به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛ فدایی اسلام در شهیده خوی نوشت :
بسم الله
دیروز جسممان هدف تیرهای دشمنان بود
ولی امروز افکارمان در تیر رس است.
بلند بخوان!
درشت بنویس!
تقوا آن نیست که با یک تِق ، وا برود.!!!
روزگاری در این کشور کسانی زندگی میکردند که تمام دغدغه یشان خدا بود تمام فکرشان خدمت به خلق خدا بود،پس کجایند آنها؟کجایند آنهایی که با پیر جماران عهد و پیمان بسته بودند؟کجایند آنها که با ذکر یا زهرا دشمنان را بر زمین کوبیدند؟کجایند آن سروقامتان ایران زمین که با خون خود نهال انقلابشان را سیراب کردند؟آیا خبری از آنها دارید؟آیا میدانید کجا رفته اند؟یکی میگوید رفته اند پیش خدا،یکی میگوید در آسمان سیر میکنند،یکی میگوید روی مین ها رفتند!!!،یکی میگوید زیر تانکها تکه تکه شدند!،یکی میگوید بدنشان را کوسه ها پاره پاره کردند!،یکی میگوید افتادند در اروند و آب با خودش برد!!،یکی هم میگوید از شهیدم فقط یک تکه آهن دارم....
مملکت ما،کشور ما،کوچه های ما،و خانه های ما متبرک به قدوم شهدا بود،از هر خانه ای صوت و نوای یا حسین می آمد،وقت اذان که میشد فکر همه پیش خدا بود،
ولی امروز کجایند این مردان بی ادعا؟
میخواهی بدانی که انها کجا هستند؟آدرسشان مزار شهدا است،آنجا که قدم بزنی تک تک انها را میتوانی پیدا بکنی،بر مزار شهدا که بروی میبینی چه گلهایی پرپر شدند،میبینی که چه جوانانی آرام خفته اند،بزرگانی که تک تکشان قادر بودند تا کمر دشمن را بشکنند و شکستند!!....
از قدیم میگفتند که خاک سرد است!!!،اما نمیدانستم سردی خاک گرمی خون شهید را هم میگیرد،!!چه زود از یاد برده ایم آنها را،چه زود فراموش کرده ایم همسنگرانتان را،همانهایی که تک تک شاهد پرپر شدنشان بودید،همانهایی که تا لحظه ی جان دادنشان میگفتند امام را تنها نگذارید!!!منظورشان خود امام بود یا راه امام؟!!
نمیدانم چرا وقتی که به غربت شهیدان فکر میکنم،یاد غربت مولای غریبمان می افتم،یاد آن غربتی که دنیا را تکان داد،یاد ماجرای کوچه و سیلی به یک مادر می افتم،یاد درب سوخته و مسمار خونین می افتم!!!
از نسل امروزمان خبر دارید؟از جوانانمان،از نسل سوم انقلاب چه خبری گرفته اید؟دیروز فقط خدا بود و شهادت،اما امروز چه؟دخترهایمان پسر شده اند،پسر هایمان هم دختر میشوند،از حجابمان بگویم،؟از جشنهایمان بگویم؟از جشنواره هایمان چه بگویم؟از خانه هایمان بگویم؟از مراسمات عروسیمان؟از اداراتمان بگویم؟از مساجدمان از جوانانمان و از دانشگاهمان بگویم؟از سرمایه هایمان بگویم؟از سرمایه هایی که به یغما بردند؟از جوانانی که از انها غافل شدیم؟
آیا واقعا دشمنمان قوی بود یا ماها غافل بودیم؟آیا واقعا ضربات دشمن سنگین بود یا اینکه ما اماده نبودیم؟
قدری به خود بیاییم،اینقدر بر سر قدرت دعوا نکنید،!!مملکت را آب برده،دیگر بس است از خواب بلند شوید،یک تکانی به خود بدهید...
چرا خون شهیدان را اینقدر ارزان میفروشیم؟چرا به اسم جنگ و شهدا دست به هر دزدی و غارت میزنیم؟امروز اگر جوانهای نسل سوم انقلاب شیفته ی فرهنگ غربی شده اند همه اش تقصیر ماها است،مسئولین در این بین کوتاهی کردند و همه ی دلسوزان نظام در این بین مسئول هستند،مسئولین باید زیبایی اسلام را به جوان نشان میدادند تا دنبال فرهنگ غربی نرود،از جوانانمان و از سرمایهایمان غافل شدیم و همه یشان را یک شبه به یغما بردند،خیلی ها خواب بودند،و برخی هنوز هم در خواب هستند،ولی افسوس که برخی مسئولین به بهانه خدمت به این مملکت دست به هر دزدی و خیانتی زدند و با یکدیگر مشغول زورآزمایی سیاسی شدند،ولی این را خوب بدانند که تک تک آنها روزی باید نزد خداوند پاسخگو باشند.....
یقینا میدانید که همانند گشتهای ارشاد خودمان در اروپا هم چنین گشتهایی وجود دارد!!،ولی گشتهای ارشاد در اروپا روسری را بر میدارند،آنها میگویند حجابتان را بردارید،!در مهد اروپا و در قلب اروپا یعنی فرانسه برای حجاب تظاهرات میکنند و سختی های فراوانی را متحمل می شوند ولی دست از حجابشان بر نمیدارن،ولی در ایران چه؟میخواهیم با زور آنهم یک تکه پارچه ای بر سر خواهرمان بیندازیم،واقعا چه بر سر ما آمده است؟اشکال کار از کجاست؟برای این مملکت بهترین جوانانمان را داده ایم ولی امروز چی؟
روزی از مرد بزرگی پرسیدند تا حالا عاشق شده ای ؟
پرسیدند: عاشق که؟
گفت : خمینی
سخن بر سر این نیست که خمینی کیست ، حرف بر سر این نیست که آن مرد بزرگ کجاست ؟
سخن این است که حقیقت عشق کدام است....
عشق یعنی یک خمینی سادگی
زخود هرگز مرنجانم دلی را // که می ترسم در او جای تو باشد
نشانه های مؤمن آنهم از نوع مخلص
1-در انفاق از کسی توقع پاداش ندارد(انسان-آیه 9)
2-در عبادت جز خدا کسی را بندگی نمیکند(کهف-110)
3در تبلیغ دین فقط از خدا انتظار پاداش دارد(هود-29)
4-در ازدواج از فقر نمی هراسد و به وعده ی خدا یقین دارد(نور-32)
5-در برخورد با مردم جز رضای خدا همه چیز را کنار میگذارد(انعام-91)
6-در جنگ فقط از خدا میترسد(احزاب-39)
7-در محبت هیچ کس را به اندازه خدا دوست ندارد(بقره-165)
8-در تجارت از یاد خدا غافل نیستند(نور-37)
حتما رنگین کمان را دیده اید،!!!
نور گنجینه ی رنگهای خویش را به لطف خصومت ابرها پیدا میکند!!،هیچ کاری در دنیا بدون حکمت نیست!!!
ضعیفان دعا میکنند تا بارشان سبکتر شود!!ولی قویترها همیشه از خدا میخواهند
تا شانه هایشان قویتر شود!!, و شهدا اینگونه بودند،قوی بودند،محکم بودن
همچون کوه استوار بودند.....
در سرزمینهایی که سایه ی آدمهای کوچک بزرگ شد،در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است.امروز اگر کشور انسانهای نالایق صاحب منصب شده اند مفهومش اینست که انسانیت و ایمان در حال غروب است،غروب نکرده ، در حال غروب است!!!ولی ما اجازه نخواهیم داد تا این خورشید صداقت و عدالت در این کشور غروب بکند،حتی اگر شده با خونمان این خورشید را دوباره بر وسط آسمان خواهیم کشاند تا آدمهای کوچک برای همیشه ریشه کن بشوند .. انشاء الله
امروز برای شهدا وقت نداریم ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل ما اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم
در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است بهر سفر کرببلا وقت نداریم
تقویم گرفتاری ما پر شده از زر ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم
نسل امروز ما ،نسلی بسیار شادابتر و فعالتر از نسلهای گذشته است،نسل جوان در واقع یک سرمایه برای این کشور هستند،سرمایه را باید خوب مدیریت کرد،اگر مواظب این نسل جوان و نسل سوم انقلاب نباشیم،که البته نبودیم ،سرمایه هایمان را خواهند برد،که البته برده اند!!!ولی امروز باز هم حسین های فهمیده و باکری ها ،همت ها،خرازی ها،و چمرانهای حاضرند تا پای آرمانهایشان بایستند و همچون مولایشان در راه اسلام جانشان را نثار کنند،گرچه تعدادشان اندک است ولی همت و غیرتشان تمام دنیا را به زانو در می آورد،امثال شهید تهرانی مقدم هنوز هم وجود دارند و هنوز هم استوارتر از گذشته پای عقایدشان ایستاده اند....
اینها ((مجهولون فی الارض و معروفون فی السماء ))هستند...
دانشمندان میگویند صوت از بین نمیرود ،
پس گوشهای دلمان را تیزتر کنیم!!!،
صدای ناله های شبانه مولا هنوز در فضا جاریست!!!،دردهایی را که مولا به چاه
میگفت هنوز هم شنیدنیست!،کوفیان گوشهایشان را گرفتند تا سخنان علی را
نشنوند ولی با اینهمه علی حرفش زد!،علی از چپاول بیت المال میگفت!!!،از
رسیدگی به یتیمان میگفت!!! ،از خدا که آنقدر در بین تسلیم شدگانش غریب
بود!!!
اگر گوشهایمان را به کار بیندازیم هنوز هم ناله های علی را میشود شنید!!!
گوش بکنید!!صدای دیگری هم می آید ،آری این صدا آشناست!!میگوید:
هل من ناصر ینصرنی؟
