همه میدانند که حکومت عدل بیش از آنکه وظیفه داشته باشد برای تک تک افراد کار و حرفه فراهم نماید، مکلف است شرایط و امكان کار را در اختیار همگان بگذارد (اصل 28 قانون اساسی). طبق همان اصل، هر كس «حق» دارد هر شغلي را كه مخالف اسلام، حقوق ديگران يا مصالح عمومي نباشد برگزيند. حال افرادی را تصور کنید که نه در زمره کارمندان و کارگرانند و نه توانایی مالی اجاره کردن یک مغازه يا زمین کشاورزی را دارند. اما میتوانند تولیدات دستی خود را در جایگاه ارزانی عرضه کنند یا هر صبح به میدان بار یا تولیدیهای پوشاک بروند و چند جعبه میوه، لباس يا دستمال كاغذي بخرند و با اندکی سود در نزدیکی خانه من و شما بفروشند. مساله از سه حالت خارج نیست:
· یا موقعیتهایی برای کار مفید و مولدتر در جامعه وجود دارد و اطلاعات آن در دسترس اینان نیست، در این صورت وظیفه حکومت فراهم آوردن بانکهای اطلاعاتی جامع و به هنگام است تا اطلاعات فرصتهای شغلی را در اختیار ایشان بگذارد.
· اگر هم موقعیتهای شغلی مولدتر وجود د ارد و هم اطلاعات آن به سهولت در دسترس همگان است و خود افراد نقصانی در توانایی برای انجام آن مشاغل دارند، وظیفه حکومت تمهید مراکزی برای مهارتآموزی کاربردی و سریع است تا شهروندان را با احترام به این مراکز راهنمایی نماید.
· لکن چنانچه به واقع مشکل کمی فرصتهای شغلی و بیکاری وجود دارد قطعا کوچکترین وظیفه حکومت نگرفتن فرصتهای خوداشتغالی است. این حق برای عموم مردم آنقدر بدیهی است که اگر نهادهای عمومی در شرایطی که نتوانسته اند فرصت و ابزار کار فراهم کنند، مجال خوداشتغالی سالم را بستانند، قطعا مرتکب ظلم شدهاند. پیامدهای ظلم فرادست به فرودستي كه هيچ پناهي ندارد نیز روشن است بویژه اگر معیشت سالم را از فرودست بگیرد. کمترین نتیجه این کار هدایت مردم به معیشت ناسالم و بدترین حالت، تکثیر فقر و حرمان است. آنگاه چه لقمه حرام به سر سفره بیاید و چه پای فقر به خانه باز شود، ایمان و اخلاق از پنجره میگریزد و جای آن را چه تیرگیها که نمیگیرد. فکر میکنید سازمان فرهنگی شهرداری یا نهادهای حکومتی چقدر باید هزینه و تلاش کنند تا عقدههای روانی، افسردگی، بیاخلاقی و ضعف ایمان را در این خانوادهها ترمیم کنند؟
حال باید از شهرداری و دیگر نهادهای مسئول پرسید: حتی اگر ما بیکاری نداشتیم تنها زمانی میتوانستیم مانع یک شیوه کسب درآمد شویم که شیوههای دیگر، اطلاعات آن و مهارت آموزی آن را در دسترس مردم میگذاشتیم. این کاری است که نکردهاید. حال چه شده که در اقتصادی با نرخ بیکاری 14 درصد و اجرای بسیار ضعیف قانون بیمه بیکاری، مانع خوداشتغالی سالم شهروندان میشویم؟ آیا تکلیف داریم تا مردم را به زور دچار لقمه حرام یا فقر نماییم؟ این در شرایطی است که اولا بخشی از شاغلان نیز به دلیل عدم کفایت درآمدشان به این کارها روی میآورند (معلمی را میشناسم که در ساعات عصر بساط میکند) و ثانیا تحریمها و شوک قیمتهای انرژی جمعی از کارگران دیروز را نیز به لیست بیکاران امروز اضافه کرده است.
شهرداری باید پاسخ دهد که چرا این حق را از بندگان خدا میستاند و در مقابل، کدامیک از وظایف خویش را در برابر شهروندان انجام داده است؟ گرچه طبق ماده 55 قانون شهرداري، سد معبر عمومي ممنوع است اما اگر معبري به واقع مسدود نميشود و ما نيز «تكليف» خود را در فراهم كردن «مكان عرضه ارزان» انجام ندادهايم، باز ميتوانيم حق بزرگتر فرودستان را بگيريم؟ مگر سیره رسول اکرم(ص) آن نبود که بخشی از بازار مدینه (نه تمام آن) را بدون تصاحب زمین قرار داده بود تا هر کس صبح زودتر برخواست بتواند جایگاهی برای عرضه محصولش داشته باشد؟ آیا شهرداری پس از فراهم کردن چنین مکانهایی در تمام مناطق شهر، ضعيفان را از کسب کوچک و حلال خود باز میدارد؟ بیشک مجال عرضه خوداشتغالی و خرده تجارتها نباید عرصه تردد عموم یا کسب وکار آنها را تنگ سازد اما آیا بردن سود خردهفروشی تنها مخصوص آن دسته شهروندانی است که بنیه مالی اجاره میلیونی مغازهها را دارند؟ از همه اينها مهمتر آيا اجازه عرضه منضبط (نه هرج و مرجی) این خردهفروشندگان نمیتواند حاشیه سود بالا و انحصاری مالکان مغازهها را اندکی کاهش دهند تا هم رفاه خریداران و هم توزیع درآمد بین فروشندگان بهبود یابد؟
چرا ماموران حكومت اسلامي براي حمايت از انحصار صاحبان سرقفلي هاي كلان، جلوي كاسبي دستفروشان را مي گيرند؟ آيا دستفروشي براي امرار معاش خانواده جرم است؟ ناتواني در خريد يا اجاره مغازه جرم است؟ امير مومنان به حسينبنعلي (عليهماالسلام) فرمود: فرزندم بترس از ظلم بر كسي كه جز خداوند كمككاري ندارد.
و متاسفانه در این ارگانها جهت تذکر و برخورد با متخلفین و یا توجیه بیخبران کسانی گماشته میشوند که یا بویی از ادب و انسانیت نبردهاند و یا آنها هم ناآگاهند. چند وقت پیش هم (متاسفانه) سربازی رو دیدم که برای تذکر به بدحجابیِ خانومی در تهران به قدری زشت و بیادبانه با اون خانوم برخورد کرد، (علی رغم اعتراض خودم به بدحجابی اون خانوم)، دوست داشتم یه کتک مفصل به اون سرباز بیادب بزنم. از طرفی اینگونه برخوردها باعث میشه کسی مثل اون خانوم که با بدحجابی باعث ناهنجاری در جامعه اسلامی شده به عنوان مظلوم این ماجرا تلقی بشه.
من به شخصه فکر میکنم به کارگیری اینگونه افراد برای برخوردهای اجتماعی به نوعی تعمدیه و دستی توی کاره و قطعاً هدفشون ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامیه.
امیدوارم مسئولین به خودشون بیان.