سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۸
برخورد دوگانه آمریکا با سوژه ای به نام حقوق بشر

هدف ایران است آقایان!

آیا تا به حال چنین جنگ ریاکارانه ای در خاورمیانه وجود داشته است؟ جنگی چنین بزدلانه، غیر اخلاقی، با شعارهای دروغین و تحقیرآمیز. درباره قربانیان فیزیکی تراژدی سوریه حرف نمی زنم.
کد خبر : ۷۳۸۱۱
آیا تا به حال چنین جنگ ریاکارانه ای در خاورمیانه وجود داشته است؟ جنگی چنین بزدلانه، غیر اخلاقی، با شعارهای دروغین و تحقیرآمیز. درباره قربانیان فیزیکی تراژدی سوریه حرف نمی زنم.
 
آیا تا به حال چنین جنگ ریاکارانه ای در خاورمیانه وجود داشته است؟ جنگی چنین بزدلانه، غیر اخلاقی، با شعارهای دروغین و تحقیرآمیز. درباره قربانیان فیزیکی تراژدی سوریه حرف نمی زنم. اشاره ام به دروغ های آشکار سران کشورها و باورهای عمومی شرق و غرب است در قبال یک کشتار. پانتومیمی شوم که شایسته هجونامه های اساطیری است تا آثار تولستوی یا شکسپیر.
 
در حالی که قطر و عربستان شورشیان سوریه را برای سقوط حکومت شیعه علوی بشار اسد تجهیز و تسلیح می کنند، واشنگتن کلمه ای از آنها انتقاد نمی کند. باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا  و وزیر امور خارجه اش، هیلاری کلینتون می گویند که خواهان دموکراسی در سوریه هستند. در حالی که قطر کشوری استبدادی است و عربستان در میان خطرناک ترین دیکتاتورهای پادشاهی در جهان عرب است. حاکمان هر دو کشور حکومت را از خاندانشان به ارث برده اند همانطور که بشار وارث حکومت پدرش است. عربستان سعودی متحد شورشیان وهابی - سلفی  سوریه است همانطور که حامی سینه چاک طالبانی بود که سالهای سیاهی را برای افغانستان رقم زد.
 
در حقیقت 15 نفر از 19 هواپیماربای حادثه 11 سپتامبر عربستانی بود و البته ما به خاطر آن افغانستان را بمباران کردیم. سعودی ها  اقلیت شیعه خود را تحت فشار قرار داده اند همانطوری که حالا قصد دارند که اقلیت شیعه علوی سوریه را نابود کنند. حالا ما باید باور کنیم که عربستان سعودی به دنبال برقراری دموکراسی در سوریه است؟
 
ما حزب الله شیعه را در لبنان داریم ، دست راست ایران شیعه و حامی نظام بشار اسد. حزب الله به مدت 30 سال از شیعیان سرکوب شده جنوب لبنان در برابر تهاجم اسرائیل دفاع کرده است. آنها خود را مدافع حقوق فلسطینی ها در کرانه باختری و غزه نشان داده اند.
 
حالا نوبت به قهرمانان ما در آمریکاست: کلینتون، لئون پانه تا، وزیر دفاع و شخص اوباما. کلینتون بشار اسد را مخاطب یک هشدار شدید قرار می دهد. پانتا -همان مردی که برای آخرین نیروهای ایالات متحده در عراق دروغ های قدیمی در مورد ارتباط صدام با 11 سپتامبر را تکرار کرد - اعلام می کند که اوضاع سوریه در حال خارج شدن از کنترل است. آنها حداقل شش ماه است که این کار را انجام می دهند. هفته گذشته بود که اوباما گفت:  "با توجه به ذخایر سلاح های شیمیایی حکومت سوریه، ما به تلاشمان ادامه خواهیم داد تا برای اسد روشن شود که جهان نظاره گر وی است". اکنون نوبت اوباماست که تاکید کند که چه نقش کوچکی در این درگیری بزرگ دنیا دارد.
 
پس از آن کشور همسایه ای است که مدیون ( !)  ماست: عراق. هفته گذشته، در یک روز 29 بمبگذاری در 19 شهر این کشور رخ داد که باعث کشته شدن 111 غیرنظامی و زخمی شدن 235 نفر دیگر شد. در همان روز، تقریبا همین تعداد انسان در سوریه کشته شدند. اما به قول ما روزنامه نگاران عراق زیر اخبار سوریه مدفون شد؛ آیا غیر از این است که ما به عراق آزادی، دموکراسی جفرسونی و ... دادیم؟ چرا این کشتار در شرق سوریه به همان اندازه سوریه تاثیر نداشت؟ به خاطر این نیست که ما سال 2003 کاری انجام ندادیم تا عراق به وضعیت امروز گرفتار نشود؟
 
در مورد روزنامه نگاری صحبت کنیم؛ چه کسی در BBC تصمیم گرفت که حتی آماده سازی برای المپیک در تمام هفته گذشته اولویت خبری بیشتری نسبت به موضوع سوریه دارد؟ BBC و روزنامه های بریتانیایی طبیعتا به این سو می روند که المپیک موضع اصلی خبرهایشان به عنوان یک موضوع محلی باشد. اما در یک تصمیم اسفناک BBC تصمیم می گیرد که مخابره خبر حمل مشعل المپیک مهمتر از کشته شدن کودکان سوری است حتی زمانی که خبرنگارش اخبار را مستقیما از حلب می فرستد.
 
نوبت خود ماست؛ ما لیبرال های عزیز که البته به درستی برای کشتار فلسطینان توسط اسرائیلی ها در خیابان های لندن تظاهرات می کنیم. وقتی رهبران سیاسی ما از محکوم کردن اعراب به خاطر بی رحمی آنها خوشحال هستند اما از ملایم ترین انتقاد زمانی که ارتش اسرائیل مرتکب جرم علیه بشریت می شود واهمه دارند ، مردم معمولی باید به دنیا یادآوری کنند که آنها به ترسویی سیاستمداران نیستند.حال زمانی که کشتار در سوریه به این حد رسیده است کسی برای اعتراض به خیابان ها نمی آید.
 
این پیام درست یا غلط از این موضع گیری های برداشت می شود: ما خواستار عدالت و حق زندگی برای اعراب هستیم در صورتی که آنها توسط غرب و متحدان اسرایئلی اش سلاخی شوند؛ اما نه زمانی که  توسط همنوعان عربشان کشته می شوند.
 
و در عین حال همه ما حقیقت بزرگ را فراموش کرده ایم. که این تلاشی است برای براندازی حکومت سوریه نه به خاطر علاقه ما به سوری ها یا تنفر ما به دوست سابقمان بشار اسد، یا به خاطر خشم ما از روسیه. نه، همه این ها به خاطر ایران است و تحقق آرزوی ما برای برخورد با جمهوری اسلامی و برنامه هسته ای آن. در حقیقت ما کاری با حقوق بشر یا حق زندگی یا مرگ برای کودکان سوری نداریم. چه ترسناک!