیژن بنفشهخواه، ارژنگ امیرفضلی و... شاهد یک کار خوب است، اما چند دقیقه بعد از پخش مجموعه متوجه شد که این سریال قصهای ندارد.
انگار که همه کنار هم جمع شدند تا با هر قیمتی شده یک مجموعه را بسازنند. مسلماً وقتی یک ترکیب خوب آن هم در یک شبکه پرمخاطب قرار میگیرند، مخاطب توقع دیگری دارد، اما چرا این انتظارات برآورد نمیشود. مسلماً بیننده با دیدن این مجموعه با یک علامت سئوال بزرگ رو به رو میشود که نمیتواند پاسخ مناسبی برای آن پیدا کند. نکته جالب این است که در این سریال ورود شخصیتها هم بیمقدمه انجام میشود و اساسا کاراکترها هیچ بعدی ندارند.
شاید در نگاه اول مخاطبان این مجموعه 90 قسمتی، این تصور را داشته باشند که مسلماً این مجموعه در طول سال تولید شده و روی دست شبکه سه مانده و مجبور شدهاند همزمان با جموعه دیگری در روزهای باقیمانده از سال آن را روانه آنتن کنند! اما تراژدی واقعی آنجا اتفاق رقم میخورد که بدانیم اصلاً این طور نیست و این مجموعه همزمان با تولید، پخش میشود!
مخاطبان در مجموعه تلویزیونی "نقطه سر خط" هم شاهد یک قصه تکراری هستند. قصه یک فرد بازنشسته که برای دادن جهیزیه به فرزندش دچار مشکل میشود. جالب اینجاست که این نقش را معمولاً حمید لولایی و سیروس گرجستانی در مجموعههای طنز بازی میکنند. این مجموعه هم مستثنی از این قاعده نیست و این نقش را لولایی ایفا کرده است. گرچه گریم او متفاوت است، ولی آیا گریم متفاوت میتواند تفاوتهای اساسی به این نقش بدهد؟
در این مجموعه تلویزیونی بینندگان با قصهای روبهرو هستند که حرف نویی ندارد و بازیها هم چندان شاخص نیستند. در واقع این مجموعه از نظر فرم و محتوا مجموعههای "متهم گریخت"، "خانه به دوش" و... را تکرار میکند. مجموعههایی که در زمان خودشان بیننده داشتند، اما باز تولید چنین آثاری چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ جز اینکه بودجهای صرف و به هر قیمتی یک مجموعه طنز پخش میشود.
نکته جالب این که یکی از فیلمنامهنویسان این مجموعه تلویزیونی مصطفی کیایی است که امسال سیمرغ بهترین فیلمنامه را در جشنواره فیلم فجر برای فیلم کمدی "ضد گلوله" از آن خود کرد.
کنار هم گذاشتن این موارد تنها این مسئله را گوشزد میکند که آثار طنز بدون هدف تولید میشوند. این در حالی است که مسئولان سیما مرتب تاکید میکنند به دنبال تولید مجموعههای طنز فاخر هستند.
مسلماً این اتفاق هیچ وقت نمیافتد مگر آنکه آثار تولید شده هدف مشخصی داشته باشند و فیلمنامهها قبل از تولید کامل نوشته شده باشد تا شاهد آثار مناسبی در حوزه طنز شبانه باشیم. این حوزه نیاز به خانه تکانی دارد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، نمیتوانیم شاهد طنزهای شبانه مناسب باشیم.
اصلا یه سوال؟؟؟ اگه یه کارگردان برای بار اول یه سریال را بگیره و خراب کنه حتما باید تا آخر بره؟؟؟؟ کارگردانشو عوض کنن !!
ميشه كمي هم خوبي ها را ديد
شايد اولين برنامه اي از صدا و سيما ست كه از آن حمايت مي كنم اما از صدا و سيما ديدن اين نكات مثبت جاي شكر دارد و آن اينكه:
1. ماشين خارجي در اين سريال ها ديده نشده كه صدا و سيما خرق عادت كرده پس متشكريم
2. تجملات زيادي ديده نشده باز هم متشكريم
تبصره: در چند سال اخير ماشين هاي صدا وسيما خارجي و ماشين فقرايشان رنويي بود كه يك چراغش شكسته ات!!
3. غيرتي نشان دادن جوانان نسبت به ناموسشان