حدود یک ماه دیگر دولت دوازدهم جای خود را به دولت سیزدهم میدهد. باید حداقل یک ماهی را برای معرفی، گرفتن رأی اعتماد و استقرار وزرای دولت سیزدهم در نظر گرفت. در خوشبینانهترین حالت اواخر شهریور ماه وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در ساختمان شهید رجایی مستقر میشود و این خود بزرگترین چالش پیش روی آموزش و پرورش در این روزهاست.
سال تحصیلی جدید از مهرماه باید آغاز شود. این در حالی است که سال گذشته، ۱۵ شهریور سال تحصیلی آغاز شد. این بازگشایی با اصرارهای وزیر آموزش و پرورش به وقع پیوست و با شکست خوردن این طرح (عملاً کل سال تحصیلی گذشته مدارس در تعطیلی بودند و کلاسها مجازی) دلیل شروع سال تحصیلی ۱۵ روز زودتر هم مشخص نشد و سودی که عاید آموزش و پرورش شد و احتمالاً خسرانی که متوجه مردم شد!
حالا هم مدتی است محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در هر کجا سخنی میگوید از اصرار این وزارتخانه بر حضوری بودن آموزشها در سال تحصیلی آینده. همان حرفهایی که طی دو سال تحصیلی گذشته که از کرونا متأثر است، مدام مطرح بود. همه ذینفعان آموزش و پرورش ، متولیان و کارشناسان آموزشی نیز از همان روزهای شیوع کرونا اعلام کردند که عدم حضور بچهها سر کلاسهای درس، دوری آنها از مدرسه، این میزان حضور بچهها در خانه، حضور مداوم و بی وقفه آنها در فضای مجازی و… نه تنها اولویت نیست بلکه آسیبهای بیشماری دارد اما در عمل هم تجربه شد که با وجود همه اینها اولیا و دانش آموزان و حتی معلمان شرط سلامت را در این روزها نسبت به آموزش و تربیت در اولویت قرار دادهاند که نشانه واضح آن را در عدم گلایه یا حتی مطالبه والدین برای بازگشایی مدارس میتوان دید.
این در حالی است که در اکثر کشورهای دنیا تقریباً از آخرین مکانهایی که با پیکهای کرونا به تعطیلی میروند مدارس است.
این تفاوت نگاه در عدم اعتماد والدین و حتی معلمان از رعایت پروتکلهای بهداشتی در مدارس و عدم شفاف بودن میزان ناقل بودن بچهها حکایت دارد و از سوی دیگر نگرانیها بابت ابتلای خانوادگی و عدم دسترسی به مراکز درمانی و بهداشتی و یا حتی این سوگیری اشتباه در مردم که مدرسه از محیطهای خانوادگی و… پرخطر تر است.
باز از سوی دیگر واکسیناسیون در کشور ما با کندی پیش میرود و علیرغم تاکید مسئولان بهداشتی برای واکسیناسیون معلمان تا پیش از شروع سال تحصیلی اما هنوز این مهم عمیاتی نشده است و حتی وزارتخانه آموزش و پرورش هیچ اعلامی نکرده که آیا وزارت بهداشت لیستی از معلمان از این وزارتخانه گرفته است؟ اولویت بندی واکسیناسیون معلمان و ساز و کار آن مشخص شده است؟ آیا این وزارتخانه فقط در مقابل معلمان رسمی مسئولیت قبول میکند یا معلمان حق التدریس، معلمان نهضتی، سرباز معلمها، معلمان خرید خدمات، معلمان بازنشسته و… نیز در این لیست هستند؟ میدانیم که بار مهمی از آموزش در مدارس بر دوش معلمان رسمی به تنهایی نیست!
از سوی دیگر گرچه واکسیناسیون معلمان تأثیر مهمی در حضوری شدن آموزشها دارد اما برای آن بخش دیگر نگرانیها از جمله حضور تعداد زیادی دانشآموز در کنار هم و در ساعات زیاد چه تدابیری اندیشیده شده که خانوادهها از کرونا مصون بمانند؟ اینها پرسشهای مهمی است که در کف جامعه وجود دارد به طوری که این روزها اکثر والدین برای ثبت نام که مراجعه میکنند مدارس میگویند احتمال زیاد حداقل در سه ماه اول سال تحصیلی آموزشها مجازی خواهد بود!
این تناقضها در سخنان مسئولان آموزش و پرورش مبنی بر حضوری شدن آموزشها در سال تحصیلی آینده و آنچه مردم در کف میدان عمل حس میکنند، بزرگترین آسیب را به اعتماد مردم میزند.
در این میان مشخص است که ریل گذاری برای هر آنچه در سال تحصیلی آینده در پیش است به عهده وزیر فعلی آموزش و پرورش اما اجرای آن بر دوش وزیر دولت سیزدهم است که همانطور که اشاره شد در خوشبینانه ترین حالت در شهریورماه مستقر میشود که فرصتها برای برنامهریزیها و اعلام تصمیمها از دست رفته است.
لزوم شفاف سازی در خصوص بازگشایی مدارس توسط دولت سیزدهم
شاید اینجاست که باید از رئیس جمهور دولت سیزدهم خواست به طور شفاف در برخی حوزهها از جمله بحث بازگشایی مدارس که در سیاست دولت بعد اهمیت فراوانی دارد، سخن بگوید تا وزیر دولت دوازدهم بداند در همان مسیر باید ریل گذاری صورت بگیرد یا حداقل اعلام شود در این باره سنی گفته نشود که با سیاستهای دولت بعد در تناقض قرار بگیرد. این موضوع از سردرگمی مردم پیشگیری میکند و همچنین دادن اطلاعات ضد و نقیض به مردم. چه بسا بهتر باشد امسال اعلام شود که سال تحصیلی از آبان ماه آغاز میشود تا دولت سیزدهم بتواند یک برنامهریزی منسجمی برای سال تحصیلی داشته باشد.
متأسفانه در این دورانی که در کرونا به سر میبریم گرچه آموزش و پرورش تلاش کرد آموزش تعطیل نشود اما اخبار خوبی از ترک تحصیل کردهها، عدم قوت آموزشهای مجازی و رخ دادن یادگیری واقعی در میان دانش آموزان و تجهیز زیرساختها برای رعایت حداکثری پروتکلها برای آموزش حضوری به گوش نمیرسد. هنوز هم مدارس همان تجهیزات و روندی را دارند که تا پیش از این داشتند و گویی خبر کرونا به گوش مدارس هم نرسیده و این را میشود از سر زدن به مدارس در روزهای ثبت نام فهمید! شاید حتی فرصت مهر و آبان زمان خوبی برای مرور یادگیریها در دوران کرونا باشد و زمانی برای بازگشت جدی بچهها به چرخه آموزش پر قدرت تر!
واقعیت این است مدارس و معلمان برای بازگشایی مدارس آماده نیستند. هنوز نمیدانیم تهیه ماسک به عهده والدین است یا دانش آموزان. نمیدانیم برای زنگهای تفریح چه تمهیدی میتوان به کار بست که بچهها حداکثر فاصله اجتماعی را داشته باشند و مسئول این مراقبتها دقیقاً کدام فرد در مدرسه است. هنوز نمیدانیم کاهش ساعت حضور بچهها در مدرسه معنیاش رعایت پروتکلها نیست. هنوز نمیدانیم باید بچهها را زوج و فرد به مدارس بفرستیم یا در ساعتهای شیفتی!
هنوز نمیدانیم در چه صورت مدارس باید تعطیل و در چه شرایطی باید بازگشایی شوند. هنوز نمیدانیم آیا اقلیم در مدل بازگشایی تأثیرگذار است یا نه. هنوز نمیدانیم آیا سرویس مدارس باید فعال باشند یا به کل باید آنها را تعطیل کنیم تا اولیا بچهها را به مدرسه ببرند.
هنوز نمیدانیم حمل و نقل عمومی در شرایط بازگشایی مدارس باید چگونه در خدمت دانش آموزان با شد. هنوز ساز و کاری نداریم که دقیق بگوید اگر کرونا تداوم داشت از لحظه خروج دانشآموز از منزل تا رسیدنش به خانه کدام مسئول، چه مسئولیتی دارد. هنوز بچهها به خوبی آموزش ندیدهاند و آنقدر مسئول پذیر در قبال رعایت پروتکلهای بهداشتی نیستند. هنوز هم نگاه به دانش آموزان در تمام سطوح تحصیلی یکسان است و به طور کلی هنوز نگاه آموزش و پرورشیها و والدین صفر و صدی است!
این در حالی است که به واقعیت میتوان دریافت ما هیچ گاه به دوران آموزش پیش از تجربه گسترده آموزش مجازی بازنخواهیم گشت و مدل تأثیرگذاری این آموزشها بر مدل آموزش و پرورش پسا کرونا مشخص نیست.