به گزارش صراط به نقل از هممیهن آنلاین، چفیه بر گردن، برخی اوقات تسبیحی در دست و سوار بر موتور از او چهرهای ساخته بود که گویا فراموش کرده کشور دارای قانون است و تکلیفی برای برخورد با دانشجویان چپ یا اصلاحطلب ندارد. او یار حسینا... کرم بود که خود را لیدر انصار حزبا... میدانست و حضور این دو نفر در کنار هم قوت قلبی برای نیروهای گروه حزبا... بود. دهنمکی نمیتواند گذشته خود را انکار کند چرا دانشجویان و اهالی موسیقی و فیلم که از او وهمراهانش ضربه خوردند، هنور هستند، اما این بار با شنیدن نام دهنمکی لبخند میزنند چرا که او در میانه راه از این جریان جدا شد. این جدایی برای یاران قدیمیاش سنگین بود چنانکه نشریه یالثارات، نشریه رسمی ارگان انصار حزبا... در بیانیهای اعلام داشته است: «آقای دهنمکی در دوران دولت اصلاحات نقش فعالی در سازماندهی تجمعات انصار حزبا... داشته که به اطلاع میرسد ایشان از سال ۷۵ ازانصار حزبا... خارج شده و دیگر هیچگونه عضویت یا فعالیتی در انصار نداشته که بخواهند تجمعات انصار را سازماندهی کنند.» از آن زمان به بعد دهنمکی را باید مردی با کت و شلوار یا لیاس ساده در ذهن تصور کرد که اعتقادی به گذشته خودش و همراهانش ندارد، چنانکه پس از اتفاقات کوی دانشگاه در سال ۷۸ گفت: «اصل ورود نیرو به درون محوطه دانشگاه اشتباه بود اما اینکه درون محوطه دانشگاه چه گذشته است، من بهعنوان یک خبرنگار شاهد عینی بودم. سیستم ارتباطی یا بیسیم یا تلفنهای همراه یقینا و مسلما بین گروههای دانشجویی برقرار بوده چون بهراحتی با همدیگر ارتباط داشتند. هیچ رویارویی سنگین و درگیری نزدیکی بین این جمع قلیل و دانشجویان صورت نپذیرفت و بنده در همان بدو ورود در مقابل حوض کوی دانشگاه این گروه قلیل حزباللهی را متقاعد کردم که این جریان یک بازی است، بازیای است که حزبا... نباید گرفتار آن شود.»
*مصمم در تغییر مسیر
او تصمیم خودش را گرفته بود و مسیر دیگری انتخاب کرد یعنی فیلمسازی! در فیلمهایش دیگر به حجاب و اصلاحات و این موارد نپرداخت بلکه سعی کرد گذشتهای که نباید فراموش شود و درد جامعه را به تصویر بکشد که اتفاقات موفق بود و فیلمهای اخراجیهای او مخاطبان زیادی از طیفی را داشت که او پیش از این به آنها انتقاد تند میکرد. او که رفتار تندی با زنان بدحجاب داشت، در فیلمهایش از این زنان برای ایفای نقش زنان دلسوز استفاده میکرد. حتی وقتی دوستان سابقش برخورد تند با بدحجابان را در دستور کار داشتند، او نوشت: «چهل سال در خصوص حجاب و عفاف کار فرهنگی نکردند و حالا هم که بر حسب اضطرار میخواهند کار کنند روشهای چهل سال پیش را انتخاب کردهاند. امروزه کسی با بنر و بیلبورد با حجاب نمیشود چه از قول معصوم باشد چه متفکران غربی. مشکل اینجاست که هنوز هم به معلول میپردازند نه علت.» مسعود دهنمکی کارگردان سینما به اظهارات جنجالی منصوره معصومیاصل که گفته بود «مملکت مال حزباللهیهاست» هم واکنش نشان داد و نوشت: این مملکت برای همه ماست.
*شباهت با گرینوف؟
دهنمکی علاقه به دیدهشدن ندارد که شاید یک دلیلش سوالات درباره تغییر رفتار او پس از خروج از حزبا... باشد. او در برنامه «برمودا» شبکه نسیم در پاسخ به سؤال کامران نجفزاده مبنی بر اینکه الان شما مجید سوزوکی هستید یا حاجی گرینوف؟ اظهارکرد: «حاجی گرینوفها از مخالفان سرسختم هستند. بله، با آدمهای مذهبینما مشکل دارم! آنها شعارشان با عملشان نمیخواند. وقتی هم در حاکمیت قرار میگیرند، تصمیمساز و تصمیمگیر میشوند. بیشتر این آدمها اینطور فکر میکنند که صحیح نیست و دین اینگونه نیست. حاجی گرینوفها تظاهر به دینداری میکنند. حضرت علی (ع) میفرماید: مردم به حاکمان خود بیشتر شبیه هستند، تا به پدرانشان. ما آنچه را که در جامعه میبینیم و نقد میکنیم، برآیند عملکرد حاجی گرینوفهاست.» دهنمکی در پاسخ به اینکه شایعهای درباره خودتان شنیدید، که آزارتان بدهد؟ گفت: زیاد. همین که شما میپرسید من میلیاردر هستم، شایعه است. در عالم سیاست میآیی، هر روز شایعه است. گاهی شایعه همان کاری را میکند که معاویه با حضرت علی (ع) میکرد. بعضی مواقع شایعه صبر آدم را لبریز میکند. زمانیکه روزنامهنگار بودم، یک حدیث از حضرت علی (ع) شنیدم که فاصله بین حق و باطل چهار انگشت بین شنیدن و دیدن است. یک لحظه دقت کردم و دیدم ما بیشتر خبرهایی که مینوشتیم، میگفتیم شنیده میشود. دیدم هیچ حجتی برای این نوع روزنامهنگاری ندارم. روشم را از خبری به سمت تحلیلی بردم.» وی درباره علت کمتر دیدهشدن و کمتر مصاحبه کردنش افزود: «احساس میکنم عافیت در گمنامی است و نه شهرت. من از یک جایی به بعد آب خوردنم هم ژورنالیستی شده بود و تیتر رسانهها میشد. احساس کردم این نوع شهرت آسیبزننده است. اگر آدم حرفی داشته باشد، وسط جنجال گم میشود. بعضی مواقع آدمها دنبال جنجال میدوند و گاهی جنجال دنبال آدمهاست. من برای اینکه حاشیهها کم شود، دیگر مصاحبه نکردم.» دهنمکی در پاسخ به انتقاداتی که به کارهایش میشود، گفت: من هیچوقت منتظر شنیدن تعریف نبودم. گاهی یک نفر واقعا نقد میکند. گاهی هم میبینی میفهمند کارت خوب است، اما باز تخریبت میکنند. بعدها حدیثی شنیدم که مومن همیشه در معرض آزار است؛ یعنی هم از طرف شیطان و دشمن، هم از طرف مومن. البته اگر مومن محسوب شویم.