اعتماد در بخشی از این گزارش نوشت:
* شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان از خودکشی یک نوجوان به نام «آیناز کریمی» به دلیل فشارهای ناشی از برخورد تحقیرآمیز و سختگیرانه مدرسهاش در شهرستان کازرون واقع در استان فارس خبر داد. پس از انتشار این خبر آن را از برادر آیناز، یکی از اقوام نزدیک خانواده، رییس آموزش و پرورش کازرون پیگیری کردیم. برادر آیناز کریمی در مورد این حادثه فقط در حد چند کلمه میگوید: «آیناز در مدرسه قبازرد روستای دریس، درس میخواند. هرچه تاکنون منتشر شده، درست است.
* مدیر مدرسه آیناز را اخراج کرده است. ما از او شکایت کردیم.» همچنین یکی از اقوام این دختر میگوید: «آن روز مدیر مدرسه آیناز را از کلاس بیرون برده و شروع به فحاشی و تحقیر او جلوی دانشآموزان دیگر کرده است. آیناز وقتی به خانه برگشته درحالی که یونیفرم مدرسه به تن داشته، خود را با شال حلقآویز کرده است.» «امیرحسین جمشیدی» مدیر آموزش و پرورش شهرستان کازرون تا اسم آیناز کریمی را میشنود، میگوید: «اجازه ندارم تلفنی در مورد خبر صحبت کنم.»
* مُرده، مُرده و رفته. حتما باید خاکش را با گلهای کوچک فراموشم نکن پوشانده و برایش شمعی روشن کرده باشند. ۶ آبان ۱۴۰۳ وقتی خودش را در انبار خانه کشت، ۱۷ سال بیشتر نداشت. نمیدانم داستان آیناز را چطور بگویم. حتی نمیدانم گفتنش چه اهمیتی دارد؛ وقتی قرار است این ماجرا تکرار شود! با این حال قبل از اینکه خود را حلقآویز کند حتما به فحاشی و تهدید مدیر مدرسه فکر میکرد. گفتند؛ آیناز لاک زده و موهایش را رنگ کرده بود؛ نمیدانم باید این شوق زندگی برای مقدمات مرگش را آخرین نشانه میلش به ادامه زندگی بدانم یا نه! میبینمش که داخل انبار خانه ایستاده و با وسواس حرفهای مدیر مدرسه را مرور میکند.
* وقتی خودش را کشت، داستانش شبیه «آرزو خاوری» بود با این تفاوت که ماجرای آرزو زودتر رسانهای شد؛ آرزو وقتی خود را از بالای یک ساختمان به پایین پرت کرد، ۱۶ سال داشت. بعدازظهر آخرین روزی که آرزو در مدرسه بود از سوی مدیر تهدید شد. مدیر مدرسه به پدر آرزو گفت آرزو بدون هماهنگی از مدرسه خارج شده است. آرزو هم حتما قبل از اینکه خودش را بکشد به حرفها و تهدیدهای مدیر فکر میکرد. میتوانم آیناز و آرزو را ببینم که از مدیر مدرسه میترسند!
* «آیناز کریمی»؛ دانشآموز پایه دوازدهم و ۱۷ ساله هنگامی که سر کلاس بود به خاطر «رنگ کردن مو و استفاده از لاک ناخن» از سوی مدیر مدرسه فراخوانده شد و دیگر اجازه ورود به کلاس به او داده نشد واز سوی مدیر مدرسه تهدید به اخراج شد. آیناز بعد از این مساله وقتی به خانه برگشت به زندگی خود پایان داد.
* یکی از منابع محلی میگوید: «شنیدیم به خاطر عدم رعایت موارد انضباطی، مدیر مدرسه این دانشآموز را تهدید کرده که از مدرسه اخراج میکند؛ یکی میگوید لاک زده، دیگری میگوید موهایش را رنگ کرده. اینکه دقیقا بر سر چه موردی مدیر مدرسه او را میخواسته اخراج کند، هنوز مشخص نیست. این را هم شنیدیم که آیناز آن روز به مسوولان مدرسه گفته خودم را میکشم.»
* اما یکی از اقوام نزدیک آیناز در مورد روز حادثه میگوید: «مدرسه آیناز در روستای دریس بود، اما خانواده ساکن روستای طالقانی بودند. آن روز مدیر مدرسه به خاطر موارد انضباطی به آیناز فحاشی کرده و حرفهای نامربوط زده است؛ این را همکلاسیهای آیناز به ما گفتهاند. مدیر مدرسه تا ساعت آخر نگذاشته آیناز سر کلاس برود، حتی نگذاشته به خانه برگردد. دوستانش گفتهاند؛ آیناز از فحاشی و تهدید مدیر مدرسه خیلی ناراحت شده بود. وقتی هم به خانه برگشته، ناهار نخورده درحالی که یونیفرم مدرسه به تن داشته، خود را با شال در انبار خانه حلقآویز کرده است. خانواده او وقتی به آنجا رفتهاند، متوجه شدهاند؛ آیناز خودکشی کرده است.»
این فرد نزدیک به خانواده آیناز کریمی در ادامه به سوالات دیگر پاسخ میدهد.
آیناز فرزند چندم خانواده بود؟
فرزند هفتم و آخر خانواده. هیچ مشکلی هم در خانواده نداشت. چه از نظر مالی چه خانوادگی.
بعد از این اتفاق مدیر مدرسه با خانواده آیناز تماس نگرفته است؟ یا خود خانواده ماجرا را پیگیری نکرده است؟
پدر و مادرش به قدری ناراحت هستند که فعلا اقدامی انجام ندادهاند، اما من ماجرا را از آموزش و پرورش شهرستان کازرون پیگیری کردم. آنها به من گفتهاند که موضوع را پیگیری میکنند.