برخلاف سایر فعالان حوزهی رسانه که برای نوشتن یادداشت و یا تهیه گزارش در پی کشف یک سوژهی ناب یا موضوعی خاص ساعتها وقت صرف میکنند برای یک وکیل دادگستری تا چشم کار میکند سوژه و موضوع برای نوشتن وجود دارد.
یک وکیل دادگستری کافی است با نگاهی جستجوگر و نقادانه به پیرامون خویش بنگرد تا با حجمی از موضوعات متنوع برای نوشتن در حوزههای مختلف روبهرو شود ! از مسائل اجتماعی و سیاسی تا چالشهای قضایی در مباحث خانواده ،حقوقی ،کیفری و جنایی.
نکتهی قابل توجه آنجاست که دایره ی این موضوعات محدود به چاردیواری محکمه و خیابانهای منتهی به دادگاه نشده ، گوشه به گوشهی شهر چالشها و مسائلی خواهی دید که به عنوان زیر مجموعهی آسیبهای اجتماعی از آن یاد میشود!
از محکمه که خارج شدم چشم انتظار رسیدن تاکسی بودم که بگومگوی دختر نوجوانی که با پابند به نیمکت سیاه ایستگاه اتوبوس قفل شده بود! با مامور بدرقهاش توجه ام را جلب کرد.آن سو تر سرباز جوانی حین گزارش به مافوق خویش میگفت؛بازپرس دستور داد تا متهم ۲۴ ساعت تحت نظر باشد ، متهم حاضر نیست هزینهی تاکسی پرداخت کند ،منم پول ندارم ! اتیکت سرباز را که خواندم متوجه شدم مسیرشان با من یکی است لذا با ایماء و اشاره به سرباز فهماندم که میتواند با من همراه شود.
تاکسی که رسید تازه متوجه شدم ، منظور سرباز از متهم ، همان دختر نوجوانی است که به ایستگاه اتوبوس قفل شده بود! فرصت خوبی بود تا از چند و چون پرونده و علت بازداشت دختر مطلع شوم.
روی پوشهی سبز و سفید کلانتری با خط درشت و رنگ قرمز نوشته شده بود :
اشاعهی فساد و فحشا!!!
در کمتر از چند دقیقه گپ و گفت با مامور بدرقه متوجه شدم مصداق این اتهام برای دختر نوجوان رقصیدن و انتشار فیلم رقص در پلتفرم اینستاگرام تعریف شده! و علت آن از زبان دختر ،رفتاری است که در فضای مجازی با عنوان چالش از آن یاد میشود.
دختر با همکلاسیهایش قرار میگذارند ،چند دقیقه از رقصیدن خویش را منتشر کنند و دست بر قضا مدیر مدرسه فیلم را دیده و با گزارشی مفصل بچهها را به دادسرا معرفی کرده !
همینطور که سرگرم صحبت بودیم ، یکدفعه دختر با لحنی اعتراضی گفت : میدونی چیه؟ من و همکلاسیهام هر روز از اینجا رد میشیم و مطمئن هستم مدیر مدرسه یا آن آقای قاضی هم حتما یکبار از اینجا رد شده...
و در ادامه با انگشت اشارهاش به نقطهای اشاره کرد ، اما ی بلندی گفت و سکوت کرد.
دختر نقطهای از شهر را نشان داد که در فاصلهی دو مسجد ، زنان و دخترانی حضور دارند که ساعتها در کنار خیابان به انتظار ایستاده اند تا پس از توافق بر قیمت برای رفع نیاز یا عیش و نوشِ مشتری راهی کار شوند!
در این نوشتار قصد تحلیل و بررسی مسئلهی بغرنج تنفروشی ندارم (که نوشتن در این باب حکایت مثنوی هفتاد من و رنجنامهایست بی پایان )بلکه آنچه سبب تحریر این چند سطر شد؛
عملکرد مدیر مدرسه در معرفی دخترانش به دادسرا
و اشارهی دختر به
فاصلهی مکان قرق کارگران جنسی تا کلانتری محل!
به راستی کدامیک در انجام وظیفه کوتاهی میکنند؟
گشتیهای کلانتری که بی تفاوت از کنار این جماعت میگذرند یا خانم مدیری که با دیدن رقص دختران به عوض انجام وظیفهی خویش در مقام مدیر مدرسه ،خودش را ضابط دادگستری دیده و دختران را به دادسرا معرفی کرده ؟!
علاوه بر مامور کلانتری و خانم مدیر ،انسانهای بسیاری اعم از مسئولان حکومتی تا کسبه و...در طول شبانه روز به کرات شاهد و ناظر صحنهی چانهزنی کارگران جنسی هستند با خودروهایی که در صف ایستادهاند تا شریک جنسی خویش را برگزیده و ساعاتی از روز را با وی سر کنند!و هیچ یک به این موضوع فکر نمیکنند که ممکن است در طول شبانه روز دختر و ناموس خودشان شاهد چنین تصویری باشند و دیدن چنین صحنهای ، چه تبعاتی به همراه دارد.
دیدن وضعیت و شرایط هر یک از این جماعت به خودی خود برای هر انسانی غمانگیز و زجر آور است و این اندوه زمانی فرونی مییابد که با طنین صدای اذان کسبه و بازاریهای این منطقه که یک متر از فروشگاهشان بیش از صد میلیون ارزش دارد ،طوری بی تفاوت و سریع از کنار این جماعت میگذرند که گویی شاهد و ناظر امری بدیهی و طبیعی هستند!
این مسائل در حالی مطرح است که ؛
در فلسفهی تاسیس دانش جرمشناسی و سیاست جنایی به عنوان دو شاخه از علم جزا به زبان ساده چنین آمده است؛
جرمشناسی دانشی است که به تحلیل و شناسایی علل و عوامل وقوع بزه و طرق پیشگیری از ارتکاب جرم میپردازد و در سیاست جنایی راهکارهای تقنینی و حکومتی در حصول اهداف تعریف شده در دانش جرمشناسی بررسی میشود.
بی تفاوتی جماعتی که با صدای اذان به سوی مسجد میروند ، رفتار مدیر مدرسه در معرفی دخترانش به دادسرا ، دستور بازپرس به بازداشت دختر محصل ، بی تفاوتی ماموران کلانتری به حضور کارگران جنسی در آن منطقه و دهها مصداق دیگر قرینهایست بر معطل ماندن امنیت روانی ، اجتماعی ،اقتصادی ،قضایی و... مردم ذیل عنوان حقوق ملت مصرح در قانون اساسی و تعطیلی تخصص و دانش در حوزه ی حقوق کیفری و اهداف تبیین شده برای علوم مرتبط با علم جزا که اگر جز این بود ، نمیبایست شاهد چنین تصاویری در جامعه باشیم.
فارغ از چنین مباحثی امیدوارم این چند سطر تلنگری شود به متولیان امر بلکه به حقوق این بخش از جامعه که بدون شک به سهم هر انسان دیگری در این سرزمین سهیم هستند ، اندک توجهی کنند!
وکیل دادگستری-شیراز