به گزارش صراط به نقل از فارس، روزنامه "کریستین ساینس مانیتور" در
مقالهای به قلم "بندتا برتی" عضو "موسسه مطالعات امنیت ملی" و استاد
"دانشگاه تلآویو" مینویسد؛ با استعفای "کوفی عنان" فرستاده مشترک سازمان
ملل و اتحادیه عرب به سوریه، مشکل سوریه همچنان لاینحل مانده و باید دید
جامعه بینالمللی چه رویکردی برای حل این مشکل در پیش میگیرد. پس از
استعفای عنان، مسئولیت او روی دوش جامعه بینالملل افتاده که بایستی برای
حل مشکل سوریه ابتدا مقدمات رفتن اسد را فراهم سازد، چین و روسیه را از
حمایت از اسد باز دارد و مانع خشونت و انتقامجویی دو طرف متخاصم در سوریه
شود. یکی از اولویتهای دیگر نیز باید این باشد که کمکهای بشردوستانه به
مردم این کشور را افزایش دهد.
* رویکرد جامعه بینالملل برای حل مشکل سوریه درست نیست
استعفای هفته گذشته کوفی عنان فرستاده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب به سوریه، بسیار دیرهنگام بود. نخستین گام در حل مشکل این است که ابتدا وجود مشکل را بپذیرید و رویکرد جامعه بینالملل به مشکل سوریه نیز قطعاً مشکلدار است. هیچکس بر سر نتیجه نهایی مطلوب درگیریها با دیگری توافق ندارد و محدوده دید همه تا نوک بینیشان است و از آن فراتر را نمیبینند؛ شورای امنیت سازمان ملل نیز هم در حل مشکل سوریه ناتوان بوده و هم مأموریتش برای برقراری صلح بینالملل با شکست مواجه شده است.
در واقع آقای عنان پوششی هم برای کشورهای حامی بشار اسد رئیس جمهور سوریه و هم کشورهایی بود که پشت نیروهای مخالف رژیم سوریهاند. هر دو گروه هم میتوانستند ادعا کنند که "دارند کاری میکنند" تا بحران را از بین ببرند.
* اسد باید برود در مرحله آخر راه حل عنان قرار گرفته
پس حالا تکلیف چیست؟ سرفصلهای ارائه پاسخی بینالمللی را همه میدانیم و کوفی عنان نیز این سرفصلها را دوباره در "سرمقاله خداحافظی"اش، در روزنامه "فایننشیال تایمز" مطرح کرد. نخست؛ راه حل جنگ فعلی قطعاً راه حلی سیاسی است و تمرکزش بر کنار هم گردآوردن ذینفعان داخلی، از جمله جامعه علوی حاکم بر سوریه است. دوم؛ برای آنکه به هر طرف انگیزههای معتبر و تضمینی مطمئن بدهیم و آنها را به این شکل پای میز مذاکره بنشانیم، باید مشارکت بینالمللی قوی و خوبی داشته باشیم. سوم؛ "اسد" باید برود.
* باید مانع حمایت چین و روسیه از اسد شد
مشکل برنامه عنان این است که باید از همان اول با سرفصل آخر (اسد باید برود) آغاز میشد و این نکته را در نظر میگرفت که بدون کنار رفتن اسد هیچ گذار سیاسیای اتفاق نمیافتد. به همین ترتیب، فشار وارد کردن به روسیه و چین و قانع کردن آنها به اینکه دست از پشتیبانی از دیکتاتور سوری بردارند نیز الزامی است. فرار دائمی مقامات ارشد سوریه، از قبیل فرار این هفته نخستوزیر سوری "ریاض فرید حجاب" و پیوستن آنها به نیروهای مخالف رژیم میتواند مسکو و پکن را قانع سازد که شمارش معکوسی برای عمر حکومت اسد، شروع شده است اما قانع کردن این دو کشور برای کمک به گذار سیاسی در سوریه و اینکه با این کار فرصتی برای شکلبخشی به "روزهای آینده" به دست میآورند، تلاشی به مراتب بیشتر میطلبد.
* اگر رفتن اسد به خوبی مدیریت نشود، خشونتها فزونی میگیرد
تحریمهای بیشتر برای فشار آوردن و بیرون راندن هم دیر و هم کم است، اما از دست رفتن حمایتهای بینالمللی –غیر از ایران- میتواند تأثیر بیشتری بر فرایند تصمیمگیری اسد داشته باشد. شاید اجرایی کردن این بخش از برنامه، مستلزم این باشد که تبعیدگاهی به اسد پیشنهاد کنیم اما شاید اگر خیلی بر رفتن اسد تمرکز کنیم، توجهمان به چشمانداز بزرگتر و اهمیت تشویق گذار سیاسی جلب نشود. سوریه در کشمکشی بین دو طرف مخالف گیر کرده که هر دو، احتمال برد و باخت کشمکشها را با هم برابر میبینند. به این ترتیب، امکان اینکه پس از حکومت اسد، شاهد پایانی تدریجی بر خصومتها باشیم بسیار کمرنگ شده است. به عبارت سادهتر، اگر رفتن اسد را به درستی مدیریت نکنیم، میتواند اطرافیانش را به جنگی سختتر و در نتیجه خشونتی بیشتر وا دارد.
* باید به هر دو طرف متخاصم تضمین امنیتی معتبری داد
در اینجا جامعه بینالملل میتواند نقش مثبتی ایفا کند و آن نقش مثبت هم آن است که تمامی احزاب را پای میز مذاکرات بنشاند. به این ترتیب، هم کشورهای "طرفدار رژیم" و هم کشورهای "طرفدار مخالفان رژیم" باید همکاری کنند تا انگیزههایی در اختیار هر دو طرف مخالف بگذارند تا برای خروج اسد با هم مذاکره کنند و در عین حال به همه سوریها تضمین امنیتی معتبر بدهند. مثلاً، کشورهای غربی چون آمریکا که اکنون کمکهای خود به نیروهای مخالف رژیم را افزایش دادهاند باید از نیروهای ضد اسد بخواهند که با جامعه علوی و برخی بخشهای داخل رژیم، ارتباط برقرار سازند. کشورهای غربی همچنین باید کمکهای آینده خود را، مشروط به پرهیز از انتقام علیه علویها یا هر فرقه دیگر کنند. این نکته میتواند نکته تمایز گذاری مذاکره شده یا جنگ تمامعیاری دیگر باشد. شاید پس از آنکه اسد برود، مخالفان ساز یک پیروزی نظامی نهایی را کوک کنند اما جامعه بینالمللی باید به شدت منعشان کند، بهای بیرون راندن تمامی اطرافیان اسد به خارج از سوریه بیشتر و خونریزیهای آن فجیعتر از حتی جنگی داخلی خواهد بود.
* باید از کسانی حمایت کرد که راه حلهای غیرخشونتآمیز را دنبال میکنند
جامعه بینالمللی همچنین باید از کسانی که به دنبال راه حلهای غیرخشونتآمیز در سوریهاند، حمایت کند. شبکههایی از شهروندان، سازمانهای کوچک و جوامعی چند در تظاهرات مردمی علیه رژیم حضور دارند و به کسانی که درگیریها بیشترین آسیب را به آنها رسانده، کمکهای سازمانیافته میرسانند. "خیزش سوریها" با بسیج سیاسی غیرفرقهای و غیرخشونتآمیزی آغاز شد و اکنون نیز، علیرغم تمام خشونتهای موجود، این رویکردها همچنان دنبال میشوند. این گروهها نقشی حیاتی ایفا میکنند، به ویژه اکنون که کشور رادیکالی شده و حول خطوط فرقهای، دوقطبی میشود.
* جامعه بینالمللی باید بر کمکهای بشردوستانه به سوریه بیفزاید
نهایت اینکه، جامعه بینالمللی باید بر کمکها و همکاریهای بشردوستانه فعلی در سوریه و اطراف آن بیفزاید و دولت سوریه را بر آن دارد که اجازه ورود کمک و پرسنل بیشتری را به داخل کشور صادر کند. هم "غرب" باید با این مسئله موافقت کند و هم کشورهای "طرفدار اسد". برای حل این بحران بایستی پرسنل بینالمللی بیشتری به محل درگیریها فرستاد و از هلال احمر عرب سوری و کمیته بینالمللی صلیب سرخ حمایت بیشتری کرد. دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل تا به اینجا فقط توانسته کمکهای مالی کافی، برای تأمین یک سوم مایحتاج برنامه کمکهای انساندوستانه به سوریه را بدهد. جامعه بینالمللی باید فکری هم برای حمایت از تعداد روزافزون پناهندگان سوری –که تاکنون به بیش از 200 هزار نفر رسیدهاند- در کشورهای همسایه، مثل اردن، ترکیه و لبنان بکند. مرزهای کشورهای منطقهای –از جمله اسرائیل- باید به رویشان باز باشد.
* مسئولیت عنان روی دوش جامعه بینالمللی افتاده است
عنان استعفا داد، اما هنوز کارهای ناتمام بسیاری روی زمین مانده و جامعه بینالمللی، باید مسئولیتهای به جا مانده را بر دوش کشد و وضعیت فعلی سوریه را سامان داده و همچنین کمکهای بشردوستانه را افزایش دهد.
* رویکرد جامعه بینالملل برای حل مشکل سوریه درست نیست
استعفای هفته گذشته کوفی عنان فرستاده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب به سوریه، بسیار دیرهنگام بود. نخستین گام در حل مشکل این است که ابتدا وجود مشکل را بپذیرید و رویکرد جامعه بینالملل به مشکل سوریه نیز قطعاً مشکلدار است. هیچکس بر سر نتیجه نهایی مطلوب درگیریها با دیگری توافق ندارد و محدوده دید همه تا نوک بینیشان است و از آن فراتر را نمیبینند؛ شورای امنیت سازمان ملل نیز هم در حل مشکل سوریه ناتوان بوده و هم مأموریتش برای برقراری صلح بینالملل با شکست مواجه شده است.
در واقع آقای عنان پوششی هم برای کشورهای حامی بشار اسد رئیس جمهور سوریه و هم کشورهایی بود که پشت نیروهای مخالف رژیم سوریهاند. هر دو گروه هم میتوانستند ادعا کنند که "دارند کاری میکنند" تا بحران را از بین ببرند.
* اسد باید برود در مرحله آخر راه حل عنان قرار گرفته
پس حالا تکلیف چیست؟ سرفصلهای ارائه پاسخی بینالمللی را همه میدانیم و کوفی عنان نیز این سرفصلها را دوباره در "سرمقاله خداحافظی"اش، در روزنامه "فایننشیال تایمز" مطرح کرد. نخست؛ راه حل جنگ فعلی قطعاً راه حلی سیاسی است و تمرکزش بر کنار هم گردآوردن ذینفعان داخلی، از جمله جامعه علوی حاکم بر سوریه است. دوم؛ برای آنکه به هر طرف انگیزههای معتبر و تضمینی مطمئن بدهیم و آنها را به این شکل پای میز مذاکره بنشانیم، باید مشارکت بینالمللی قوی و خوبی داشته باشیم. سوم؛ "اسد" باید برود.
* باید مانع حمایت چین و روسیه از اسد شد
مشکل برنامه عنان این است که باید از همان اول با سرفصل آخر (اسد باید برود) آغاز میشد و این نکته را در نظر میگرفت که بدون کنار رفتن اسد هیچ گذار سیاسیای اتفاق نمیافتد. به همین ترتیب، فشار وارد کردن به روسیه و چین و قانع کردن آنها به اینکه دست از پشتیبانی از دیکتاتور سوری بردارند نیز الزامی است. فرار دائمی مقامات ارشد سوریه، از قبیل فرار این هفته نخستوزیر سوری "ریاض فرید حجاب" و پیوستن آنها به نیروهای مخالف رژیم میتواند مسکو و پکن را قانع سازد که شمارش معکوسی برای عمر حکومت اسد، شروع شده است اما قانع کردن این دو کشور برای کمک به گذار سیاسی در سوریه و اینکه با این کار فرصتی برای شکلبخشی به "روزهای آینده" به دست میآورند، تلاشی به مراتب بیشتر میطلبد.
* اگر رفتن اسد به خوبی مدیریت نشود، خشونتها فزونی میگیرد
تحریمهای بیشتر برای فشار آوردن و بیرون راندن هم دیر و هم کم است، اما از دست رفتن حمایتهای بینالمللی –غیر از ایران- میتواند تأثیر بیشتری بر فرایند تصمیمگیری اسد داشته باشد. شاید اجرایی کردن این بخش از برنامه، مستلزم این باشد که تبعیدگاهی به اسد پیشنهاد کنیم اما شاید اگر خیلی بر رفتن اسد تمرکز کنیم، توجهمان به چشمانداز بزرگتر و اهمیت تشویق گذار سیاسی جلب نشود. سوریه در کشمکشی بین دو طرف مخالف گیر کرده که هر دو، احتمال برد و باخت کشمکشها را با هم برابر میبینند. به این ترتیب، امکان اینکه پس از حکومت اسد، شاهد پایانی تدریجی بر خصومتها باشیم بسیار کمرنگ شده است. به عبارت سادهتر، اگر رفتن اسد را به درستی مدیریت نکنیم، میتواند اطرافیانش را به جنگی سختتر و در نتیجه خشونتی بیشتر وا دارد.
* باید به هر دو طرف متخاصم تضمین امنیتی معتبری داد
در اینجا جامعه بینالملل میتواند نقش مثبتی ایفا کند و آن نقش مثبت هم آن است که تمامی احزاب را پای میز مذاکرات بنشاند. به این ترتیب، هم کشورهای "طرفدار رژیم" و هم کشورهای "طرفدار مخالفان رژیم" باید همکاری کنند تا انگیزههایی در اختیار هر دو طرف مخالف بگذارند تا برای خروج اسد با هم مذاکره کنند و در عین حال به همه سوریها تضمین امنیتی معتبر بدهند. مثلاً، کشورهای غربی چون آمریکا که اکنون کمکهای خود به نیروهای مخالف رژیم را افزایش دادهاند باید از نیروهای ضد اسد بخواهند که با جامعه علوی و برخی بخشهای داخل رژیم، ارتباط برقرار سازند. کشورهای غربی همچنین باید کمکهای آینده خود را، مشروط به پرهیز از انتقام علیه علویها یا هر فرقه دیگر کنند. این نکته میتواند نکته تمایز گذاری مذاکره شده یا جنگ تمامعیاری دیگر باشد. شاید پس از آنکه اسد برود، مخالفان ساز یک پیروزی نظامی نهایی را کوک کنند اما جامعه بینالمللی باید به شدت منعشان کند، بهای بیرون راندن تمامی اطرافیان اسد به خارج از سوریه بیشتر و خونریزیهای آن فجیعتر از حتی جنگی داخلی خواهد بود.
* باید از کسانی حمایت کرد که راه حلهای غیرخشونتآمیز را دنبال میکنند
جامعه بینالمللی همچنین باید از کسانی که به دنبال راه حلهای غیرخشونتآمیز در سوریهاند، حمایت کند. شبکههایی از شهروندان، سازمانهای کوچک و جوامعی چند در تظاهرات مردمی علیه رژیم حضور دارند و به کسانی که درگیریها بیشترین آسیب را به آنها رسانده، کمکهای سازمانیافته میرسانند. "خیزش سوریها" با بسیج سیاسی غیرفرقهای و غیرخشونتآمیزی آغاز شد و اکنون نیز، علیرغم تمام خشونتهای موجود، این رویکردها همچنان دنبال میشوند. این گروهها نقشی حیاتی ایفا میکنند، به ویژه اکنون که کشور رادیکالی شده و حول خطوط فرقهای، دوقطبی میشود.
* جامعه بینالمللی باید بر کمکهای بشردوستانه به سوریه بیفزاید
نهایت اینکه، جامعه بینالمللی باید بر کمکها و همکاریهای بشردوستانه فعلی در سوریه و اطراف آن بیفزاید و دولت سوریه را بر آن دارد که اجازه ورود کمک و پرسنل بیشتری را به داخل کشور صادر کند. هم "غرب" باید با این مسئله موافقت کند و هم کشورهای "طرفدار اسد". برای حل این بحران بایستی پرسنل بینالمللی بیشتری به محل درگیریها فرستاد و از هلال احمر عرب سوری و کمیته بینالمللی صلیب سرخ حمایت بیشتری کرد. دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل تا به اینجا فقط توانسته کمکهای مالی کافی، برای تأمین یک سوم مایحتاج برنامه کمکهای انساندوستانه به سوریه را بدهد. جامعه بینالمللی باید فکری هم برای حمایت از تعداد روزافزون پناهندگان سوری –که تاکنون به بیش از 200 هزار نفر رسیدهاند- در کشورهای همسایه، مثل اردن، ترکیه و لبنان بکند. مرزهای کشورهای منطقهای –از جمله اسرائیل- باید به رویشان باز باشد.
* مسئولیت عنان روی دوش جامعه بینالمللی افتاده است
عنان استعفا داد، اما هنوز کارهای ناتمام بسیاری روی زمین مانده و جامعه بینالمللی، باید مسئولیتهای به جا مانده را بر دوش کشد و وضعیت فعلی سوریه را سامان داده و همچنین کمکهای بشردوستانه را افزایش دهد.