به گزارش صراط به نقل از عصر ایران؛ ما چیزهای زیادی درباره قرون وسطی (قرنهای ۱۴ و ۱۵ میلادی) میدانیم. جنگهای صلیبی، جنگهای جانشینی، مرگ سیاره و بسیاری از واقعیتهای جالب دیگر که میتوانید در کتابها، فیلمها و مقالات بیابید. اما متاسفانه درباره افرادی که در این دوره زندگی میکردند، اطلاعات کمی داریم. در این مطلب با زندگی مردم این دوران بیشتر آشنا خواهیم شد.
هیچ کلمه یا عبارتی برای خواستگاری از زنان وجود نداشت. رضایت با دادن و گرفتن یک هدیه نشان داده میشد. این هدیه میتوانست هرچیزی باشد، اما در بیشتر موارد حلقه بود. اگر زنی هدیه را از مردی قبول میکرد، به این معنا بود که حالا ازدواج کرده اند.
طلاق هم به معنای امروزی آن رایج نبوده است. تنها راه پایان دادن به ازدواج، اثبات این مساله بود که هیچوقت این ازدواج قانونی نبوده است. یکی از دلایل میتوانست این باشد که زن و شوهر بعد از ازدواج فهمیده اند که خویشاوند هستند یا اینکه یکی از همسران مسیحی نبوده است. علاوه بر این، اگر ثابت میشد که یکی از همسران قبلا با فرد دیگری ازدواج کرده (که با توجه به رسم خواستگاری و ازدواج، کار سختی نبوده) زوجین میتوانستند از هم جدا شوند.
افراد عادی برای ازدواج به هیچ مراسم رسمی نیاز نداشتند و برای اینکه زن و شوهر شوند، فقط باید رضایت کلامی خود را به یکدیگر اعلام میکردند. در انگلستان قرون وسطی، برخی از زن و مردها در مقابل کلیسا ازدواج میکردند تا این فرآیند را معنوی کنند و برکت خداوند شامل حالشان شود. حتی بعد از اینکه شورای ترنت (Trent )، یکی از مهمترین شوراهای سراسری کلیسای کاتولیک در سالهای ۱۵۴۵-۱۵۶۳، تصمیم گرفت که حضور کشیش در ازدواج ضروری باشد، این قانون توسط همه رعایت نمیشد.
قبل از سال ۱۲۱۵ قانونی وجود داشت که طبق آن، هر زوجی که پدر پدر پدر پدر پدر پدربزرگشان مشترک بود، خویشاوند نزدیک به حساب میآمدند و نمیتوانستند ازدواج کنند. از آنجا که درآوردن شجرهنامه افراد کار واقعا سختی بود، چهارمین شورای کلیسای کاتولیک تصمیم گرفت این قانون را ساده کند و به داشتن پدر پدر پدربزرگ مشترک اکتفا کند. اما این قانون در ازدواجهای سلطنتی اعمال نمیشد که با توجه به منافع دولت تعیین میشدند. مثلا در سلسله هابسبورگ: اعضای خانواده به دلیل ازدواجهای متعدد با محارم، بیماریهای جسمی و روحی مختلف داشتند.
جالب است که تا پایان قرن چهاردهم، هیچ کلمهای برای «مرد زن مرده» در انگلیسی و سایر زبانها وجود نداشت، اما در بسیاری از اسناد به کلمه «بیوه» برای زنان اشاره شده بود. این امر با این واقعیت ارتباط داشت که مردی که همسرش را از دست داده، برخلاف زنی که شوهرش را از دست داده، حق داشت دوباره ازدواج کند. مثلا زن طبق قانون اجازه نداشت تا یک سال دوباره ازدواج کند و همه فرزندانی که تا یک سال بعد از مرگ شوهرش به دنیا میآمدند حق داشتند ادعای وراثت کنند.
در پایان قرن چهاردهم، یک نفر کتابی برای راهنمایی همسر جوان آیندهاش نوشت. طبق این کتاب، او باید شوهرش را تحسین کند، عاشق او باشد، همیشه به او لباسهای تمیز بدهد و آشپز و خانهدار خوبی باشد. سپس مرد قبول میکرد به خانه برگردد و به زنان دیگر نگاه نکند
در «پییرز شخمزن» که توسط ویلیام لانگلند در قرن چهاردهم نوشته شده، سطرهایی وجود دارد که میگوید فقط سه چیز میتواند مرد را از خانواده دور کند یا او را به سمت یک زن دیگر سوق دهد: سقفی ک نشت میکند، آتشی که دود میکند و همسر لجبازی که تنبیه نشده،؛ زبان او مرد را فراری میدهد.
در آلمان، سنتی به نام دوئل زناشویی وجود داشت که هدف آن حل اختلافات بین زن و شوهر بود. آنها لباسهای تنگ میپوشیدند، اما زن یک مزیت داشت: شوهرش در یک سوراخ قرار میگرفت، یک دستش پشت کمرش بسته میشد و ۳ چوب به او داده میشد. اما زن اجازه داشت هر طرف میخواهد حرکت کند و یک کیسه پر از سنگ داشت.
متاسفانه خشونت خانگی بسیار عادی بود. علاوه بر این، چیزهایی که امروزه به شدت ممنوع هستند، در گذشته مجاز بودند. در سال ۱۳۲۵، یک نفر در پاریس به قتل همسرش محکوم شد و سپس تبرئه شد. او در دادگاه گفت که اتفاقی همسرش را با چوب بیلیارد زده و همسرش به خاطر ضربه نمرده، بلکه چون نتوانسته به خوبی از زخم مراقبت کنه مرده است. علاوه بر این ادعا کرد که همسرش سزاوار این مرگ بوده چون مدام در ملا عام از او عیبجویی میکرده است.
برخلاف تصور عامه، شکار جادوگران در قرون وسطی نبوده و بعدها به وجود آمده است. در کتاب مشهور «پتک جادوگران» که در سال ۱۴۸۶-۱۴۸۷ توسط کشیش هاینریش کرامر نوشته شده، او تلاش میکند ثابت کند که جادوگران وجود دارند، در حالی که کلیسای کاتولیک آن را انکار میکند. دلیل نوشتن این کتاب کینه او به اسقف اینسبورک بود که زنانی را که توسط کشیش متهم به جادوگری شده بودند، تبرئه میکرد.
پزشکان قرون وسطایی فکر میکردند که بیماریهای روانی ناشی از عدم تعادل ۴ مایع اساسی در بدن است: لنف، صفرای زرد، خون و صفرای سیاه. این نظریه درباره مایعات توسط بقراط مطرح شد و توسط گالن توسعه یافت که بین این مایعات و مزاج انسان روابطی را مشاهده کرد. طبق این نظریه، در مزاج بلغمی، لنف، در مزاج سودایی، صفرای زرد، در مزاج دموی، خون و در مزاج صفراوی، صفرای سیاه برتری دارد. تصور میشد ایجاد تعادل بین این مایعات بیماری روانی را درمان کند. بنابراین پزشکان از ادرارآورها، استفراغآورها و حجامت استفاده میکردند.
بیشتر داروهای قرون وسطایی عجیب بودند، اما دستورالعملهای موثری هم وجود داشت. مثلا گروهی از دانشجویان مدرن از یک دستور قرون وسطایی برای درمان گل مژه استفاده کردند. آنها پیاز، سیر، شراب و صفرای گاو را ترکیب کردند و بعد از ۹ روز آن را از پارچه صافی رد کردند و با پر روی چشم مالیدند. این درمان واقعا جواب داد و امروزه برای درمان بیماریهای دیگر، روشهای قرون وسطایی بررسی میشوند.
در قلعههای قرون وسطی، کمدها را نزدیک توالت قرار میدادند، چون فکر میکردند آمونیاک هر حشرهای که داخل لباسها باشد، میکشد.
میگویند بانوان قدیم خز میپوشیدند و حیوانات خانگی برای گرفتن ککها داشتند. این حشرات بیماریهای خطرناکی مثل طاعون را پخش میکردند و با نیش خود مردم را آزار میدادند؛ بنابراین چون لباسهای زنانه با خز بسیار مد بود و این حشرات را جذب میکرد، برخی زنان حیوانات خانگی برای گرفتن ککها داشتند. در نقاشی بانویی با قاقم اثر داوینچی، قاقم را میبینید که نمونهای از این حیوانات خانگی است.
در اواخر قرون وسطی در انگلستان، قانونی وجود داشت که میگفت همه مردم (عمدتا زنان) که سکوت عمومی را میشکستند مجازات میشدند. مجازات آن هم بسیار عجیب بود: فرد را روی یک صندلی میگذاشتند و چند بار در رودخانه فرو میکردند تا آرام شود.
باوجود اینکه زنان فرصت تحصیل در قرون وسطی نداشتند، استثناهایی هم وجود داشت. شاعر و نویسنده، کریستین دو پیزان، که از سال ۱۳۶۵ تا ۱۴۳۰ زندگی میکرد، بنیانگذار فمینیسم به حساب میآید. او در کتاب خود «کتاب شهر بانوان» میگوید که زنان از بسیاری جهات با مردان برابرند و ازدواج به خاطر رذایل مشترک بین مردان و زنان از بین میرود.
میانگین امید به زندگی زنان در قرون وسطی پایینتر از مردان بود. بسیاری از زنان هنگام زایمان به دلیل ضعف ناشی از سوء تغذیه میمردند، اما آنهایی که زنده میمانند تا ۷۰ سال عمر میکردند. علاوه بر این، فقدان غذا روی بچهها هم تاثیر میگذاشت:، چون شیر مادرشان همه موادمغذی لازم را نداشت، سیستم ایمنی بچهها ضعیف بود و اغلب مدت کوتاهی پس از تولد میمردند.
زنان در پزشکی مشارکت میکردند: مثلا هنگام زایمان به یکدیگر کمک میکردند، چون مردان اجازه نداشتند زنان را هنگام زایمان ببینند. گفته میشود که نسخه خطی که کل نظریه پزشکی قرون وسطی براساس آن نوشته شده، توسط تروتا سالرنو نوشته شده که در قرن ۱۱ و ۱۲ زندگی میکرده است. این نسخه خطی علاوه بر درمان بیماری، روشهایی برای خلاص شدن از موهای زاید، چین و چروک، لک و خال تجویز میکند و نکات و توصیههایی برای رهایی از بوی بد دهان دارد.