به گزارش صراط به نقل از فارس حکم قصاص نفس ساقی محل که معتاد بی پول را با ضربه چماق به قتل رسانده بود در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و بدین ترتیب خرده فروش مواد مخدر در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارش روزنامه خراسان، این ماجرای تلخ نیمه شب پانزدهم اردیبهشت 1397 هنگامی در شهر مرزی سرخس آغاز شد که سرنشینان یک خودرو، پیکر نیمه جان و خون آلود مرد معتادی را شبانه کناردر منزلی داخل یک کوچه انداختند و از محل گریختند.
لحظاتی بعد اهالی منزل که صدای برخورد شیئی با در حیاط را شنیده بودند، سراسیمه از خانه بیرون آمدند و با پیکر فردی به نام «حسین-س» روبهرو شدند که از سر و گوش وی خون می ریخت. آن ها با دیدن وضعیت وخیم مرد معتاد بلافاصله به وی آب نوشاندند و با امدادگران اورژانس تماس گرفتند. زمان به کندی سپری می شد و بستگان و اطرافیان مرد مجروح دقایق سختی را با اضطراب و نگرانی می گذراندند تا این که خودروی اورژانس و نیروهای کلانتری از راه رسیدند و پیکر خون آلود را در حالی به بیمارستان لقمان حکیم انتقال دادند که مرد مجروح در پاسخ به این سوال اطرافیانش که چه کسی تو را به این روز انداخت؟ نام مرد معروف به «گدا و پسرش» را بر زبان راند و گفت:آن ها مرا با چوب زدند!
در حالی که تحقیقات گسترده نیروهای انتظامی با دستورات قضایی برای ریشه یابی این ماجرای تلخ و دستگیری مرد معروف به «گدا» که نام شناسنامه ای دیگری داشت، آغاز شده بود، اقدامات درمانی به دلیل کمبود برخی امکانات تخصصی در سرخس به نتیجه نرسید و پیکر«حسین-س» به بیمارستانی در مشهد منتقل شد اما او بعد از حدود یک ماه که در کما به سر می برد، چشمانش را گشود و برای مراقبت های ویژه به منزل یکی از بستگانش در مشهد رفت. با وجود این مرد معتاد چند روز بعد جان سپرد و بدین ترتیب پرونده مذکور رنگ جنایت گرفت.
کنکاش های پلیس سرخس در این باره با دستگیری «گدا» در حالی وارد مرحله جدیدی شد که تحقیقات نشان داد او از توزیع کنندگان مواد مخدر است و مرد معتاد نیز در حالی برای خرید مواد مخدر نزد او رفته بود که فقط مشتی پول خرد(سکه) در دست داشت. یکی از مطلعان در این باره به پلیس گفت: من صدای ریخته شدن سکه ها روی زمین را شنیدم که موجب درگیری لفظی بین مرد معتاد و ساقی محل شده بود. به همین خاطر هم یک اسکناس هزار تومانی به او دادم تا مواد مخدر را به مرد معتاد بدهد!
درحالی که پزشکی قانونی نیز علت مرگ «حسین-س» را خونریزی مغزی بر اثر ضربه اصابت جسم سخت تشخیص داده بود، متهم«ع-ز»(ساقی محل) هر گونه درگیری خود با مرد معتاد را انکار کرد و مدعی شد که او فقط ظهر روز حادثه برای خرید تریاک به منزل او مراجعه کرده است! وی در ادامه اعترافات خود مدعی شد شب حادثه برای خرید میوه و دیگر مایحتاج زندگی در بیرون از منزل بوده و ساعت 23 به منزلش رفته است! به همین خاطر بررسیهای بیشتر نشان داد که ماجرای رها شدن پیکر خون آلود ساعت 23:45 به پلیس گزارش شده است.
با توجه به تحقیقات تکمیلی در دادسرای عمومی و انقلاب سرخس، این پرونده جنایی با کیفرخواست صادر شده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه مورد رسیدگی قرار گرفت. در جلسات محاکمه که به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی در مشهد برگزار شد «گدا و پسرش» پای میز عدالت نشستند تا به همراه وکلای خود از اتهام قتل عمدی دفاع کنند.
با توجه به حساسیت این پرونده پیچیده جنایی که به کلافی سردرگم می ماند، واکاوی تخصصی از سطر به سطر اوراق آن آغاز شد. در نهایت قضات دادگاه سرنخ اصلی آن را درحالی به دست گرفتند که «ساقی محل» در برابر دلایل انکارناپذیر و استنادات دقیق دادگاه، حیرت زده به وکلا مینگریست تا شاید راه چاره ای بیابند! در همین حال قاضی «دنیادیده» به محتویات پرونده و اظهارات شاهدان و مطلعان اشاره کرد که یکی ازآن ها گفته بود: «وقتی ماجرای کتککاری و ضرب و جرح «حسین-س» را شنیدم بلافاصله شبانه به منزل« گدا»(ع-ر) رفتم که خودروی او مقابل منزلش پارک بود. زمانی که دستم را روی کاپوت خودرو گذاشتم هنوز داغ بود که نشان می داد او دقایقی قبل از خودرو استفاده کرده است!
در همین حال یکی از شهود درباره ماجرای شب حادثه به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: آن شب من مشغول لحاف دوزی بودم که فردی با من تماس گرفت و از رها شدن پیکر «حسین-س»(یکی از بستگانم) خبر داد. وقتی به محل رسیدم آمبولانس اورژانس و پلیس 110 هم آمده بودند. از «حسین» مجروح پرسیدم چه کسی شما را زد؟ او گفت: «گدا و فرزندش مرا جای دیگری زدند و با خودرو به این جا آوردند!» من هم بلافاصله با شنیدن نام«گدا» به در منزل او رفتم که دیدم جلوی در منزلش خیس است یعنی آب ریخته بودند. وقتی زنگ منزل را به صدا درآوردم پسرش گفت: پدرم خانه نیست! ولی ناگهان پدر او (ع-ز) از در پارکینگ بیرون آمد و با اخم به من گفت: با چه کسی کار داری؟ گفتم: من از بستگان «حسین» هستم او این جا آمده است؟ «گدا» در پاسخ گفت: یک بار ظهر آمد و تریاک گرفت و یک بار هم نیم ساعت قبل این جا آمد و بعد از خرید تریاک رفت!
درحالی که «ساقی محل» فروش مواد مخدر به مرد معتاد را تایید میکرد و او را از مشتریان خود می دانست اما باز هم برطبل انکار می کوبید و همچنان به تناقض گویی های خود با جملاتی مانند «کی گفته؟» ادامه می داد تا این که همه ماجرا را در آخرین دفاعیات خود منکر شد. اما قضات شعبه ششم دادگاه که با طمانینه و آرامش به اظهارات متهمان گوش میدادند در نهایت پس از مشورت های قضایی، رای خود را در این باره صادر کردند. در این رای که به امضای قاضی هادی دنیا دیده(رئیس شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی) رسیده، آمده است به نظر دادگاه «حسین-س»(مقتول) برای خرید مواد مخدر به متهم «ع-ز» مراجعه کرده که از مشتریان همیشگی اوست ولی پولی به همراه نداشت. به همین خاطر و تحت تاثیر مواد مخدر برای متهم ایجاد مزاحمت کرده است تا جایی که متهم برای رهایی از مزاحمت های وی، به قصد تنبیه او، نه به قصد قتل، با چوب به سر وی زده است و پس از مشاهده وخامت حال مرد مجروح و برای آن که این موضوع دامنگیر وی نشود، او را با خودرو به در منزل یکی از بستگانش انتقال داده است تا آن ها او را به بیمارستان برسانند و …
در ادامه این رای قاطع که به استدلال های دقیق و موشکافانه حقوقی و قضایی گره خورده به ضربه نوعا کشنده اشاره و تاکید شده است «از آن جا که متهم قصد قتل نداشته اما ضربه با چوب به سر نوعا کشنده تلقی می شود؛ بنابراین اتهام قتل عمدی وی منطبق بر موازین قانونی است …» به همین دلیل قضات دادگاه، «ع-ز»(متهم) را به قصاص نفس محکوم کردند و رای به تبرئه فرزندش دادند چراکه دلایل کافی مبنی بر مشارکت وی در جنایت وجود نداشت.
با اعتراض متهم و وکلای مدافع به رای مذکور، این پرونده به شعبه چهارم دیوان عالی کشور ارسال شد و توسط قضات سپید موی زیر ذره بین قضاوت قرار گرفت اما آن ها نیز با مطالعه دقیق محتویات پرونده به استدلال های موشکافانه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.