به گزارش صراط به نقل از خبرگزاری دانشجو، مقام معظم رهبری در اولین جمعهای که بعد از رحلت بنیانگذار انقلاب به نماز جمعه میروند، باور کردن این حقیقت تلخ را بسیار سخت میدانند و عنوان میکنند که «تصور دنياى بىروح و فضاى افسرده و زندگى غمانگيزى كه در آن، امام و رهبر و مراد و معلم و مرشد و پدر و اميد ما حضور نداشته باشد، برايمان بسيار دشوار بود.»
از خود آن معلم بزرگ و پدر مهربان آموختهايم كه مصيبتها را- هرچند بزرگ باشند- بايد تحمل كرد؛ ياران و مؤمنان، مصيبت رحلت پيامبر اسلام(ص) و شهادت علىبن أبىطالب(ع) را تحمل كردند و از مصيبت، وسيله عروج و پلكانى به سمت هدفهاى والا و بلند ساختند. ما هم اى امام بزرگ و اى خمينى عزيز! از خداى تو كمك مىگيريم و درسهاى تو را، درس زندگى خود قرار مىدهيم، تا شايد از اين مصيبت، پلكانى به سمت هدفهاى والا و عزيزى كه يك عمر در راه آن مجاهدت كردى، بسازيم.
درباره امام خيلى حرف زده شد اما به اعتقاد من هنوز زود است كه تحليلگرهاى جهانى بتوانند امام بزرگوار را بهدرستى بشناسند؛ شخصيت عظيمى كه در طول تاريخ بعد از انبيا و اوليا، امثال او بسيار بهندرت ظهور مىكنند. این افراد كارهاى بزرگ انجام مىدهند و مثل برق مىدرخشند و فضا را منور مىكنند و مىروند.
امام بزرگوار ما كارهاى بزرگِ متناسب با بزرگى خود انجام داد و من امروز بعضى از آنها را به ياد شما مىآورم. يقيناً اگر تحليلگرها و متفكران، كارهاى بزرگ امام امت را فهرست كنند، چند برابرِ آن چيزى خواهد شد كه من امروز آنها را برمىشمارم.
اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود.
دويست سال است كه دستگاههاى استعمارى سعى كردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخستوزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه اول از صحنه زندگى و در درجه دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مىدانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است.
امام ما اسلام را دوباره زنده كرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه سياسى جهان برگرداند.
دومين كار بزرگ او، اعاده روح عزت به مسلمين جهان بود.
اينگونه نبود كه اسلام صرفاً در بحثها و تحليلها و دانشگاهها و صحن جامعه و زندگى مردم مطرح شود؛ بلكه بر اثر نهضت امام ما، مسلمانها در همهجاى عالم احساس عزت كردند.
يكنفر مسلمان از كشورى بزرگ كه مسلمين در آن در اقليت قرار دارند، به من مىگفت: «قبل از انقلاب اسلامى، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمىكرديم. طبق فرهنگ آن كشور، همه اسم محلى داشتند و هر چند خانوادههاى مسلمان روى بچههاى خود اسم اسلامى مىگذاشتند، اما جرئت نمىكردند آن اسم را اظهار كنند و از بيان آن خجالت مىكشيدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامى خود را مىگويند و اگر از آنها بپرسند كه شما چه كسى هستيد؟ اول آن اسم اسلامى را با افتخار بر زبان مىآورند.»
بنابراين، با كار بزرگى كه امام(ره) انجام داد، مسلمانها در همهجاى دنيا احساس عزت مىكنند و به مسلمانى و اسلام خود مىبالند.
سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمانها احساس درك امت اسلامى داد.
قبل از اين، مسلمانها در هرجاى دنيا كه بودند، چيزى به نام امت اسلامى برايشان مطرح نبود و يا اصلاً جدى تلقى نمىشد. امروز همه مسلمانها در اقصاى آسيا تا قلب آفريقا و تمام خاورميانه و در اروپا و امريكا، احساس مىكنند كه جزو يك جامعه جهانىِ بزرگ به نام امت اسلامى هستند.
امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ايجاد كرد كه بزرگترين حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استكبار است.
چهارمين كار بزرگ او، ازاله يكى از مرتجعترين و پليدترين و وابستهترين رژيمهاى منطقه و جهان بود.
ازاله حكومت پادشاهى در ايران، يكى از بزرگترين كارهايى بود كه كسى مىتوانست آن را تصور كند. ايران مهمترين دژ استعمار در منطقه خليجفارس و خاورميانه بود. اين دژ، به دست امام ما درهم فرو ريخته شد.
كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود.
(ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام) چيزى بود كه به ذهن مسلمانها و غيرمسلمانها خطور نمىكرد و خواب خوشى بود كه مسلمانهاى سادهلوح هم هرگز آن را با خود تصور نمىكردند و نمىديدند. امام(ره) در حد يك معجزه، به اين خيال افسانهآميز لباس واقعيت پوشاند.
كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود.
قبل از انقلاب اسلامى، در بسيارى از كشورها و از جمله كشورهاى اسلامى، گروهها و جوانها و ناراضیها و آزادىطلبها، با ايدئولوژیهاى چپ وارد ميدان مىشدند، اما بعد از انقلاب اسلامى، پايه و مبناى حركتها و نهضتهاى آزادیبخش، اسلام شد.
امروز در هر نقطهاى از دنياى وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهى به انگيزه آزادیخواهى و ضديت با استكبار حركت مىكنند، مبنا و قاعده كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامى است.
هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود.
فقاهت ما پايههاى بسيار مستحكمى داشته و دارد. فقاهت شيعه، يكى از محكمترين فقاهتها و متكى به قواعد و اصول و مبانى بسيار مستحكمى است.
امام عزيزمان اين فقه مستحكم را در گسترهاى وسيع و با نگرشى جهانى و حكومتى، مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن كرد كه قبل از آن روشن نبود.
كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكّام بود.
در دنيا پذيرفته شده است كه كسانى كه در رأس اجتماعات قرار مىگيرند، اخلاق فردىِ خاصى داشته باشند! تكبر ورزيدن، برخوردار بودن از زندگى راحت و مسرفانه، تجملگرايى، خودرأيى و خودخواهى و امثال اينها، چيزهايى است كه مردم دنيا قبول كردند كه كسانى كه در رأس حكومتها قرار مىگيرند، اين اخلاق را داشته باشند.
حتی انقلابيونى كه تا ديروز زير چادرها زندگى مىكردند، به مجرد اينكه به حكومت مىرسند، وضع زندگيشان عوض مىشود
حتّى در كشورهاى انقلابى، انقلابيونى كه تا ديروز زير چادرها زندگى مىكردند و در دخمهها مخفى مىشدند، به مجرد اينكه به حكومت مىرسند، وضع زندگيشان عوض مىشود و اخلاق حكومتيشان تغيير مىكند و همان وضعيتى را به خود مىگيرند كه بقيه سلاطين و رؤساى عالم داشتند! ما از نزديك چنين چيزى را ديدهايم؛ براى مردم هم مايه تعجب نيست.
امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مىتواند زندگى زاهدانهاى داشته باشد و به جاى كاخهاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند.
اگر دلهاى حكام به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمىشود
اگر دلهاى حكام و زمامداران به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف و برخورداریهاى زياد و خودرأيى و تكبر و استكبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمىشود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار اين بود كه هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى كه بهوجود آورده بود، نور معرفت و حقيقت تجلى يافته بود.
كار نهم او، احياى روحيه غرور و خودباورى در ملت ايران بود.
برادران عزيز! حكومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را بهصورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرىخور درآورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعىِ فوقالعاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اينهمه افتخارات علمى و سياسى دارد.
قدرتهاى خارجى- مدتى انگليسیها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى و پس از آن امريكايیها- ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمىآيد، ابتكار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى كنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما كشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده كردند.
در همان حال كه ملت ما از احساسات و نخوتهاى بيجاى ناسيوناليستى- كه استكبار، عامل آن و رژيم منحوس پهلوى، مروّجش بود- مبرّا هستند، اما احساس عزت و قدرت مىكنند.
امروز ملت ما از دست به دست هم دادن و توطئه مشترك شرق و غرب و ارتجاع نمىترسند و احساس ضعف هم نمىكنند. جوانهاى ما احساس مىكنند كه خودشان مىتوانند كشورشان را بسازند. مردم ما احساس مىكنند كه قدرت و توان آن را دارند كه در مقابل تحميلها و زورگويیهاى شرق و غرب بايستند. اين روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقيقى و اصيل را امام(ره) در ملت ما زنده كرد.
و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى» يك اصل عملى و ممكن است.
ديگران خيال مىكردند كه يا بايد به شرق متكى بود و يا به غرب؛ يا بايد نان اين قدرت را خورد و ستايشش كرد و يا آن قدرت را! فكر نمىكردند كه يك ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگويد و بايستد و بماند و خود را روزبهروز ريشهدارتر كند، اما امام(ره) اين نكته را ثابت كرد.
من ده محور از كارهاى بزرگ امام(ره) را برشمردم اما اگر بنشينيم فكر كنيم، كارهاى بزرگ را در پروندهى منور اين مرد الهى چندين برابر خواهيم يافت.