ناوگان امريكايي در خليج فارس به يك قايق اماراتي شليك ميكند و
يك تبعه هندي در اين حادثه كشته ميشود. ناوهاي غير دايم هواپيمابر امريكا در خليج
فارس به عدد ۴ و تعداد ناوهاي دايم آن به ۲ عدد ميرسد. از طرف ديگر پنتاگون اعلام
ميكند كه قصد دارد به همراه ۲۰كشور ديگر در خليج فارس رزمايش مينروبي برگزار كند
و دست آخر هم سومين لايه دفاع موشكي امريكا در قطر مستقر ميشود.
جرج ليتل، سخنگوي وزارت دفاع امريكا گفته است كه «هدف از اين تمرين، فرستادن پيام به ايران نيست و منظور از آن، افزودن ظرفيت همكاري در ميان كشورهاي شركتكننده در مانور است.» اما در تهران و پايتختهاي غربي هيچكس قبول نميكند كه اقدامات امريكا براي تهران هيچ پيامي ندارد. تفسير شايع، هم در تهران و هم در غرب اين است كه امريكا در كشاكش رزمايش موشكي دو هفته قبل جمهوري اسلامي، ميخواهد اين پيام را به تهران مخابره كند كه به هيچ وجه بسته شدن تنگه هرمز و چيزي را كه كاخ سفيد آن را « امنيت انرژي دنياي آزاد » مينامد، تحمل نخواهد كرد. حتي درباره شليك به قايق ماهيگيري اماراتي، اين ضربالمثل فارسي در مورد رفتار امريكا صادق است: « به در زد تا ديوار بشنود!»
در تهران، تفسير كمابيش همين است و به خاطر همين، سردار محمود فهيمي، معاون عمليات نيروي به خبر رزمايش امريكا واكنش نشان ميدهد و ميگويد كه ما در نيروي دريايي سپاه كاملاً به بحث مين و انواع آن مسلط هستيم و شك نداريم كه امريكا نميتواند كاري در حوزه مينروبي انجام دهد.
البته اينگونه تحليل و تفسير از تحركات امريكا در خليج فارس چندان از واقعيت دور نيست ولي تحركات امريكا را از يك زاويه ديگر هم ميتوان نگاه كرد. امريكاييها با افزايش حضور نظامي در خليج فارس، اين سيگنال را ارسال ميكنند كه افزايش ترافيك، آن هم با اين سرعت بالا، امكان تصادفها را بيشتر كرده است و بايد براي اين كار چارهاي انديشيد.
پيام نانوشته كاخ سفيد براي تهران براي جلوگيري از اين تصادفها، همان چيزي است كه چند ماه قبل از طرف ارتش امريكا مطرح شد؛ « تلفن قرمز». مايك مولن، رئيس ستاد ارتش امريكا اواخر شهرويور ماه سال قبل گفته بود: «نبود هر گونه رابطه بين دو دولت ايران و امريكا ميتواند مشكلساز باشد. . . حتي در تيرهترين روزهاي جنگ سرد، امكان گفتوگو و تماس ميان رهبران امريكا و اتحاد شوروي برقرار بود». همان موقع روزنامه «وال استريت ژورنال» در اين باره نوشت: «چند بار در آبهاي خليج فارس دو كشور تا آستانه درگيري پيش رفتند و از همين روي دولت امريكا قصد دارد با جمهوري اسلامي ايران تلفن قرمز برقرار كند.»
امريكا نميخواهد امنيت عبور انرژي از تنگه هرمز به خطر بيفتد و البته اين را هم قبول ميكند كه تهران هم مايل به اين كار نيست. اين موضوع در گزارش غير رسمي پنتاگون كه چند روز قبل به كنگره ارائه شده، تصريح شده است: راهحل اين موضوع طرحهايي مانند تلفن قرمز نيست، زيرا تلفن قرمز مربوط بود به دوران بازدارندگي جنگ سرد بين امريكا و روسها در حوزه نبردهاي متقارن بود. تجربه شليك ناو امريكايي به قايق ماهيگيري در سواحل امارات نشان داد كه اين حادثه در كمتر از دقيقه اتفاق افتاده است. آيا واقعاً برقراري سيستم تلفن قرمز بين دو نيروي غير متوازن يعني ناو امريكايي و قايقهاي تندرو ايراني امكان پذير است؟
تحركات امريكا در خليج فارس بر اساس فرض رويارويي بين دو نيروي متقارن و متوازن انجام ميشود و طرح راهاندازي تلفن قرمز هم بر اساس همين فرضيه شكل گرفته است اما فضاي امروز خليج فارس از دوران جنگ سرد متفاوت است.
حامد خبیری
جرج ليتل، سخنگوي وزارت دفاع امريكا گفته است كه «هدف از اين تمرين، فرستادن پيام به ايران نيست و منظور از آن، افزودن ظرفيت همكاري در ميان كشورهاي شركتكننده در مانور است.» اما در تهران و پايتختهاي غربي هيچكس قبول نميكند كه اقدامات امريكا براي تهران هيچ پيامي ندارد. تفسير شايع، هم در تهران و هم در غرب اين است كه امريكا در كشاكش رزمايش موشكي دو هفته قبل جمهوري اسلامي، ميخواهد اين پيام را به تهران مخابره كند كه به هيچ وجه بسته شدن تنگه هرمز و چيزي را كه كاخ سفيد آن را « امنيت انرژي دنياي آزاد » مينامد، تحمل نخواهد كرد. حتي درباره شليك به قايق ماهيگيري اماراتي، اين ضربالمثل فارسي در مورد رفتار امريكا صادق است: « به در زد تا ديوار بشنود!»
در تهران، تفسير كمابيش همين است و به خاطر همين، سردار محمود فهيمي، معاون عمليات نيروي به خبر رزمايش امريكا واكنش نشان ميدهد و ميگويد كه ما در نيروي دريايي سپاه كاملاً به بحث مين و انواع آن مسلط هستيم و شك نداريم كه امريكا نميتواند كاري در حوزه مينروبي انجام دهد.
البته اينگونه تحليل و تفسير از تحركات امريكا در خليج فارس چندان از واقعيت دور نيست ولي تحركات امريكا را از يك زاويه ديگر هم ميتوان نگاه كرد. امريكاييها با افزايش حضور نظامي در خليج فارس، اين سيگنال را ارسال ميكنند كه افزايش ترافيك، آن هم با اين سرعت بالا، امكان تصادفها را بيشتر كرده است و بايد براي اين كار چارهاي انديشيد.
پيام نانوشته كاخ سفيد براي تهران براي جلوگيري از اين تصادفها، همان چيزي است كه چند ماه قبل از طرف ارتش امريكا مطرح شد؛ « تلفن قرمز». مايك مولن، رئيس ستاد ارتش امريكا اواخر شهرويور ماه سال قبل گفته بود: «نبود هر گونه رابطه بين دو دولت ايران و امريكا ميتواند مشكلساز باشد. . . حتي در تيرهترين روزهاي جنگ سرد، امكان گفتوگو و تماس ميان رهبران امريكا و اتحاد شوروي برقرار بود». همان موقع روزنامه «وال استريت ژورنال» در اين باره نوشت: «چند بار در آبهاي خليج فارس دو كشور تا آستانه درگيري پيش رفتند و از همين روي دولت امريكا قصد دارد با جمهوري اسلامي ايران تلفن قرمز برقرار كند.»
امريكا نميخواهد امنيت عبور انرژي از تنگه هرمز به خطر بيفتد و البته اين را هم قبول ميكند كه تهران هم مايل به اين كار نيست. اين موضوع در گزارش غير رسمي پنتاگون كه چند روز قبل به كنگره ارائه شده، تصريح شده است: راهحل اين موضوع طرحهايي مانند تلفن قرمز نيست، زيرا تلفن قرمز مربوط بود به دوران بازدارندگي جنگ سرد بين امريكا و روسها در حوزه نبردهاي متقارن بود. تجربه شليك ناو امريكايي به قايق ماهيگيري در سواحل امارات نشان داد كه اين حادثه در كمتر از دقيقه اتفاق افتاده است. آيا واقعاً برقراري سيستم تلفن قرمز بين دو نيروي غير متوازن يعني ناو امريكايي و قايقهاي تندرو ايراني امكان پذير است؟
تحركات امريكا در خليج فارس بر اساس فرض رويارويي بين دو نيروي متقارن و متوازن انجام ميشود و طرح راهاندازي تلفن قرمز هم بر اساس همين فرضيه شكل گرفته است اما فضاي امروز خليج فارس از دوران جنگ سرد متفاوت است.
حامد خبیری