به گزارش صراط به نقل از رسالت، حاج محمد اسماعيل دولابي(ره)
قديميها خدا رحمتشان كند يك وقت كه از دست بچههايشان و مانند آنها ناراحت ميشدند ميگفتند: « حاج آقا خدا كند آدم سرو كارش با يكي باشد»! با گريه ميگفت. نميدانست سروكار همه در واقع با «يكي»هم هست! بنده يادم هست كه در بيابان راه ميرفتم ، كساني كه يك خرده ناراحت بودند و گرفتاريهاي طبيعت داشتند با اينكه پيرمرد بودند و سن من كمتر از آنها بود ميگفتند: « كربلايي اسماعيل، خدا كند آدم سروكارش با يكي باشد». اداري را ديدم همين را ميگويد، كاسب را ديدم همين را مي گويد. يك نفر يك شركت داشت، چند نفر دورو برش بودند و اذيتش ميكردند.
قديميها خدا رحمتشان كند يك وقت كه از دست بچههايشان و مانند آنها ناراحت ميشدند ميگفتند: « حاج آقا خدا كند آدم سرو كارش با يكي باشد»! با گريه ميگفت. نميدانست سروكار همه در واقع با «يكي»هم هست! بنده يادم هست كه در بيابان راه ميرفتم ، كساني كه يك خرده ناراحت بودند و گرفتاريهاي طبيعت داشتند با اينكه پيرمرد بودند و سن من كمتر از آنها بود ميگفتند: « كربلايي اسماعيل، خدا كند آدم سروكارش با يكي باشد». اداري را ديدم همين را ميگويد، كاسب را ديدم همين را مي گويد. يك نفر يك شركت داشت، چند نفر دورو برش بودند و اذيتش ميكردند.
ميگفت « خداكند آدم سروكارش با يكي باشد». حالا شما اين را يادداشت كنيد ببينيد آيا كسي هست كه سروكارش با دو تا باشد؟! يادداشت كنيد. آيا هيچ ذي روحي را خبر داريد يا در اين عوالم هست كه سروكارش با دو تا باشد؟ با يكي است. با خداست. همه با خداست. شما ، ما، همه با خداست. هركسي هم خودش با خداي خودش راه دارد. همه شما علي حده با خدا راه داريد.
كتاب طوباي محبت- جلد ششم