تلویزیون سال هاست که در اختیار نزدیکان اوست و جلیلی به خود حق میدهد تعیین کند جای چه کسی در تلویزیون هست و جای چه کسی در تلویزیون نیست. با این حال باخودم گفتم این حاضرجوابی ژورنالیستی به همین مناظره ختم میشود و اگر زنگنه به برپایی مناظره اصرار بورزد جلیلی چارهای جز پذیرش نخواهد داشت. اما زهی خیال باطل! جلیلی و اعوان و انصارش اگرچه در انتخابات شرکت میکنند اما این بساط رای مردم و اکثریت را شعبدهای بیش نمیدانند و اگر در مقام اختیار بودند خیلی وقت پیش این بساط را جمع میکردند.
اما خوشبختانه این یک قلم تا به حال دور از اختیارات این دوستان باقی مانده. بعد از مناظرهها اصرار زنگنه به برپایی مناظره بازهم فایدهای نکرد و جلیلی کماکان بر آن جمله انتخاباتی تاکید کرد. بد ندیدم حالا که جلیلی حاضر به مناظره نیست چند کلمه درباره استدلالش درباره این که جای متهم در دادگاه است نه در تلویزیون، بنویسم.
۱-مسئله برخلاف آن چه شما میپندارید اصلا شخصی نیست. همان طور که تلویزیون برخلاف تصور برخیها متعلق به یک جناح و فرد خاصی نیست. نمیشود در یکی از پُربینندهترین برنامههای انتخاباتی به شخصی اتهاماتی وارد کنید و بعد پای قوه قضاییه را وسط بکشید.
اگر قرار باشد پای همه متهمان و نه مجرمان به دادگاه باز شود شما هم از نظر خیلیها متهمید. دست کم از نظر زنگنه و پورمحمدی متهمید و به همین دلیل باید شما هم در دادگاه حضور پیدا کنید. زنگنه تا قبل از حکم قوه قضاییه صرفا متهم است. درست مثل شخص شما. چه فرقی بین شما و او هست که او باید در دادگاه حضور پیدا کند و شما در تلویزیون؟ حتما فرق متهم و مجرم را میدانید اما به گونهای سخن میگویید کانه زنگنه مجرم است و جرم او هم اثبات شده و فقط کم مانده شخص شما حکمش را صادر فرمایید.
۲-اصلا همین فردا زنگنه را محاکمه کنند، مناظره با محاکمه چه تنافری دارد؟ مگر بسیاری از دوستان شما با کسانی که حکم قضایی دارند و یا سالها در زندان بودهاند مناظره نمیکنند؟ اصلا زنگنه را بیخیال. چرا با کسان دیگری که اعلام کردهاند حاضرند با شما مذاکره کنند مذاکره نمیکنید؟
چرا با محمد مهاجری که معتقد است همه اطلاعات شما درباره افای تی اف از صد کلمه تجاوز نمیکند و سخنان شما در این باره کذب و خلاف واقع است، مناظره نمیکنید؟ نکند معتقدید که جای محمد مهاجری هم در دادگاه است و جمهوری اسلامی دارد با او مماشات میکند؟ این که نمیشود برادر من. قدیم ترها به این طور آدمها میگفتند: لات کوچه خلوت. نمیشود که درباره صدر و ذیل مملکت حکم صادر کنید و معاش و زندگی و سرنوشت یک ملت را به مخاطره بیندازید و بعدش از پاسخگویی طفره بروید.
نمیشود خود را متر و معیار حکومت داری بدانید و مریدانتان بگویند ما بر همه قوای موجود در مملکت نظارت میکنیم اما مردم ندانند شما اصلا چه کارهاید و با چه پشتوانهای این حرفها را میزنید؟ این صلاحیت را چه کسی به شما داده تا بیهیچ توضیحی هرکار دلتان خواست بکنید و از دیگران صرفا توقع فرمانبرداری داشته باشید؟ به قول آقای پورمحمدی دوران بگو و در رو گذشته است.
۳-پرونده آقای زنگنه به قول شما سال هاست که تشکیل شده. چرا تا کنون به آن رسیدگی نشده؟ اگر آقای خاتمی مانع بوده چرا در دولت معجزه هزاره سوم کسی پیگیری نکرد؟ اگر آقای روحانی مانع بوده چرا دولت آقای رئیسی دستور رسیدگی به آن را صادر نکرد؟
اگر بگویید پیگیری این پرونده ربطی به دولتها ندارد و برعهده قوه قضاییه است باید پرسید چرا در دوره زمامداری آقای رئیسی در قوه قضائیه تکلیف این پرونده روشن نشد؟ اینها را مردم باید بدانند. سوءاستفاده از یک پرونده ملی و تبدیل کردن آن به یک امتیاز سیاسی از زشتترین کارهاست. اگر حقیقتا ریگی در کفش ندارید همین امروز همه همت خود را برای به جریان انداختن این پرونده به کار بگیرید و البته خودتان هم به عنوان یکی از متهمان در دادگاه حاضر شوید.
حالا که از مناظره فرار میکنید در یک دادگاه علنی حاضر شوید و بعد از اثبات بیگناهی خود، سرتان را بالا بگیرید و آن وقت ادعا کنید شما هم در یک نظام اسلامی با دیگران تفاوتی ندارید و حاضرید مثل همه کسانی که به جرم کرده و ناکرده متهم میشوند در دادگاه حضور پیدا کنید. از حضرت علی (ع) که بالاتر نیستید، هستید؟ دادگاه او و آن یهودی را که به خاطر دارید؟ همان دادگاهی که در نهایت حضرت علی (ع) محکوم شد!
۴-بالاخره مردم ولی نعمت ما هستند یا نیستند؟ مردم که فقط یک برگه رای نیستند برادر من! بسیاری از این مردم برایشان شبهه پیش آمده. به ویژه بعد از بهانههای شما برای گریختن از مناظره. میخواهند از حقیقت مطلع شوند. اصلا شما بگو حوصلهشان سر رفته و دوست دارند تفریح کنند و ببینند چطور یک عده سرمایههای آنها را به باد فنا داده اند.
زنگنه و یا شما؟ دوست دارند سر در بیاورند. کاری هم که از دستشان برنمی آید. فوق فوقش سری بعد رای کمتری میآورید. تا آن موقع هم خدا بزرگ است. کسی چه میداند؟ به بعضی از همین دوستانتان نگاه کنید. به آنهایی که سینه چاک شما هستند و امروز بر صندلی نمایندگی مردم در مجلس تکیه زده اند.
مگر چه قدر رای آوردند؟ منظور این که از ریزش آرایتان هم نگران نباشید اما به خاطر آن همه دعوی و شعارِ یک ایران فرصت و اجنبی ستیزی و برنامههای راهبردیتان هم که شده دل به دریا بزنید و مناظره را بپذیرید. البته صاحب اختیارید اما اگر نپذیرفتید دست کم بعد از این سکوت کنید و این قدر آن جمله به زعم خودتان جذاب را تکرار نکنید که بدجوری روی مخ است. بدجور.