به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از فارس، حتماً از بزرگترها شنیدهاید که بچه بادام و نوه مغز بادام است. بچهها چکیدهای از وجود و بزرگترین دارایی پدر و مادرشاناند. والدین دوست دارند تا بهترین زندگی و شرایط را برای فرزندشان مهیا کنند و در این مسیر از هیچکاری دریغ نمیکنند. اما بسیاری از پدر و مادرها در این راه دچار کج روی شده و راه اشتباه را انتخاب میکنند. گاهی از علاقه زیاد دلشان نمیآید کودکشان را دعوا کنند یا برعکس از ترس اشتباه کردن بچهشان مدام او را کنترل میکنند و ناخواسته به کودکشان آسیب میزنند. در این گزارش میخواهیم بررسی کنیم که بهترین روش فرزند پروری چیست و چگونه میتوانیم یک فرزند سالم داشته باشیم.
سمانه حقیری روانشناس و کارشناس کودک و نوجوان درباره روشهای تربیت کودک گفت: روشهای مختلفی در زمینه تربیت فرزندان وجود دارد. تربیت سهلگیرانه، مستبدانه، طردکننده و مقتدرانه از انواع روشهای تربیتی کودکان است که والدین خصوصاً مادران از آنها استفاده میکنند.
تربیت سهل گیرانه روشی غیر متعارف در دنیای روانشناسی کودک
وی روش تربیتی سهلگیرانه را غیر متعارف دانست و توضیح داد: در این روش مادر، همه امور را به به کودک خود آسان میگیرد و تقاضای خاصی از او ندارد. در این حالت تمام خواستهها و نیاز های بچه برآورده شده و کودک تلاشی برای به دست آوردن خواستهاش نمیکند. این کودکان بیش از اندازه مورد محبت والدین قرار میگیرند و خود را مستحق همه چیز میدانند. مادران این کودکان قوانین خاصی برای بچه تعیین نمیکنند و اگر هم اینکار را انجام دهند الزامی برای اجرای آن نمیگذارند و کودک هر طور که دلش بخواهد رفتار میکند. متأسفانه این روش تربیتی امروزه بسیار باب شده است.
کارشناس و روانشناس کودک و نوجوان درباره عواقب رفتار سهلگیرانه با کودک بیان کرد: این مدل تربیتی مورد تأیید علم روانشناسی نیست و زیاد مورد بررسی قرار نگرفته است. معمولاً این گونه کودکان در بزرگسالی دچار خودشیفتگی میشوند. همچنین آنها تبدیل به فردی وابسته خواهند شد. معمولاً این نوع بچهها به علت محبت زیادی والدین شکست وناکامی را تجربه نمیکنند.
روش تربیتی که کودک را دروغگو میکند
حقیری درباره تربیت مستبدانه اظهار کرد: دومین روش تربیت کودکان روش مستبدانه است. در این حالت کودک از طرف خانواده خصوصاً مادر محبت کمی دریافت میکند. همچنین کنترل والد بر روی کودک خیلی زیاد است و قوانین سفت و سختی برای او تعیین میکنند و قوانین تعیین شده برای کودک را برای او توضیح نمیدهند و حتی دلیل تعیین این قوانین را به او نمیگویند. تنها به او میگویند «چون من پدرت هستم تو باید این قوانین را اجرا کنی». این گونه از کودکان هویتشان شکل نمیگیرد و استقلال را یاد نمیگیرند. همچنین در بزرگسالی دچار بحران هویت میشوند. معمولاً در این کودکان دروغگویی و پنهانکاری زیاد دیده میشود. آنها از خودشان راضی نیستند و دارای طرحواره نقص و شرم هستند. این بچهها همیشه شکست را میپذیرند و معتقد هستند که خیلی ضعیفاند و دیگران میتوانند بر آنها حکومت کنند.
طردشدگی، حاصل زندگیهای ماشینی
وی در خصوص روش تربیتی طردشدگی در زندگیهای ماشینی امروز گفت: بدترین روش فرزندپروی، طرد کردن کودک است. در این مدل والدین نسبت به فرزندشان بیتفاوت هستند. آنها معمولاً مشغلههای زیادی دارند و وقت کمی برای فرزندانشان میگذارند. این بچهها زمانی که بزرگ میشوند طرحواره رهاشدگی دارند و معمولاً هیجاناتشان خیلی سطحی و ابتدایی است و دارای محرومیتهای هیجانی هستند. آنها با محبت و عاطفه بیگانهاند و خیلی وارد روابط صمیمانه نمیشوند. یا برعکس به علت نداشتن محبت و طردشدگی ممکن است وارد روابط بیقید و بند شوند و جایگزینی برای پدر و مادرشان که طردشان کردهاند داشته باشند. در دنیای امروز طبق زندگی روزمره ماشینی مادرها از این روش تربیتی زیاد استفاده میکنند.
مقتدرانه، بهترین روش تربیت کودکان
کارشناس کودک و نوجوان روش مقتدرانه را بهترین روش فرزندپروری دانست و گفت: در این روش کنترل بر روی کودک زیاد است و همه قوانین برای او توضیح داده میشود و این قوانین برای بچه کاملاً واضح و روشن است. همچنین والد دلیل استفاده از این قوانین را به کودک توضیح میدهد. در این روش تربیتی مادر، فرزندش را محدود نمیکند و اجازه میدهد که کودک شکست را تجربه کند. اگر مادر با کودک بازی کند اجازه نمیدهد که فرزندش همیشه برنده باشد. یکبار او را برنده و یکبار بازنده میکند. در این حالت کودک نقش شکست را در زندگی میپذیرد و میداند بعد از هر شکستی میتواند تلاش کند و موفق شود. در روش مقتدرانه والدین معمولاً به کودک احترام میگذارند و ارتباط سالمی برقرار میکنند.در عین حال محبت بر روی کودک زیاد است. در واقع در این روش هم کنترل وجود دارد و هم محبت که این بهترین مدل رفتار مادر با کودک است. این نوع تربیت باعث میشود کودکان عزت نفس و اعتماد به نفس خیلی خوبی داشته باشند. این روش تربیتی خیلی اهمیت دارد و در زمینه روانشناسی کودک بسیار توصیه شده است.
بیاحترامی به کودک، ریشه مشکلات بزرگسالی
حقیری بی احترامی به کودک را ریشه بسیاری از مشکلات در بزرگسالی دانست و گفت: در سن سه سالگی کودک در حال طی کردن استقلال است و میخواهد بگوید من که یک کودک ناتوان بودم و الآن بزرگ شدم و میتوانم خیلی از کارها را انجام دهم. بیاحترامی به کودک و نادیده گرفتن شخصیت او خصوصاً در این سن ضربه بسیار شدیدی به کودک وارد میکند. بیاحترامی به کودک ریشه مشکلات بسیاری مانند کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس در بزرگسالی است.
حمایت بیقید و شرط از کودک
وی شیطنت در دوران کودکی را طبیعی دانست و اظهار کرد: زمانی که کودک اشتباهی را انجام میدهد در کنار توضیح دادن اشتباه کودک به او باید به کودک خود گوش زد کنند که من در کنارت هستم و تو هر اشتباهی را که انجام بدهی من دوستت دارم. استفاده از کلماتی مانند «دیگر دوستت ندارم، من دیگر مامانت نیستم» بزرگترین ضربه را به شخصیت یک کودک وارد میکند. باید به کودک آرامش بدهیم و بگوییم که تحت هر شرایطی در کنارش هستیم و این را در نظر بگیریم که در کودکان شیطنت و نافرمانی تا حدودی طبیعی است و همه والدین این چنین تجربههایی را از کودکانشان دارند. اما اگر این رفتارها در کودک تکرار شد باید کمی برای آن نگران باشند.
بیتوجهی،کودکآزاری پنهان
کارشناس کودک و نوجوان درباره عواقب بیتوجهی در کودک توضیح داد: از گذشته تا کنون تنها تنبیهات بدنی کودک آزاری تلقی میشوند. اما باید بگویم که بیتوجهی به کودک بزرگترین کودکآزاری در دنیای اجتماعی امروز است. بیتوجهی به کودک بدترین آفت به شخصیت اوست و میتواند ریشه بسیاری از مشکلات مانند لجبازی، پرخاشگری، شخصیت ضداجتماعی و... در او باشد.
اگر به طورکلی بخواهیم بگوییم که چه رفتارهایی می تواند ذهن کودک را آشفته کند و آرامشش را از او بگیرد براساس آن چیزی که مازلو در هرم نیازها بیان میکند نداشتن احساس امنیت است. اگر بچه از ابتدای کودکی این احساس امنیت را در خانواده نداشته باشد دچار احساس درماندگی میشود و در دنیایی قرار میگیرد که این دنیا برایش پر از آسیب است.