به گزارش صراط به نقل از تبان، در فرهنگ غنی اسلام همه افراد جامعه نسبت به همدیگر احساس مسئولیت میکنند. خدا همه مؤمنان را برادر هم میخواند و برادر نسبت به برادر خود باید احساس مسئولیت کند. در اسلام همه نسبت به هم مسئولند و اصلِ «کلکم راع و کلکم مسئول»، همین معنا را به وضوح به ما نشان میدهد.
کشور ما یک کشور اسلامی است و پیرو دستورات اسلام است. تاریخ گذشته ما پر از روایات و نمونههایی است که به دستگیری و کمک به دیگران و بی توجه نبودن نسبت به کسانی که در کنار آنها زندگی میکنیم، اشاره میکند. اما با نگاهی به اطرافمان، پی به حقیقت تلخی میبریم. اینکه چرا عده ای از افراد جامعه، در برابر حوادث و مشکلاتی که برای دیگران رخ میدهد، بی تفاوت هستند و اگر توجه اندکی هم نشان میدهند، از سرِ کنجکاوی است نه برای کمک به یک نیازمند یا گرفتار.
یکی از شاخصه های انسانی، احساس مسئولیت در مقابل مسائل اجتماعی است. اما در حال حاضر بی مسئولیتی به یکی از مشکلات اساسی جامعه ما تبدیل شده است. افراد نسبت به یکدیگر احساس وظیفه نمیکنند و دیگر توجهی به مشکلات کسانی که با آنها و در کنار آنها زندگی میکنند، ندارند. وقتی در کوچه و خیابان دعوا و مشاجره ای رخ میدهد، عده زیادی جمع میشوند و فقط تماشاچی هستند. کم پیش میآید کسی میانجی گری کند و قایله را ختم به خیر کند. وقتی تصادفی روی میدهد و راننده خاطی فرار میکند، کم هستند کسانی که بدون ترس از گرفتاری و کاغذ بازی، فرد زخمی شده را به بیمارستان برساند و همه منتظرند تا دیگری پیش قدمِ این کار خیر شود. وقتی در اتوبوس یا مترو هستیم و زن یا مرد مسِنی سوار میشود و جایی برای نشستن نیست، بیشتر افرادی که نشستهاند سعی میکنند به روی خود نیاورند و تعداد کمی هستند که حاضر میشوند جای خود را به آنها بدهند. اکثر منتظر هستند که این ثواب به دیگری برسد.
افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ هم از جمله عواملی است که موجب بی حسی افراد نسبت به دیگران میشود. افزایش جمعیت باعث افزایش درگیریهای اجتماعی میشود و دیدن این صحنهها و درگیریها در جامعه موجب عادی شدن و بی خیالی نسبت به آن میشود
برخی افراد، از ارزشها و هویت ایرانی _ اسلامی خود فاصله گرفتهاند و اصل خود را فراموش کردهاند. این افراد با الگو برداری غلط از کشورهای بیگانه و با تقلید کورکورانه از فرهنگهای بیگانه، از فرهنگ ایرانی _ اسلامی دور شدهاند. امروزه فرهنگ بی تفاوتی در حال همه گیر شدن است. فرهنگی که به طور خزنده از کشورهای غربی وارد کشور و خانوادههایمان شده است و باعث شده تا از زیر بار مسئولیتهایمان شانه خالی کنیم. فرهنگی که در آن منافع فردی و شخصی حاکم است و حس نوع دوستی و کمک به همنوع بسیار کمرنگ و نا محسوس است و موجب بی تفاوتی نسبت به یکدیگر شده است. در نتیجه اگر مشکلی برای عده ای از مردم به وجود آید، دیگران در رفع آن و کمک به نیازمندان چندان احساس مسئولیت نمیکنند.
البته همه این بی تفاوتیها و سردی عواطف ما به الگوبرداریهای غلط از کشورهای غربی بر نمیگردد. بلکه در درون خودِ جامعه هم عواملی وجود دارد که باعث بروز و یا تشدید آن میشود. بخشی از این بی تفاوتیها و نبود احساس وظیفه، به دوران کودکی بر میگردد. نوع بازیهای کامپیوتری که کودکان بازی میکنند، سرشار از صحنه های خشن و جنگ و کشتار است. کارتونها و فیلمهایی که تلویزیون پخش میکند دارای صحنه های خشنی است که تأثیری سوء بر کودکان میگذارد. استمرار این برنامهها و بازیها موجب تضعیف حس انسان دوستی در سطح جامعه میشود و بی تفاوتی نسبت به دیگران را در جامعه حاکم میکند.
این احساس بی تفاوتی میان انسانها به خانواده هم مربوط میشود. خانواده، رکن اصلی جامعه پذیری و فرهنگ پذیری است. امروزه در بسیاری از خانوادهها اعضای آن دور از هم زندگی میکنند. مادر و پدر هر کدام مشغول به کار خود هستند. فرزندان یا مشغول به بازیهای کامپیوتری یا وب گردی یا مشغول به موبایل و اس ام اس بازی یا سرگرم دیدن فیلم و سریال و ماهواره یا هر کار فردی دیگر هستند. وقتی برای هم ندارند و مکالمات و دیالوگهای میان اعضای خانواده به حداقل کاهش پیدا کرده است. در حالی که بخشی از فرهنگ پذیری و اجتماعی شدن از طریق ارتباط کلامی میان والدین و فرزندان صورت میگیرد که در حال حاضر این ارتباط به حداقل رسیده است. این در حالی است که از طریق کلام و بیان است که عواطف و احساسات منتقل میشود و با کاهش پیدا کردن آن، قدرت بیان احساسات نیز کم میشود و افراد قدرت بروز احساسات خود را به مرور از دست میدهند و سردی عواطف جای بروز و ظهور آن را میگیرد.
وقتی تصادفی روی میدهد و راننده خاطی فرار میکند، کم هستند کسانی که بدون ترس از گرفتاری و کاغذ بازی، فرد زخمی شده را به بیمارستان برساند و همه منتظرند تا دیگری پیش قدمِ این کار خیر شود
افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ هم از جمله عواملی است که موجب بی حسی افراد نسبت به دیگران میشود. افزایش جمعیت باعث افزایش درگیریهای اجتماعی میشود و دیدن این صحنهها و درگیریها در جامعه موجب عادی شدن و بی خیالی نسبت به آن میشود.
حال باید چه کرد؟ امروزه آموزش تنها توسط خانواده صورت نمیگیرد و میان ارزشها و هنجارهای خانواده با محیطهای آموزشی دوگانگی و تضاد وجود دارد. این تضاد باعث استرس و عدم تعادل رفتاری فرد میشود. هرچه این محیطها به هم نزدیکتر شوند، به همان اندازه فشار و استرس کاهش مییابد و ارزشها و هنجارهایی که در خانواده آموخته شده است در محیط آموزشی و جامعه درونی میشود و آنچه در مدرسه و دانشگاه آموخته شده در خانه مورد تایید و تقویت قرار میگیرد.
از عوامل دیگری که موجب ارتقای وجدان انسانی و تقویت ارزشهای انسانی میشود، الگوسازیهای درست و مورد اعتماد برای افراد است. اینکه بتوانیم الگوهای مورد قبول را به افراد معرفی کنیم، در مورد آنها فرهنگ سازی کنیم و صفات نیک انسانی را در سطح جامعه ارتقا دهیم. این گونه فرهنگ سازی و الگو سازی بعد از تربیت والدین و خانوادهها، در حیطه وظایف رسانههاست و این رسانهها هستند که باید تمام هنر خود را بکار گیرند. جنبه های نیک انسانی را برجسته سازند و احساس بی تفاوتی را در افراد کاهش دهند.
باید عوامل استرس زا را در محیط زندگی کاهش داد. باید نگرشها را مثبت کنیم و مثبت نگری را در جامعه رواج دهیم. باید ارزشهای اخلاقی را در جامعه ارتقا داد و اعتماد افراد به یکدیگر را در جامعه افزایش دهیم و این نکته را نباید فراموش کنیم که:
انسان تنها برای خود زندگی نمیکند بلکه نسبت به مردم و جامعه خود مسئول است و نسبت به آنها احساس مسئولیت میکند.