جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۴

سناریوی جدید برای مسمومیت‌های سریالی/ آیا به روز‌های پایانی مسمومیت‌ها نزدیک می‌شویم؟

سناریوی جدید برای مسمومیت‌های سریالی/ آیا به روز‌های پایانی مسمومیت‌ها نزدیک می‌شویم؟
اثر روانی دوران پساآشوب فضا را برای ایجاد شدن هیستری جمعی فراهم کرده است و جریان‌های ضد ایرانی برای حفظ فضای ناامنی و بر هم زدن آرامش جامعه، از تجربیات علمی گذشته بهره‌برداری کرده‌اند و احتمالا با تعدادی خرابکاری در مدارس دخترانه، گلوله برف اولیه برای ایجاد هیستری جمعی را فراهم کرده است.
کد خبر : ۶۱۳۴۶۰

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از فارس، در ادامه خبر‌های مسمومیت‌های سریالی این روز‌ها نامی از «هیستری جمعی» در گزارش‌های خبری شنیده می‌شود. در جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، هیستری جمعی یا برانگیختگی همگانی پدیده‌ای است که طی آن در اثر شایعات یا ترس، توهم‌های تهدید مشترک، چه واقعی و چه خیالی، میان گروهی از جامعه سرایت پیدا می‌کند.

 با درنظرگرفتن همه وجوه اتفاقات اخیر، از جمله خرابکاری، استفاده از گاز یا ماده مسموم‌کننده از مسئولین ذیربط تقاضا دارد که همچنان سرنخ‌های موجود را دنبال کنند. فارس برای تنویر افکار عمومی در این گزارش، اختصاصا به مسئله «هیستری جمعی» می‌پردازد. موضوعی که با پیدا نشدن اثری از سم یا گاز مسموم‌کننده (طبق گزارش‌های رسمی)، بیشتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است.

رابرت بارتولومیو یک جامعه شناس پزشکی، روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی است. او مدرس ارشد افتخاری در گروه پزشکی روانشناسی در دانشگاه آکلند در نیوزیلند است. او علاوه بر انتشار بیش از ۶۰ مقاله دانشگاهی، ۱۶ کتاب علمی را نیز تالیف کرده است. او در زمینه‌هایی مانند هیستری جمعی و بیماری روان‌زای توده‌ای متخصص است و در جریان رویداد‌های جاری پدیده‌های جامعه‌شناختی مانند موارد مشکوک به هیستری جمعی یا هراس، اغلب مورد مشورت رسانه‌ها قرار می‌گیرد.

او مقاله‌ای [۱]در مورد مسمومیت‌های سریالی اخیر در ژورنال سایکولوژی تودی (Psychology Today) منتشر کرده است. آنچه به عنوان محور اصلی گزارش مطرح شده «بدحالی روان‌زاد جمعی» یا «Mass psychogenic illness» یا همان هیستری جمعی است. او با مثال زدن حوادث مشابه در فلسطین و مصر و افغانستان معتقد است چنین رویدادهایی، مبنای روانی دارد و در برخی موارد اطلاعات دروغ منتشر شده در رسانه هم بر شیوع این هیستری اثر دارد.

در ادامه بخشی از مقاله او منتشر شده است:

در یک مدرسه تماماً زنانه، یک دختر جوان نفس نفس می‌زند، سپس بیهوش می‌شود. به سرعت چند نفر دیگر دچار همین مشکل می‌شوند. ده‌ها دختر به یک بیمارستان محلی منتقل می‌شوند که به نظر می‌رسد مسمومیت عمدی ناشی از گاز مضر است. علائم شامل سردرد، حالت تهوع، سرگیجه و از دست دادن هوشیاری است. آیا این توصیفی از مسمومیت‌های دسته جمعی اخیر گزارش شده در ایران ۲۰۲۳ است؟ نه، این از افغانستان در سال ۲۰۰۹ است. دانش‌آموزان در یکی دیگر از مدارس اسلامی زنان دچار سردرد، حالت تهوع، درد شکم، و تاری دید می‌شوند، برخی غش می‌کنند و به بیمارستان منتقل می‌شوند. آیا این ماجرا مربوط به اتفاقات اخیر در ایران است؟ خیر، در سال ۱۹۸۳ در کرانه باختری رخ داد.

تشابهات بین حوادث ایران، افغانستان و کرانه باختری شگفت انگیز است. از سال گذشته، اعتراضات زنان به حجاب باعث نگرانی طولانی مدت در جامعه ایران شده است. سپس، در نوامبر ۲۰۲۲، موجی از گزارش‌ها از مسمومیت‌های دختران مدرسه‌ای آغاز شد که شامل نزدیک به دوازده حادثه جداگانه بود. گزارش‌های رسانه‌ای از این "حملات" آن‌ها را با کلماتی مانند "مرموز" و "غیرقابل توضیح" توصیف می‌کنند. مقامات ایرانی علیرغم معاینات متعدد بیمارستانی که شامل آزمایش خون بوده‌اند، فردی را دستگیر نکرده‌اند و نتوانسته‌اند یک عامل شیمیایی را شناسایی کنند.

هراس مسمومیت در افغانستان

بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶، ده‌ها مکتب در حداقل هفت ولایت در سراسر افغانستان تحت تأثیر حوادثی قرار گرفتند که در آن زمان به طور گسترده به عنوان مسمومیت‌های دسته‌جمعی گزارش شده بود. در سال ۲۰۱۶، مشاور یکی از اعضای دولت افغانستان در مورد شیوع بیماری در ولایت هرات بودم. نتیجه گیری ما: دختران از بیماری روانی توده‌ای (mass psychogenic illness) رنج می‌بردند. در افغانستان، دختران به مدارس می‌رفتند و به دلیل مدرسه رفتن از انتقام ترس داشتند. اما سخنگویان طالبان همواره دست داشتن آن‌ها در این مسمومیت‌ها را رد کرده‌اند. علیرغم ابتلای هزاران دختر به این شیوع، هیچ کدام فوت نکردند، تقریباً همه به سرعت بهبود یافتند و هیچ سمی در هوا، آب یا غذا شناسایی نشد. تاکنون هیچ سمی در ایران با نزدیک به هزار قربانی شناسایی نشده است.

نه تنها به این نتیجه رسیدیم که دختران در هرات از بیماری روان زا رنج می‌برند، یک مطالعه جداگانه توسط سازمان بهداشت جهانی که شیوع‌های مشابه را در ۲۲ مدرسه در سراسر کشور بررسی کرده بود، پس از تجزیه و تحلیل خون، ادرار و آب به همین نتیجه رسید. در سال ۲۰۱۳، فاش شد که تحقیقات منتشر نشده جداگانه توسط سازمان ملل و نیروی بین‌المللی کمک به امنیت انجام شده است. هر دو به یک نتیجه رسیده بودند.

مسمومیت دختران دانش‌آموز در فلسطین

در ماه مارس تا آوریل ۱۹۸۳، نزدیک به هزار دانش‌آموز دختر فلسطینی در کرانه باختری دچار سردرد، سرگیجه، تاری دید، درد معده و ضعف شدند. بسیاری، هوشیاری خود را از دست دادند. این اپیزود در سرتاسر جهان خبرساز شد و به اتهامات نگران کننده در مورد مسمومیت‌های دسته‌جمعی منجر شد. این ترس شایعاتی را برانگیخت که عوامل اسرائیلی یا افراط گرایان غیرنظامی این دختران را مسموم کرده‌اند. حادثه اولیه که باعث شیوع این بیماری شد در یک مدرسه رخ داد و بعداً به بویی که از یک سرویس بهداشتی می‌آمد ردیابی شد. با این حال، دو تحقیق جداگانه منتشر شده در The Lancet به این نتیجه رسیدند که این بیماری بعد روانی دارد. تحقیقات دیگری که در مجله آمریکایی روانپزشکی منتشر شد نشان داد که یک گزارش روزنامه اسرائیلی که در آن یک روزنامه نگار به اشتباه نوشت که برخی از قربانیان نابینا شده‌اند، به طور قابل توجهی در شیوع این بیماری نقش داشته است.

در تاریخ اخیر، چندین مورد مستند وجود داشته که در آن، حوادثی که تروریسم دولتی خوانده میشد در اصل منشأ روانی داشته است. ترس دیگری که مربوط به مسمومیت گزارش شده دختران دانش‌آموز اسلامی بود در سال ۱۹۹۳ در مصر رخ داد که حدود ۱۵۰۰ دانش آموز بین سنین ۹ تا ۱۶ سال دچار حالت تهوع، سردرد و غش شدند و در نتیجه ۳۲ مدرسه تعطیل شدند. این قسمت با شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه این دختران توسط ماموران اسرائیلی هدف قرار گرفتند تا آن‌ها را عقیم کنند.

در تمام این موارد، دختران جوان در پس‌زمینه‌ای از آشفتگی‌های سیاسی، پس از جلب توجه کسی به بوی غیرعادی، از یک وضعیت مرموز که معمولاً به گاز سمی نسبت داده می‌شد، بیمار شدند. چه چیزی محتمل‌تر است: اینکه دانش‌آموزان پس از سه ماه و نیم هدف حملات شیمیایی بوده‌اند که هیچ مدرکی برای آن وجود ندارد یا اینکه آن‌ها از علائم روان‌زایی ناشی از استرس رنج می‌برند؛ وضعیتی که برای هزاران سال مستند شده است؛ و برای کدام هدف شماره یک دختران جوان تحت استرس شدید و طولانی مدت قرار دارند؟

آیا پایان ماجرا نزدیک است؟

این طور بنظر می‌رسد که اثر روانی دوران پساآشوب فضا را برای ایجاد شدن هیستری جمعی فراهم کرده است و جریان‌های ضد ایرانی برای حفظ فضای ناامنی و بر هم زدن آرامش جامعه، از تجربیات علمی گذشته بهره‌برداری کرده‌اند و احتمالا با تعدادی خرابکاری در مدارس دخترانه، گلوله برف اولیه برای ایجاد هیستری جمعی را فراهم کرده است.

با پررنگ شدن گزاره هیستری جمعی و آرام‌تر شدن فضا در روز‌های منتهی به تعطیلات پایان سال، همین‌جا می‌توان پیش‌بینی کرد که تلاش برای مستندسازی جعلی تصویری جهت انتساب خرابکاری به حاکمیت یا نیرو‌های هوادار با ظاهر مذهبی آغاز خواهد شد. کمااینکه در مصاحبه‌های اخیر شاهدین ماجرا، برخی مطبوعات از حضور دو خانم «چادری» در یک مدرسه قبل از مسمومیت دانش‌آموزان خبر دادند!