به گزارش سرویس وبلاگ صراط نویسنده وبلاگ کربلایی110 در آخرین مطلب وبلاگ خود نوشت:
خمینی!
عشق به تو می ماند، صیاد؛ عقل به تو می ماند، فرزانه؛ زندگی به تو می ماند، سرشار؛ خورشید به تو می ماند، سخاوتمند؛ ماه به تو می ماند، ماهرخ؛ آسمان به تو می ماند، پهناور؛ اقیانوس به تو می ماند، آرام؛ شمع به تو می ماند، فروزان؛ گل به تو می ماند، دلبر؛ پروانه به تو می ماند، دلسوخته، شعر به تومی ماند، موزون؛ نور به تو می ماند، فراگیر...
ای
زاهد عارف، آن هنگام که استواری و عظمت روح تو را میبینم و نظاره میکنم که
...
هر فکر و اندیشه ای، آرزوی اندیشیدن دربارۀ بزرگی تو ...
و هر قلمی،
آرزوی نوشتن مطلبی در وصف بزرگی تو ...
و هر زبانی، آرزوی گفتن مطلبی دربارۀ
بزرگی تو را دارد،
خجلت زده شده و سر به زیر می افکنم.
آن هنگام که یک
کاغذ،
آرزو میکند که ای کاش بسان زمین پهناوری بودم
که بتوانم تمام مطالب
دربارۀ بزرگی شما عارف و زاهد را بر روی خود بگنجانم،
آن وقت است که به کوچکی
خود پی میبرم.
راستی
این چه «حروفی» است غرورآفرین که نام بزرگ مرد جهان را تشکیل میدهند.
این پنج
حرف چقدر خوشبخت هستند
که کلمه «خمینی» را در جهان اسلام به نمایش گذاشته اند
...
و شما چه مخلوقی هستید که هیچ کلمه ای نمیتواند، شما را وصف کند ...
و
هیچ وصفی نمیتواند وصف کنندۀ شما باشد.