به گزارش سرویس سیاسی صراط نیوز بارها و بارها خود بر نابلدی اش در عرصه سیاست و دیپلماسی اقرار داشته است اما خرس خاله های جاه طلب پیرامونش او را در ورطه ای انداختند که نه تنها نسبت به آن شناختی نداشته و کاملاً بیگانه است بلکه ناشیگری ها و اظهارات نسنجیده اش، کشور را با مشکلات عدیده در آینده مواجه خواهد کرد.
همین چندی پیش بود که نخستین حضور پزشکیان بعنوان رئیس جمهور ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک با حواشی کلامی فراوانی همراه بود. بکار بردن عباراتی نظیر «خلع سلاح جمهوری اسلامی»، «تامین امنیت خاورمیانه توسط اجانب»، «تضعیف حزب الله لبنان در کوران جنگ با رژیم اشغالگر قدس»، «استفاده چندباره از نام جعلی "اسرائیل" بجای استعمال "رژیم حرامزاده صهیونیستی"» و «طرح ورژن های 2 و 3 خسارت محض برجام در موضوعات موشکی و منطقه ای» تنها بخشی از اظهاراتی بود که از جانب پزشکیان مطرح شد و تعجب بسیاری را برانگیخت!
حال در ادامه سریال بر زبان جاری ساختن سخنان محیرالعقول از سوی نهمین رئیس قوه مجریه، در دو اظهارنظر دیگر طی دو روز متوالی، شمه ای دیگر از نابلدی و موقعیت نشناسی خود را به نمایش گذاشته است:
** «رژیم صهیونیستی اگر در رفتار خود تجدید نظر کنند، آتش بس را بپذیرند و دست از کشت و کشتار مردم مظلوم و بیگناه منطقه بردارند ممکن است در نوع و شدت پاسخ ما اثر داشته باشد.»! (13 آبان 1403)
** «جنگ امروز، جنگ اقتصادی است و جنگ بمب و موشک نیست. جنگ ما یک جنگ اقتصادی است، نه جنگ موشکی زیرا این روزها با یک جنگ تمامعیار اقتصادی روبهرو هستیم.»! (14 آبان 1403)
جالب اینجاست که همین چند وقت پیش بود که مسعود پزشکیان پس از ترور ناجوانمردانه شهید نصرالله، صراحتاً اذعان داشت: «ادعاهای آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماما دروغ بود.»؛ اکنون مطرح نمودن مجدد این گزاره سراسر کذب که اگر آتش بسی برقرار شود، آنگاه واکنش جمهوری اسلامی متفاوت خواهد بود، بجز ارسال پالس ضعف و انفعال برای صهیونیست های کودک کش، چه دستاوردی خواهد داشت؟!
افزون بر این، پیش کشیدن دوباره تفاسیر خوشبینانه از اوضاع جهان همچون تحلیل مرحوم رفسنجانی که در برهه ای گفته بود: «دنیای فردا، دنیای گفتمان هاست و نه موشک ها» که اتفاقاً با واکنش شدیداللحن رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز مواجه شد، بجز اینکه القاگر حاکمیت دوگانه در راس نظام تصمیم سازی کشور باشد، چه ثمره ای به دنبال دارد؟!
البته نباید از شخصی که بارها و به دفعات، در قالب جملاتی مثل «من سیاست بلد نیستم!» یا «من سیاست را نمیفهمم!»؛ به نابلدی و ناشیگری خویش در عرصه سیاست و دیپلماسی معترف است، خرده گرفت؛ بلکه باید انتقاد اصلی را روانه افرادی نمود که در جایگاه متولیان بررسی صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری، در کمال ساده اندیشی و مصلحت سنجی های بلاوجه، مقدمات ورود فردی به پاستور را فراهم کردند که کُمیتش در ابتدایی ترین اصول لایتغیر انقلاب اسلامی هم لَنگ می زند!