به گزارش صراط ، در حالیکه جنگ داخلی در سوریه میان دو طرف به راه افتاده است، نبرد دیگری
نیز در دنیای رسانهها شکل گرفته است. العربیه و الجزیره دو شبکه مستقر در
حوزه خلیجفارس که سردمدار ارائه اخبار عربی هستند، برای خنثی کردن
تبلیغات نظام سوریه تلاش میکنند اما تحریف اخبار به بدترین شکل ممکن را در
دستور کار قرار دادهاند. این غولهای رسانهای با هدف حمایت از شورشیان
سوری استانداردهای روزنامهنگاری را زیر پا گذاشته و با کنار گذاشتن
سیستم تعیین صحت و سقم اخبار و به جای گزارشهای متقن، به تماس گیرندگان
ناشناس و ویدئوهای نامشخص اتکا کرده اند.
الجزیره و العربیه با سرمایه خاندان سلطنتی قطر و سعودی تأسیس شده و نحوه پوشش اخبار سوریه، نشان دهنده پایبندی این دو شبکه به مواضع پشتیبانان آنهاست.
پوشش وسیع رویدادهای سوریه منابع مالی آنها را شدیدا کاهش داده است. آگهیها در ساعات اوج کاهش یافته یا حذف شده و در نتیجه درآمدها کم شده است. بهجای ارائه گزارشهای باکیفیت، تنها به اخبار شهروند- خبرنگاران و گزارشات به اصطلاح «شاهدین»- و ویدئوهایی که در یوتیوب قرار دارد اکتفا شده است. در حالیکه سی. ان. ان. در ماه نیم ساعت چنین تصاویری پخش میکند، اما در این شبکهها، روزانه چند ساعت به این اخبار و تصاویر اختصاص دارد. تعجبآور نخواهد بود که هر کدام از این شبکهها را روشن کنید و ببینید که 20 دقیقه اول بخش خبری تنها با استناد به شورشیان سوری است که برخی از آنها سوابق سیاهی دارند. برخی از آنها در حالی با «اسکایپ» از رویدادها گزارش میدهند که صدها یا هزاران کیلومتر با سوریه فاصله دارند.
هنگامی که العربیه و الجزیره بهصورت مستقیم درباره مسائل سوریه صحبت میکنند، نکات منفی شورشیان را نادیده گرفته و بر جنگهای مذهبی تأکید میکنند. یکی از نکات منفی پوشش این دو شبکه از رویدادهای سوریه، دادن فرصت صحبت به عدنان النور – شیخ سنی افراطی- بود. وی درباره اقلیت علوی سوریه گفته بود که «باید آنها را در چرخ گوشت انداخت و گوشت آنها را به سگها داد.» جالب اینجاست که الجزیره وی را بهعنوان «یکی از بزرگترین فعالان ضدخشونت علیه نظام سوریه» معرفی کرد.
هنگامی که پای منافع سیاسی به میان میآید، این شبکههای عربی بدترین عملکرد را برجای میگذارند. در اوایل ژوئیه سپهبد مناف طلاس –یکی از دوستان خانوادگی اسد و پسرِ وزیر سابق دفاع- به فرانسه فرار کرد. چند هفته بعد وی سکوت خود را در رسانهای سعودی شکست و خود را چهره متحدکننده مخالفین در تبعید معرفی کرد.
بهنظر میرسد که سناریوی فوق را الجزیره و العربیه نه تنها پسندیدند، بلکه حامی آن نیز هستند. هر دو شبکه فرار طلاس را بیش از حد پوشش دادند. اما پس از آنکه وی صحبتهای خود را بهصورت اختصاصی با رسانههای سعودی از جمله العربیه و الشرق الاوسط مطرح کرد، الجزیره از وی روی برگرداند. العربیه فرارِ طلاس –که در زمان خروج هیچ مقامی نداشت- را «ضربهای جدی» به قدرت نظامی سوریه دانست. مخالفت بسیاری از اعضای خانواده وی با نظام را یادآوری کردند اما نگفتند که طلال –عموی مناف- همچنان معاون وزیر دفاع است.
بدون تردید گزارش کردن از داخل سوریه خطرناک است. طبق اعلام «کمیته محافظت از خبرنگاران»، این کشور خطرناکترین محل برای گزارشگران است. 18 خبرنگار از نوامبر گذشته تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
اما این شبکهها از این مشکل بهعنوان بهانهای برای اجتناب از اطلاعرسانی دقیق ماجراهایی که با گفتمان مورد علاقهشان در تضاد است، استفاده میکنند. بهعنوان نمونه در بسیاری از مقالات، اعتبار «دیدهبان حقوق بشر سوریه» –گروه مخالف مستقر در لندن که بسیار مورد استناد قرار میگیرد- زیر سؤال رفته است. اما الجزیره و العربیه این موضوع را نادیده میگیرند. روزنامههای سراسر دنیا همچنین بر حضور گروههای تروریستی - از جمله القاعده- در میان جنگجویان مخالف نظام تمرکز کردهاند اما شبکههای تلویزیونی اصلی عربی به ندرت به آن پرداختهاند.
هر دو شبکه از «دوگانگی یاسر عرفات» نیز رنج میبرند. رهبر فلسطینی عادت داشت که بر اساس مخاطبی که داشت، سخنرانی خود را تنظیم میکرد. گفتمان این تلویزیونها نیز بستگی به زبان پخش آنها دارد. بهعنوان مثال سایت الجزیره انگلیسی به حضور جنگجویان القاعده در سوریه پرداخته است در حالیکه در شبکه عربیزبان آنها تقریبا نادیده گرفته شدهاند. در نقطه مقابل، شبکههای عربیزبان دائما کارشناسانی را دعوت میکنند که به رد چنین ادعاهایی میپردازند.
الجزیره و العربیه تنها شبکههایی نیستند که استانداردهای خبری خود را در موضوع سوریه زیر پا گذاشتند. سازمانهای رسانهای غربی نیز فریب خوردند. نمونه آن گاردین بود که به مطالب یک وبلاگنویس همجنسباز دختر از دمشق استناد میکرد و بعدها مشخص شد که مردی آمریکایی ساکن اسکاتلند بوده است. [به صفحه 56 شماره 96 پنجره مراجعه شود.] سردبیر «بی. بی. سی. نیوز» هم بهدلیل احساساتی شدن در گزارش اولیه از قتل عام شهر حوله و نوشتنِ این جمله که «هیچ چیز از گزارش کردن آن چیزی که نمیدانیم، مهمتر نیست کاری که ما انجام میدهیم» مورد انتقاد قرار گرفت.
طرف دیگر ماجرا نیز به همین صورت است. رسانههای ایرانی هم از متحد بعثی خود دفاع کرده و مقالات زیادی در متهم کردن قطر به پشتیبانی از تروریسم و همنوایی با اسراییل منتشر کردهاند. حملات اینچنینی به دولت سعودی مسألهای عادی محسوب میشود اما درباره قطر که بزرگترین میدان گازی دنیا را با ایران شریک است، پدیده جدیدی محسوب میشود. راشا تودِی – هم عربی و هم انگلیسی- نیز همان روال رسانههای دولتی ایران را پی گرفته و معترضان ضدحکومت را تروریست و شبهنظامی نامیده و از کشتار رژیم چشم پوشیده است. راشیا تودِی نیز مانند ایران به قطر حمله کرده و آنها را به «بازی مطابق با سیاستهای واشنگتن در منطقه» متهم کرده است.
اما بازنده اصلی در این عرصه الجزیره است؛ شبکهای که در سال گذشته در اوج قیامهای عربی توسط دهها میلیون بیننده عربی دیده میشد، اما امروز تنها سایهای از خودش برجای گذاشته است. پس از اینکه ماه گذشته درباره جانبداری این تلویزیون از اخوانالمسلمین مصر نوشتم، شش هفت نفر از کارمندان شبکه با ارسال ایمیلهایی حرفم را تأیید کردند.
الجزیره همین تاکتیکها را درباره پوشش شاخه سوری اخوانالمسلمین –که بخشی از جنبش مخالفین است- اعمال میکند. الجزیره عربی پیش از این احمد ابراهیم – برادر انَس العبده که یکی از اعضای شورای ملی سوریه با اکثریت اخوانیهاست- را بهعنوان مسئول بخش سوریه انتخاب کرده بود. ابراهیم برای اینکه نسبت او با بردارش فاش نشود، از اسم مستعار استفاده میکند. طبقه گفته کسانی که از مسائل داخلی الجزیره خبردار هستند، رابطه فوق باعث شده است که کارشناسان موافق با اخوان بهصورت مکرر دعوت شوند.
خوشبختانه انتقاد از پوشش جانبدارانه الجزیره و العربیه روز به روز افزایش یافته است. فادی سالم، محقق رسانهای مستقر در دوبی، این دو شبکه را متهم کرده است که پول زیادی به تماس گیرندگان ناشناس با اطلاعاتی اندک درباره سوریه میدهند و از ویدئوهای یوتیوب بهعنوان تصاویری از نقاط مختلف سوریه استفاده میکنند. سالم میگوید: «بسیاری از شخصیتهای مخالف [که در داخل سوریه هستند] اما مو به مو با سیاست خارجی سعودی و قطری موافق نیستند، جایی در این دو شبکه ندارند.
بخش زیادی از مخاطبین دو شبکه که از خشونت نظام سوریه ترسانده شدهاند، به این نتیجه رسیدهاند نبردی میان خیر و شر مطلق است. از منظر دولتهای سعودی و قطر، سرنوشت سوریه مستقیما در آینده سیاسی آنها نقش دارد و آنها به دلایل شخصی یا راهبردی خواستار سقوط نظام سوریه هستد. تغییر فوق از چنان اهمیتی برخوردار است که نباید بگذاریم توسط رسانههایی شکل بگیرد که تنها از دیدگاه منافع خود به آن مینگرند
ترجمه: حامد نعمتاللهی
الجزیره و العربیه با سرمایه خاندان سلطنتی قطر و سعودی تأسیس شده و نحوه پوشش اخبار سوریه، نشان دهنده پایبندی این دو شبکه به مواضع پشتیبانان آنهاست.
پوشش وسیع رویدادهای سوریه منابع مالی آنها را شدیدا کاهش داده است. آگهیها در ساعات اوج کاهش یافته یا حذف شده و در نتیجه درآمدها کم شده است. بهجای ارائه گزارشهای باکیفیت، تنها به اخبار شهروند- خبرنگاران و گزارشات به اصطلاح «شاهدین»- و ویدئوهایی که در یوتیوب قرار دارد اکتفا شده است. در حالیکه سی. ان. ان. در ماه نیم ساعت چنین تصاویری پخش میکند، اما در این شبکهها، روزانه چند ساعت به این اخبار و تصاویر اختصاص دارد. تعجبآور نخواهد بود که هر کدام از این شبکهها را روشن کنید و ببینید که 20 دقیقه اول بخش خبری تنها با استناد به شورشیان سوری است که برخی از آنها سوابق سیاهی دارند. برخی از آنها در حالی با «اسکایپ» از رویدادها گزارش میدهند که صدها یا هزاران کیلومتر با سوریه فاصله دارند.
هنگامی که العربیه و الجزیره بهصورت مستقیم درباره مسائل سوریه صحبت میکنند، نکات منفی شورشیان را نادیده گرفته و بر جنگهای مذهبی تأکید میکنند. یکی از نکات منفی پوشش این دو شبکه از رویدادهای سوریه، دادن فرصت صحبت به عدنان النور – شیخ سنی افراطی- بود. وی درباره اقلیت علوی سوریه گفته بود که «باید آنها را در چرخ گوشت انداخت و گوشت آنها را به سگها داد.» جالب اینجاست که الجزیره وی را بهعنوان «یکی از بزرگترین فعالان ضدخشونت علیه نظام سوریه» معرفی کرد.
هنگامی که پای منافع سیاسی به میان میآید، این شبکههای عربی بدترین عملکرد را برجای میگذارند. در اوایل ژوئیه سپهبد مناف طلاس –یکی از دوستان خانوادگی اسد و پسرِ وزیر سابق دفاع- به فرانسه فرار کرد. چند هفته بعد وی سکوت خود را در رسانهای سعودی شکست و خود را چهره متحدکننده مخالفین در تبعید معرفی کرد.
بهنظر میرسد که سناریوی فوق را الجزیره و العربیه نه تنها پسندیدند، بلکه حامی آن نیز هستند. هر دو شبکه فرار طلاس را بیش از حد پوشش دادند. اما پس از آنکه وی صحبتهای خود را بهصورت اختصاصی با رسانههای سعودی از جمله العربیه و الشرق الاوسط مطرح کرد، الجزیره از وی روی برگرداند. العربیه فرارِ طلاس –که در زمان خروج هیچ مقامی نداشت- را «ضربهای جدی» به قدرت نظامی سوریه دانست. مخالفت بسیاری از اعضای خانواده وی با نظام را یادآوری کردند اما نگفتند که طلال –عموی مناف- همچنان معاون وزیر دفاع است.
بدون تردید گزارش کردن از داخل سوریه خطرناک است. طبق اعلام «کمیته محافظت از خبرنگاران»، این کشور خطرناکترین محل برای گزارشگران است. 18 خبرنگار از نوامبر گذشته تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
اما این شبکهها از این مشکل بهعنوان بهانهای برای اجتناب از اطلاعرسانی دقیق ماجراهایی که با گفتمان مورد علاقهشان در تضاد است، استفاده میکنند. بهعنوان نمونه در بسیاری از مقالات، اعتبار «دیدهبان حقوق بشر سوریه» –گروه مخالف مستقر در لندن که بسیار مورد استناد قرار میگیرد- زیر سؤال رفته است. اما الجزیره و العربیه این موضوع را نادیده میگیرند. روزنامههای سراسر دنیا همچنین بر حضور گروههای تروریستی - از جمله القاعده- در میان جنگجویان مخالف نظام تمرکز کردهاند اما شبکههای تلویزیونی اصلی عربی به ندرت به آن پرداختهاند.
هر دو شبکه از «دوگانگی یاسر عرفات» نیز رنج میبرند. رهبر فلسطینی عادت داشت که بر اساس مخاطبی که داشت، سخنرانی خود را تنظیم میکرد. گفتمان این تلویزیونها نیز بستگی به زبان پخش آنها دارد. بهعنوان مثال سایت الجزیره انگلیسی به حضور جنگجویان القاعده در سوریه پرداخته است در حالیکه در شبکه عربیزبان آنها تقریبا نادیده گرفته شدهاند. در نقطه مقابل، شبکههای عربیزبان دائما کارشناسانی را دعوت میکنند که به رد چنین ادعاهایی میپردازند.
الجزیره و العربیه تنها شبکههایی نیستند که استانداردهای خبری خود را در موضوع سوریه زیر پا گذاشتند. سازمانهای رسانهای غربی نیز فریب خوردند. نمونه آن گاردین بود که به مطالب یک وبلاگنویس همجنسباز دختر از دمشق استناد میکرد و بعدها مشخص شد که مردی آمریکایی ساکن اسکاتلند بوده است. [به صفحه 56 شماره 96 پنجره مراجعه شود.] سردبیر «بی. بی. سی. نیوز» هم بهدلیل احساساتی شدن در گزارش اولیه از قتل عام شهر حوله و نوشتنِ این جمله که «هیچ چیز از گزارش کردن آن چیزی که نمیدانیم، مهمتر نیست کاری که ما انجام میدهیم» مورد انتقاد قرار گرفت.
طرف دیگر ماجرا نیز به همین صورت است. رسانههای ایرانی هم از متحد بعثی خود دفاع کرده و مقالات زیادی در متهم کردن قطر به پشتیبانی از تروریسم و همنوایی با اسراییل منتشر کردهاند. حملات اینچنینی به دولت سعودی مسألهای عادی محسوب میشود اما درباره قطر که بزرگترین میدان گازی دنیا را با ایران شریک است، پدیده جدیدی محسوب میشود. راشا تودِی – هم عربی و هم انگلیسی- نیز همان روال رسانههای دولتی ایران را پی گرفته و معترضان ضدحکومت را تروریست و شبهنظامی نامیده و از کشتار رژیم چشم پوشیده است. راشیا تودِی نیز مانند ایران به قطر حمله کرده و آنها را به «بازی مطابق با سیاستهای واشنگتن در منطقه» متهم کرده است.
اما بازنده اصلی در این عرصه الجزیره است؛ شبکهای که در سال گذشته در اوج قیامهای عربی توسط دهها میلیون بیننده عربی دیده میشد، اما امروز تنها سایهای از خودش برجای گذاشته است. پس از اینکه ماه گذشته درباره جانبداری این تلویزیون از اخوانالمسلمین مصر نوشتم، شش هفت نفر از کارمندان شبکه با ارسال ایمیلهایی حرفم را تأیید کردند.
الجزیره همین تاکتیکها را درباره پوشش شاخه سوری اخوانالمسلمین –که بخشی از جنبش مخالفین است- اعمال میکند. الجزیره عربی پیش از این احمد ابراهیم – برادر انَس العبده که یکی از اعضای شورای ملی سوریه با اکثریت اخوانیهاست- را بهعنوان مسئول بخش سوریه انتخاب کرده بود. ابراهیم برای اینکه نسبت او با بردارش فاش نشود، از اسم مستعار استفاده میکند. طبقه گفته کسانی که از مسائل داخلی الجزیره خبردار هستند، رابطه فوق باعث شده است که کارشناسان موافق با اخوان بهصورت مکرر دعوت شوند.
خوشبختانه انتقاد از پوشش جانبدارانه الجزیره و العربیه روز به روز افزایش یافته است. فادی سالم، محقق رسانهای مستقر در دوبی، این دو شبکه را متهم کرده است که پول زیادی به تماس گیرندگان ناشناس با اطلاعاتی اندک درباره سوریه میدهند و از ویدئوهای یوتیوب بهعنوان تصاویری از نقاط مختلف سوریه استفاده میکنند. سالم میگوید: «بسیاری از شخصیتهای مخالف [که در داخل سوریه هستند] اما مو به مو با سیاست خارجی سعودی و قطری موافق نیستند، جایی در این دو شبکه ندارند.
بخش زیادی از مخاطبین دو شبکه که از خشونت نظام سوریه ترسانده شدهاند، به این نتیجه رسیدهاند نبردی میان خیر و شر مطلق است. از منظر دولتهای سعودی و قطر، سرنوشت سوریه مستقیما در آینده سیاسی آنها نقش دارد و آنها به دلایل شخصی یا راهبردی خواستار سقوط نظام سوریه هستد. تغییر فوق از چنان اهمیتی برخوردار است که نباید بگذاریم توسط رسانههایی شکل بگیرد که تنها از دیدگاه منافع خود به آن مینگرند
ترجمه: حامد نعمتاللهی