به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از همشهری، این مرد تحصیلکرده که حالا سوابق مجرمانه زیادی در پروندهاش دارد یکی از مجرمانی است که در طرح پلیس آگاهی تهران دستگیر شده و اتهامش باجگیری از اتباع خارجی در نقش مأمور است. او در گفتگو با همشهری از سرقتهایش و ماجرای عجیب دستگیریاش میگوید.
*با چه شگردی، اخاذی میکردی؟
وارد ساختمان و اماکن مختلف میشدم و افرادی را که مجوز قانونی برای زندگی در ایران نداشتند، شناسایی میکردم. بعد به آنها میگفتم مأمور هستم و باید همراهم بیایند. آنها اگر مجوز داشتند که نشانم میدادند و تیرم به هدف نمیخورد، اما اگر مجوز نداشتند، حاضر میشدند هرچه پول و طلا دارند به من بدهند تا آنها را به اداره پلیس نبرم؛ چون میترسیدند از ایران اخراج شوند.
*پروندهات نشان میدهد که سابقه داری؟
درست است، اما مرا اینجوری نگاه نکنید. من لیسانس مدیریت بازرگانی دارم، اما خب، پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد! بهتر بخواهم بگویم به جرم درگیری دستگیر شدم و در زندان با افراد خلافکار نشست و برخاست کردم تا اینکه راه و روش سرقت و اخاذی را از آنها یادگرفتم. آزاد که شدم، تصمیم به سرقت گرفتم. به همین راحتی!
*چه شد که به جرم درگیری دستگیر شدی؟
یک نفر مزاحم خواهرم شد، من هم با قمه افتادم به جانش. شانس آوردم که طرف زنده ماند در غیراینصورت تبدیل به قاتل میشدم.
*در این پرونده چطور دستگیر شدی؟
گیجبازی درآوردم! این اواخر کمی حواسپرت شدهام! رفتم وارد یک ساختمانی شدم که قبلا از نگهبانان و کارگران ساختمان نیمهکاره اخاذی کرده بودم. آنها مرا شناختند و زنگ زدند به پلیس. به همین راحتی دستگیر شدم.
جزئیات یک پرونده؛
اخاذیهای پسر تحصیلکرده در نقش مامور پلیس
مرد جوان وقتی به جرم درگیری منجر به جرح به زندان افتاد، با یک سارق حرفهای آشنا شد و همین آشنایی، او را تبدیل به یک تبهکار حرفهای کرد.