حمایت اصلاح طلبان از حسن روحانی در سالهای 92 و 96 و عملکرد دولت تدبیر و امید در طول این 8 سال پارادایم جدیدی برای اصلاح طلبان آغاز کرده و امروز آنان که با ریزش شدید سرمایه اجتماعی روبرو هستند، به دنبال ایجاد استراتژی جدید و متفاوتتری در صحنه سیاسی کشور بوده و از این حیث بنا دارند تا در دوران کسوف اصلاح طلبی سرمایه اجتماعی خود را به گونه دیگری احیا کنند.
اصلاحات در دوگانه بازگشت به جامعه یا حضور در قدرت! /صید سرمایه اجتماعی از آب گل آلود کَرده!
اصلاحطلبان نه امروز بلکه چند وقتی است در دوگانهای سیاسی قرار گرفتهاند؛ بازگشت به جامعه یا حضور در قدرت. همین دوگانه خودساخته باعث به وجود آمدن صفبندیهای جدیدی شده است و این صف بندی جدید آنقدر جدی و پررنگ شد که اختلاف نظر جدی بین سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات و بهزاد نبوی رئیس نهاد اجماعساز اصلاحات به وجود آورد.
اصلاح طلبان که سالهای 98 و 28 خرداد 1400 با نه قاطع مردم برای مسئولیتپذیری در سپهر سیاسی ایران مواجه شدند، اکنون به دنبال آن هستند تا از آبی که به دست خودشان گلآلود کردهاند ماهی سرمایه اجتماعی خود را صید کرده تا در غایت به همان مسیری برگردند که اکنون کشور به دلیل ترک فعلها و بیمسئولیتی رجال سیاسی آنان در 8 سال دولت تدبیر و امید به این روز انداختهاند.
حجاریان: نخستین برخورد قهری اصلاحطلبان یکصدایی با معترضان به وضع موجود!
سعید حجاریان پس از سال 98، در یادداشتی نوشته بود: «اصلاحطلبی بهلحاظ تئوریک پیشتاز محسوب میشود و همواره باید بهعنوان پیشقراول در صحنه سیاست و جامعه حضور داشته باشد و دنبالرویِ رقیب از هر جریان کوتاهمدتی پاشنه آشیل این جریان است. دنبالهروی به تعلیق وجه تئوری اصلاحطلبی و قلبی افقهای یکروزه منجر میشود، از این گذشته به لحاظ منطقی و با توجه به پیشینه تاریخی چنانچه اصلاحطلبان (دارای پروژه سیاسی مشخص) و معترضان به وضع معیشت یکصدا شوند نخستین گزینه برخورد قهری اصلاحطلبان خواهد بود نه توده مردم حاضر در خیابان... این مدل درباره انتخابات نیز کاراست. اصلاحات باید موضع خود در برابر انتخابات را بهصراحت اعلام کند. در مباحث پیشین ازجمله میزگرد سیاستورزی انتخاباتی، چند رویکرد پیشروی اصلاحطلبان ترسیم شده است، اما در کوتاهمدت شاید عقلانیترین راهبرد خود را بتوان در مشارکت مشروط جست».
نامه سرگشاده محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در مورد تنشهای به وجود آمده در خوزستان از این قبیل استراتژیها است. خاتمی در نامه سرگشاده خود چنان از این دریچه به مسائل خوزستان وارد شده بود که انگار نه انگار که 8 سال دولت اصلاحات به رهبری او سیاستها و راهحل هایی را اتخاذ کرده که به گفته خودش کوتاه مدت و میان مدت بوده و نتوانسته درد خوزستان را علاج کند. امروز هم بیتوجهی به مشکلات و اصلاح زیرساختها در دولت مورد حمایت اصلاح طلبان این وضعیت را به وجود آورده است.
*ناصری: اصلاحطلبان مواضعشان نسبت به جامعه مدنی شفاف تر شود/حضور در ارکان قدرت باید فراموش شود
عبدالله ناصری از فعالان سیاسی جریان اصلاحات چندی پیش گفته بود که: اصلاحطلبان باید حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند؛ آدم های به اصطلاح اصلاح طلب باید مواضع خودشان را نسبت به جامعه مدنی شفاف کنند. به میزانی که مواضشان نسبت به جامعه مدنی شفاف تر شود، خود به خود نسبت به حاکمیت نیز شفاف تر خواهند بود.
ناصری تاکید کرده بود: اصلاح طلبان اگر بخواهند اساسا تغییر رفتار دهند - که باید بدهند - چاره ای ندارند که امر انتخابات و الزاما حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند. آنها باید رسالت حقیقی خود را نسبت به جامعه مدنی مشخص کنند و صریحتر و با صراحت بیشتر سخن بگویند.
اصلاح طلبان اکنون با استراتژی مشارکت فعالانه در بحرانهای زیست محیطی، سیاسی، قومیتی و اجتماعی و همنوایی با مردم معترض و گلایهمند ناشی از سیاستهای اعمالشده در حوزه اجرا و تقنین توسط مجریان و نمایندگان اصلاح طلب سعی در بازسازی چهره منفی خود داشته و پیش بینی میشود آنان رفتارهای به تناسب رادیکالتری در ماهها و سالهای آینده در مواجهه با این قبیل از مسائل از خود بروز دهند.
آنچه مسلم است اصلاح طلبان نمیتوانند با فرافکنی و فرار از زیر بار آنچه که در طول ۲۸ سال مسئولیت در قوه مجریه که در دولتهای اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی برعهده داشتند و نارساییها در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... خروجی زمامداری آنان که در راس دستگاه اجرا است، شانه خالی کنند هرچند حتی به تعبیر عباس عبدی به بن بست سیاسی رسیده باشند.