به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از همشهری، تصمیم برای مهاجرت به کشورهای دیگر با هر هدف و انگیزهای که باشد تصمیم بسیار مهمی است که عوامل زیادی میتوانند آن را آسانتر یا سختتر کنند.
البته اینکه در چه سنی تصمیم به مهاجرت میگیریم، به تنهایی این کار را انجام میدهیم، هدفمان چیست، مجبور به وداع با چه چیزها یا چه کسانی میشویم و ... همه و همه میتوانند از جمله عواملی باشند که به گونههای مختلف به ویژه بر ذهن و روان ما تأثیر گذار باشند.
گاهی فرد وارد حالتی از افسردگی همراه با احساس ترحم، رنجش، حسادت و گناه میشود که البته همه این موارد با توجه به روحیات و ویژگیهای شخصیتی افراد میتوانند متفاوت باشند.
بنابراین واکنش هر فرد در برابر پدیده مهاجرت میتواند منحصر به فرد باشد و باید حتماً با توجه به شناختی که از خود دارد تصمیم گیری کند.
از سرناامیدی تصمیم نگیریم!
دکتر حمیده نقیبی، روان درمان گر خانه تجربه و استاد دانشگاه در باره پدیده مهاجرت میگوید مهاجرت اتفاق جدیدی نیست که فقط این روزها شاهد آن باشیم.
این فکر که میتوان جای بهتری برای زندگی یافت همیشه و از قدیمالایام همراه آدمیان بوده و در طول تاریخ بشر هم به شیوههای متفاوت جریان داشته است.
مهاجرت پدیده پیچیدهای است که با زمان، فرهنگ و شرایط اقتصادی در ارتباط است، افرادی که مهاجرت میکنند به امید زندگی بهتر دست به این انتخاب میزنند، آنها ریسک جدایی از خانواده، وطن و دلبستگی هایشان را به جان میخرند تا در جایی که به آن تعلق ندارند زندگی بهتری را رقم بزنند. اما در پس این تصمیم فراگیر که از سر ناامیدی و ناچاری تبدیل به یک انتخاب جمعی شده است، بدون در نظر گرفتن موفقیت یا عدم موفقیت حاصل از این تصمیم، چه بلایی بر سر روان آنان که میروند و آنان که میمانند میآید؟
سوگواری دوری از عزیزان یا اشتیاق به زندگی بهتر
به گفته این استاد دانشگاه از لحظهای که فرد اولین افکار برای مهاجرت از ذهنش میگذرد؛ سوگواری شروع میشود؛ هم برای خود فرد و هم برای اطرافیانش.
این فرآیند به تدریج با احساس متمد و ادامه داری از فقدان و از دست دادن همراه میشود. اما در اوج از دست دادن نیز فکرِ به دست آوردن زندگی بهتر در جایی ناشناخته باعث میشود تردیدها و اضطرابها پس رانده شوند و بعد از این که مهاجرت به موفقیت پشت سر گذاشته شد، به محض ورود به مقصد جدید و رفتن به سمت برنامههای ذهنی پیش بینی شده، یکی یکی به هوشیاری بازمی گردند.
دکتر نقیبی میگوید بعد از مهاجرت؛ تصورات شیرین مهاجرت در مقصد با چالشی سخت به نام تنهایی و دلتنگی همراه میشود، از طرفی، فاصله مکانی و عدم دسترسی راحت به خانواده، اضطراب از دست دادن عزیزان را نیز نمایان میکند، فشارهای تحمیل شده محیط جدید و شوک فرهنگی آن، همچنین ورود به محدوده زبانی بیگانه، فرد را در معرض مشکلات روان شناختی مانند افسردگی و اضطراب قرار میدهد.
اضطراب و غم و اندوه بدرقه کنندگان
به گفته این روان درمانگر، مهاجرت برای افرادی که عزیزشان را بدرقه میکنند نیز به تجربهای مثل مرگ میماند، مرگ او در جهان آنها و متولد شدنش در جهانی جدید و این به نوبه خود اضطرابآور و سوگ آور است.
سوگ به معنای غم، اندوه، مصیبت، ماتم، عزا در برابر مرگ است و هر گونه فقدانی نوعی مرگ محسوب میشود؛ چه از بین رفتن یک رابطه بر اثر مهاجرت باشد و چه از دست دادن شغل، فاصله جغرافیایی از خانواده یا هر چیزی که فرد دلبسته آن است و بخشی از هویتش را میسازد.
در پس تحمل این فشار برای خانواده یا دیگر عزیزانِ فردی که مهاجرت کرده، باز هم دری به سمت افسردگی و اضطراب و دیگر مشکلات روان شناختی باز میشود که باید بدان دقت داشت و همه آنها را در نظر گرفت.
چه باید کرد؟
اما به راستی چه میتوان کرد؟ آیا مهاجرت را باید نهی کرد؟! با وجود تمامِ این معضلات و با علمِ بر پیامدهای منفی مهاجرت باید قبول کرد که گاهی همین مهاجرت تحولی شگرف در زندگی فرد به وجود میآورد و نمیتوان آن را نادیده گرفت؟
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد جلوگیری از بروز خطرات احتمالی روانی در پی مهاجرت است؛ پروسهای که میتواند آبستن آسیبهای روانی بزرگی باشد و بهتر است برای در امان ماندن از این آسیبها و سلامت روان خود حتماً علاوه بر در نظر گرفتن همه جوانب مهاجرت؛ همراهی یک متخصص را کنار خود داشته باشیم.
حتی نباید غافل از آن بود که حرف زدن در مورد تجربیات و احساساتمان نیز به شدت میتواند کمک کننده باشد.