به گزارش صراط به نقل از جنایت، پسر جوانی که به بهانه دادن بسته معیشتی وارد خانه زن سالخوردهای شد و او را به قتل رساند تا طلاهایش را سرقت کند، برای بار دوم از پای چوبه دار زنده پایین آمد.
این مرد که ساعت۱۷:۳۰ عصر روز جمعه ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۹۹ مرتکب قتل شد، پیش از این نیز یک بار پای چوبه دار رفته بود و با دریافت مهلت به سلول خود برگشته بود.
تیم جنایی در اتاق پذیرایی با جسد زن ۷۰ سالهای به نام گوهر روبهرو شدند که با ۱۱ ضربه چاقو به قتل رسیده بود. به هم ریختگی وسایل خانه و سرقت طلاهای زن سالخورده حکایت از این داشت، عامل یا عاملان قتل با انگیزه سرقت دست به جنایت زده و پس از سرقت گریختهاند. همچنین مشخص شد محل حادثه مجهز به دوربینهای مداربسته بوده است که پس از قتل دوربینهای مداربسته هم از محل هم سرقت شده است. از سوی دیگر، ماموران دریافتند آخرین فردی که به خانه گوهر آمده است پسر جوانی بوده که به بهانه دادن بسته حمایتی معیشتی وارد خانه او شده است.
در روند تحقیقات پسر مقتول که موضوع را به ماموران پلیس خبر داده بود، گفت: مادرم از قبل در طب سنتی مانند مامایی و شکستهبندی مهارت داشت و به همین خاطر زنان زیادی به خانهاش رفتوآمد داشتند اما کرونا شد، رفتوآمدها به خانه مادرم هم کم شد. مادرم تنها زندگی میکرد و ما هم هر روز به او سر میزدیم و زمانی هم که به خاطر مشکلات و گرفتاریهای کاری دیرتر به خانهاش میآمدیم، از طریق دوربین مداربستهای که در خانه نصب کرده بودیم از دور مواظبش بودیم و به این صورت از مادرم با خبر میشدیم. دیروز بیرون بودم که مادرم با من تماس گرفت و گفت پسر جوانی برای او بسته معیشتی آورده است. مادرم گفت پسر جوان کمی مشکوک به نظر میرسد و الان در خانه به تلویزیون خیره شده است.
پس از این به مادرم گفتم که بسته از او بگیرد و به بیرون راهنماییاش کند و بعد هم با مادرم خداحافظی کردم و تلفن را قطع کردم.
این مرد ادامه داد: روز حادثه چند باری با مادرم تماس گرفتم، اما او جواب نداد و وقتی به خانهام رفتم، تصمیم گرفتم از طریق دوربین خانه مادرم را کنترل کنم که دیدم دوربین تصویر ندارد که حکایت از این داشت، یا دوربینها ایراد فنی پیدا کرده یا آنها سرقت شدهاند. به هر حال نگران شدم و به خانه مادرم آمدم و وقتی با کلید یدک در را باز کردم با صحنه دلخراشی روبهرو شدم و جسد مادرم را دیدم.
همچنین مشخص شد قاتل پس به قتل رساندن زن تنها، یک انگشتر و شش النگوی گرانقیمت را سرقت کرده است. همچنین دوربینهای مداربسته را هم همراه خود برده است تا اثری از خود باقی نگذارد.
پس از این، ماموران پلیس دست به تحقیقات تخصصی زدند که دریافتند هیات امنای یکی از مساجد محل، بستههای معیشتی حمایتی بین خانوادههای بیبضاعت پخش میکنند. بدین ترتیب ماموران پلیس راهی مسجد شدند. در این مرحله از تحقیقات یکی از اعضای هیات امنای مسجد گفت: دیروز پسر جوانی به مسجد آمده و بسته معیشتی حمایتی را برای خانواده نیازمندی تحویل گرفت و رفت.
به این ترتیب، ماموران پلیس در گام بعدی، پس از بررسی دوربینهای مداربسته محل و تحقیقات فنی موفق شدند پسری جوان که بسته معیشتی را دریافت کرده بود و مهیار نام داشت، شناسایی و بازداشت کنند.
متهم پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران جرم خود را منکر شد و مدعی شد: من مقتول را میشناختم و از آنجا که زن تنهایی بود تصمیم گرفتم از مسجد برایش بسته معیشتی و حمایتی بگیرم. آن روز من بسته حمایتی از مسجد تحویل گرفتم و به خانه زن سالخورده بردم و پس از دادن بسته از خانهاش رفتم و دیگر خبری نداشتم تا اینکه الان متوجه شدم به قتل رسیده است.
ماموران پلیس در ادامه تحقیقات میدانی و تخصصی دریافتند متهم زمان حادثه تلفنی چند باری با یکی از دوستانش به نام حمید حرف زده است. بنابراین، این احتمال که حمید یا در حادثه نقش داشته یا اینکه در جریان حادثه قرار گرفته مطرح شد. حمید در تحقیقی که انجام شد، گفت: عصر روز قبل مهیار با من تماس گرفت و گفت همدیگر را ببینیم. این در حالی بود که شب قبل هم پیش من بود و مدام از کلیپی حرف میزد که در اینستاگرام دیده بود. او گفت کلیپی دیده است که سه مرد به بهانه دادن بسته حمایتی به خانه پیرزنی میروند و او را به قتل میرسانند و طلاهایش را سرقت میکنند. هرچه به او اصرار کردم کلیپ را به من نشان دهد، طفره رفت و مدعی بود در اینستاگرام دیده است و الان پیدایش نمیکند. ماموران پلیس در ادامه فضای مجازی را بررسی کردند، اما کلیپی را که مهیار از آن صحبت کرده بود نیافتند.
بدین ترتیب، متهم در حالی که منکر جرم خود بود با توجه به دلایل و مدارک، به دستور بازپرس واحدی برای ادامه تحقیقات و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت تا اینکه در نهایت به قتل اعتراف کرد.
در پی این اتفاق متهم پس از بازسازی صحنه قتل و تکمیل پرونده، کیفرخواست متهم صادر شد واو در دادگاه کیفری استان به قصاص محکوم شد.
پس از آن، پرونده متهم بار دیگر به دادسرای جنایی تهران ارسال شد اما این بار به شعبه اجرای احکام رفت تا پس از طی روند قانونی اجرای حکم پای چوبه دار برود. در نهایت هم همین اتفاق افتاد، اما اولیای دم در آخرین دقایق به او مهلت دادند تا نظرشان را جلب کند و رضایت بگیرد. متهم در مدتی که به او مهلت داده شده بود موفق به اخذ رضایت نشد تا اینکه امروز برای دومین بار پای چوبه دار رفت و در شرایطی که فکر میکرد کار تمام است بار دیگر به سلول خود بازگشت تا تلاش برای جلب رضایت اولیای دم را ادامه دهد.