شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۷
محمدجواد اخوان

جریانات غیرتقریبی و وحدت‌شکن را منزوی کنیم

جریانات غیرتقریبی و وحدت‌شکن را منزوی کنیم
یکی از اصلی‌ترین جلوه‌های شیطنت سلطه‌گران را در بازی دوگانه‌ای می‌توان دید که مشغول‌سازی درونی جهان اسلام، اتلاف توان و اقتدار مسلمانان و جلوگیری از وحدت آنان در برابر نظام سلطه و صهیونیسم را هدف گرفته است.
کد خبر : ۵۷۴۶۷۵

در دو قرن اخیر که زیاده‌خواهی استعمارگران متوجه جهان اسلام شده، آن‌ها آشکارا دریافته‌اند که وحدت امت اسلامی مهم‌ترین مانع در برابر طمع‌ورزی و خوی مستکبرانه‌شان است، ازاین‌رو از همه تفاوت‌های موجود قومی و مذهبی در داخل جهان اسلام سوءاستفاده کرده و می‌کوشند آن را به تهدیدی علیه امت مسلمان تبدیل کنند. در این میان یکی از اصلی‌ترین جلوه‌های شیطنت سلطه‌گران را در بازی دوگانه‌ای می‌توان دید که مشغول‌سازی درونی جهان اسلام، اتلاف توان و اقتدار مسلمانان و جلوگیری از وحدت آنان در برابر نظام سلطه و صهیونیسم را هدف گرفته است. در یک‌سوی جهان اسلام تمرکز نگران‌کننده‌ای از جریانات سلفی تکفیری علاوه بر آنکه تصویری مخدوش و غیرعقلانی از اسلام به جهان مخابره می‌کند، با موج تکفیر مسلمانان مخالف اعم از سنی و شیعه، در حال شکل دادن به یک فاجعه انسانی است. در سوی دیگر نیز، اندک مزدوران سرویس‌های اطلاعاتی غرب در کنار افراد ساده‌لوح -که تکمیل‌کننده پازل مغرضان هستند- با طرح مسائل اختلاف‌افکن و توهین به مقدسات مذاهب اسلامی در آتش کینه و اختلاف می‌دمند.
در چنین شرایطی برنده بازی میان مذاهب و طوایف اسلامی کیست؟ آیا با تکفیر وهابیان، شیعه‌ای تغییر مذهب داده یا سنی‌ای وهابی شده است؟ و آیا با اهانت‌های حماقت‌آمیز جریانات تندرو، سنی‌ای شیعه شده است؟ پاسخ روشن است که عملکرد این دو جریان -که بسان دو لبه یک قیچی هستند- هیچ‌گونه تأثیر فرهنگی و ترویجی مثبت نداشته و تنها به عمق کینه‌ها افزوده است.
سردمداران این حرکت‌ها نیز خود به‌خوبی واقف‌اند که در بازخورد اقداماتشان نشانی از راهگشایی نیست. مسلم است که تکفیری‌های وحشی که با جسارت تمام اعمال غیرانسانی زشتی را مرتکب می‌شوند، انتظار گرویدن مخاطبان را به مکتب گمراه تکفیر ندارند و نادانانی که با سب و لعن موجبات رنجش برادران اهل‌سنت را فراهم می‌آورند، خود فهمیده‌اند که این اقدامات موجبات تمایل هیچ سنی‌ای را به تشیع فراهم نیاورده و نمی‌آورد.
مسئله روشن است که برنده بازی شیعیان، سنی‌ها و حتی تکفیری‌های سلفی هیچ‌کدام نیستند، بلکه برنده اصلی بازیگردانی است که در خارج صحنه با مترسک‌ها و عروسک‌های کوکی خود بر آتش فتنه می‌دمد. نگاهی عمیق به هر دو جریان افراطی و تندرو نشان می‌دهد خاستگاه و ملجأ اصلی هر دو جریان در خارج از جهان اسلام است و از کانون‌های استکباری و استعماری حمایت می‌شوند.
در مقابل اینها، انقلاب‌اسلامی با آنکه خاستگاه آن ایران اسلامی و مبتنی‌بر مکتب اهل‌بیت (ع) است، نه‌تن‌ها در قامت مبلغ مذهب شیعه وارد نشد، بلکه هدفی والاتر و راهبردی کلان‌تر را برگزید و آن «وحدت اسلامی» بود. این هدف راهبردی علاوه بر آنکه خنثی‌کننده توطئه دشمنان بود، راه‌حلی برای اقتدارافزایی و نجات جهان اسلام نیز به شمار می‌آمد.
اکنون در هفته وحدت می‌توان بار دیگر به این پرسش مهم پاسخ داد که ما برای نتیجه بخشی و موفقیت این راهبرد کلان چه کرده‌ایم. پاسخ را نه از منظر حاکمیت و دستگاه‌های مسئول، بلکه از منظر آحاد اعضای جامعه باید تحلیل کرد. روشن است که اکثریت جامعه ما به باوری مشترک در مورد ضرورت وحدت و لوازم آن دست‌یافته است.
بااین‌حال هستند اندک افراد مغرض یا ساده‌لوحی که با اقدامات خود ممکن است تصویری نامطلوب از جامعه ما به نمایش بگذارند. در دهکده جهانی امروز کافی است تصویر یا فیلمی کوتاه از رفتار ناشایست و وحدت‌شکن افرادی از جامعه ما در فضای مجازی به نمایش درآید و با پژواکی که سلطه‌گران روی آن خواهند داد، به‌زودی در منظر عموم برادران اهل‌سنت در اقصی‌نقاط جهان اسلام قرار گیرد و شوربختانه‌تر آنکه به دلیل آنکه این اقدامات در قامت و لباس دین انجام می‌گیرد، مواجهه‌ای دقیق و پیچیده را می‌طلبد.
در دیگر سو در میان برادران اهل‌سنت جامعه ما اندک افرادی هستند که تلاش دارند اندیشه‌های سلفی‌گری و حتی تکفیر را ترویج کنند تا تخم کینه و نفاق را نسبت به شیعیان بگسترانند. متأسفانه گاهی در برخی تصمیمگیری‌ها نوعی مسامحه و تساهل نسبت به برتری‌جویی‌های افراد منتسب به جریانات غیرتقریبی برای تسلط بر اقشار اهل‌سنت کشورمان به چشم می‌خورد که در خور تجدیدنظر است.
بدون شک راه‌حل حقیقی و نهایی برون‌رفت از این چالش عزم عمومی جامعه اسلامی ما آن است که خود ما دست‌به‌کار شویم و با اقدامی یکپارچه جریان وحدت‌شکن و غیرتقریبی را در جامعه منزوی کنیم. گاه برخی غفلت‌های ما در فضای اجتماعی و رسانه‌ای ناخودآگاه جریان وحدت‌ستیز را پررنگ می‌کند. مراقب باشیم که با دست خود این جریانات را برجسته نسازیم. نخبگان و مسئولان اجرایی ما باید هوشیار بوده و از هرگونه اقدامی که به تقویت یا بزرگنمایی جریان غیرتقریبی و وحدت‌ستیز بینجامد پرهیز کنند.
باید همه به این نتیجه برسیم که راه نهایی نجات جهان اسلام از طریق وحدت می‌گذرد و وظیفه اصلی ما آن است که جریانات غیرتقریبی وحدت‌ستیز را به انزوا بکشانیم. طریق وحدت در مبارزه حقیقی با اسلام امریکایی است.