"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
طلاها سارقان را به طمع انداخت
عصر هشتم شهريور امسال زني با حضور در پليس آگاهي شهرستان رشت از گم شدن دختر سه سالهاش به نام «نيايش» خبر داد.
شاكي گفت: روز حادثه با مادرم، دخترم را براي تفريح به پارك برديم. دخترم از من خواست برايش ذرت بخرم. من و مادرم مقابل مغازه رفتيم و در حال خريد بوديم كه دخترم از ما فاصله گرفت و گم شد. جستجويمان نيز تاكنون براي يافتن او بينتيجه مانده است.
با اطلاعات به دست آمده ماموران جستجو را براي پيدا كردن كودك گمشده آغاز كردند تا اينكه در ساعات پاياني شب ماموران انتظامي هنگام گشتزني در يكي از بوستانهاي مركزي اين شهر، دختر سه سالهاي را پيدا كردند كه سرگردان بود و ميگريست.
ماموران با نزديك شدن به كودك و آرام كردن وي متوجه شدند مشخصات او با همان دختر گمشده كه پليس در جستجوي اوست، مطابقت دارد بنابراين، كودك را به مركز پليس انتقال دادند.
والدين كودك هنگام تحويل گرفتن دختر سه سالهشان متوجه شدند طلاهاي وي سرقت شده است. با تحقيق در اين زمينه ردپاي دو زن و يک مرد که با ربودن دختر سه ساله طلا هايش را سرقت کرده بودند بهدست آمد.
تحقيق براي دستگيري متهمان ادامه دارد.
-------------------------------------------------------------------------------
كشف سر بريده هنگام گردش
اين زوج وحشتزده بلافاصله كشف سر بريده را به ژاندارمري اطلاع دادند.
ژاندارم هاي منطقه، حاشيه رودخانه "اِن" در منطقه رن-آلپ را مسدود كرده و اندكي بعد يك جسد را در فاصله نزديكي از سر بريده پيدا كردند.
پزشك قانوني كه در محل حاضر بود پس از بررسي خيلي زود متوجه شد كه مساله يك خودكشي در بين بوده كه شيوه آن جدا شدن سر از بدن را توجيه مي كرد.
در واقع، مردي حدود 40 ساله يك طناب نازك اما مقاوم نايلون را به گردن بسته و سر ديگر آنرا به ميله پل راه آهن كه برفراز محل كشف جسد قرار دارد، متصل كرده بود.
مرد سپس خود را از فراز پل به پايين پرتاب كرده است. وزن بدن هنگام سقوط موجب كنده شده سر وي از پيكرش شده بود. هنوز جزييات بيشتري در مورد هويت اين مرد و دلايل خودكشي عجيبش منتشر نشده است.
-------------------------------------------------------------------------------
زن دوم، بهانه قتل همسر اول
سرهنگ رضا احمدي با اشاره به اين خبر گفت: نهم خرداد امسال ماموران کلانتري 14 علوي از طريق مرکز فوريتهاي پليسي 110 در جريان يک فقره مرگ مشکوک در يکي از بيمارستانهاي شهر قرار گرفتند.
وي افزود: ماموران با حضور در بيمارستان دريافتند که مقتول زني چهل و هفت ساله به نام سکينه است که توسط خانوادهاش به بيمارستان منتقل شد و مقتول با وجود تلاش پزشکان، جان خود را از دست داد.
احمدي گفت: ار آنجا که هيچگونه آثار ضرب و شتم يا درگيري در بدن مقتول مشهود نبود، جسد اين زن ميانسال براي بررسي بيشتر به پزشکي قانوني منتقل شد که پزشکان اين سازمان علت فوت را خفهشدگي عنوان كردند که با تائيد قتل سکينه، پرونده براي بررسي در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
وي افزود: ماموران در بررسيهاي اوليه در بازديد از محل وقوع حادثه از خانواده مقتول بخصوص شوهرش تحقيق کردند که در جريان تحقيقات و بررسي به اظهارات ضدونقيض شوهر سكينه به نام شکرخدا مشکوک شدند و نامبرده با هماهنگي قضايي بازداشت شد.
احمدي با بيان اينکه شکرخدا در بازجوييها لب به اعتراف گشود، گفت: متهم در اعترافات به قتل همسرش اعتراف و انگيزه خود را درگيري با همسرش به دليل اختيار کردن زن دوم بيان کرد.
وي افزود: متهم همراه پرونده راهي دادسرا شد.
-------------------------------------------------------------------------------
كشف جسد 5 نفر درون كيسه زباله
يكي از مقامات پليس هندوراس گفت: اين كشور بيشترين ميزان قتل در جهان را دارد، اما نحوه كشته شدن اين پنج نفر همه را شوكه كرد.
جوز لاينز، سخنگوي پليس هندوراس گفت: يكي از ساكنان محلي متوجه وجود اين اجساد داخل سطل زباله شد و موضوع را به پليس اطلاع داد.
پزشكي قانوني نيز در گزارشي آورده است كه سن قربانيان از 16 تا 24 سال بوده و دستها و پاهايشان براي مدت زيادي با طناب بسته شده است و جراحتهاي عميقي روي بدنشان وجود داشت.
به گزارش بي.بي.سي، پليس هندوراس تاكنون عوامل اين جنايت را دستگير نكرده و تحقيقات براي شناسايي هرچه سريعتر متهمان ادامه دارد.
-------------------------------------------------------------------------------
زن جوياي كاری که مثله شد
كاكلي، نماينده دادستان تهران به هيئت قضات شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان تهران گفت: هيجدهم دي ماه سال ۸۹ مأموران پليس قرچك از كشف جسد مثله شده زن جواني اطراف شهر با خبر شدند. بررسيهاي اوليه مأموران نشان داد زن جوان در محل ديگري به قتل رسيده و بعد از مثله شدن اطراف شهر رها شده است.
مأموران در اولين گام با مراجعه به بانك اطلاعات افراد ناپديد شده متوجه شدند مرد ميانسالي مأموران را از ناپديد شدن ناگهاني دخترش با خبر كرده است. از آنجا كه احتمال ميرفت جسد كشف شده متعلق به زن جوان باشد مرد ميانسال مورد تحقيق قرار گرفت.
اين مرد به مأموران گفت دخترم ديروز وقتي به خانه آمد يك آگهي كار در كارگاه توليدي در دست داشت. او با شمارهاي كه روي آگهي نوشته بود، تماس گرفت و ساعتي بعد از خانه خارج شد و ديگر از او خبري نداريم و گوشي تلفن همراهش نيز خاموش است.
مرد ميانسال بعد از حضور در پزشكي قانوني موفق شد دختر خودش را شناسايي كند. نماينده دادستان تهران ادامه داد بعد از شناسايي جسد، مأموران پليس با رديابي شماره تماس آمنه به مرد افغاني به نام علي ۲۵ساله مظنون شده و او را بازداشت كردند. متهم در بازجوييها به قتل آمنه با همدستي همسرش به نام مريم اقرار كرد.
علي گفت همسرم آمنه را به خانه كشاند و من با چاقو دو ضربه به او زدم. بعد طلاهايش را سرقت كرديم و سپس جسد او قطعه قطعه كرده و از خانه بيرون برديم.
نماينده دادستان تهران متهمان را گناهكار دانست و براي علي به اتهام مباشرت در قتل، جنايت بر ميت، مخفي كردن جسد و براي مريم به اتهام معاونت در قتل، آدم ربايي، جنايت بر ميت و مخفي كردن جسد درخواست مجازات قانوني كرد.
پس از اينكه اولياي دم از دادگاه درخواست مجازات كردند، قاضي عبدالهي علي را به جايگاه دعوت كرد. علي گفت: من اتهام خودم را قبول ندارم. همسرم مرتكب قتل شده و او بايد مجازات شود.
متهم گفت: من هيچ اوراق شناسايي ندارم و بدون هويت زندگي ميكنم. يك سال قبل از حادثه با مريم آشنا شدم و با او ازدواج كردم اما هيچ مدركي براي ازدواج نداريم.
همسرم در زندان زايمان كرده و حالا صاحب يك فرزند شدهايم. متهم ادامه داد: من راننده وانت پيكان هستم و با ماشينم كار ميكردم. همسرم نيز در خانه كارگاهي براي توليد كمربند مردانه درست كرده بود و زنان جوياي كار را براي كار به خانه ميآورد و در قبال كار به آنها پول ميداد.
روز حادثه يك آگهي استخدام كارگر را در اطراف خانهمان پخش كرد تا اينكه زني با شماره همسرم تماس گرفت تا براي كار به كارگاه بيايد. من در خانه بودم كه همسرم به دنبال آن زن رفت و يك ساعت بعد با هم به خانه آمدند. آنها مشغول حرف زدن بودند كه ناگهان همسرم به آن زن حمله كرد و با ليوان به سرش كوبيد اما من به آمنه ضربهاي نزدم. قاضي عبداللهي سپس اعترافهاي متهم را برايش خواند.
«همسرم براي آمنه چاي ريخت، ناگهان من به آمنه حمله كردم و دهانش را گرفتم و او بيهوش شد. بعد طلاهاي آمنه را برداشتم. چند ساعت بعد آمنه را به حمام كشانديم. همسرم به من گفت با چاقو به او ضربه بزن. من هم دو ضربه به پشت آمنه زدم و بعد با چادرش او را خفه كردم. فرداي آن روز مريم جسد را با چاقو و ساطور قطعه قطعه كرد و داخل نايلون گذاشت و از خانه بيرون برديم. بعد هم با هم طلاها را به قيمت ۷۰ هزار تومان فروختيم».
متهم برابر اظهارات قاضي سكوت كرد. سپس وكيل متهم در جايگاه ايستاد و گفت: من در تمامي مراحل بازجوييها همراه متهم بودهام. او همواره قبول كرده بود كه با چاقو به آمنه ضربه زده است اما نميدانم چرا حرفهاي خودش را قبول ندارد. با ادعايي كه حالا ميكند من نميتوانم از دروغهاي او دفاع كنم. متهم بعد از شنيدن اظهارات وكيل خود، گفت من قبول دارم كه به آمنه ضربه زدم.
قاضي عبداللهي سپس مريم را به جايگاه دعوت كرد. او گفت: من اتهامهاي خودم را قبول دارم. قاضي از متهم خواست درباره اتهام سرقت و رابطه نامشروع كه در پرونده ديگري داشته است، توضيح دهد اما مريم سكوت كرد. او در توضيح حادثه گفت: من با علي ازدواج كردهام و در زندان بچهام به دنيا آمد اما هيچ مدركي براي اثبات ازدواج با علي ندارم و بچه نيز هيچ مدرك هويتي ندارد.
متهم ادامه داد: شوهرم با وانت كار ميكرد و من در خانه كارگاهي براي توليد كمربند مردانه راه انداخته بودم. چند روز قبل از حادثه آگهي منتشر كردم تا زني را به عنوان كارگر استخدام كنم. روز حادثه آمنه تماس گرفت و گفت ميخواهد به كارگاه بيايد و كار كند. نزديكي خانهمان با او قرار گذاشتم. بعد هم به دنبالش رفتم و او را به خانه آوردم.
وقتي وارد خانه شدم ناگهان شوهرم به او حمله كرد و دست و پايش را با طناب بست. آمنه وحشت زده التماس ميكرد طلاهايش را برداريم و رهايش كنيم. شوهرم از من خواست با ليوان برسرش بكوبم. من هم با ليوان به سرش كوبيدم. همان لحظه گوشي تلفن همراه آمنه زنگ خورد.
شوهرم گوشي او را گرفت و خاموش كرد. بعد هم به زور چاي مسموم را به او خورانديم كه بيهوش شد. شوهرم طلاهاي آمنه را برداشت. بعد او را به داخل حمام كشانديم و شوهرم با چاقو چند ضربه به پشت او زد. بعد هم با چادرش او را خفه كرد و سپس حمام را شست. صبح روز بعد با هم جسد را با چاقو و ساطور قطعه قطعه كرديم و در سه نايلون گذاشتيم و اطراف شهر رها كرديم. بعد هم طلاها را ۷۰هزار تومان فروختيم و به خانه رفتيم تا اينكه مأموران ما را گرفتار كردند.
قاضي از متهم سؤال كرد آيا با همين شيوه زنان ديگر را هم به قتل رساندهايد؟ متهم جواب داد خير. اين اولين زني بود كه به قتل رسانديم. قاضي سؤال كرد با چه انگيزهاي آمنه را به قتل رسانديد؟ متهم جواب داد شوهرم وقتي زنجير طلاي او را ديد، وسوسه شد و حادثه اتفاق افتاد.
-------------------------------------------------------------------------------
دانشجوي اخراجي متهم به قتل زن تنها
پنجم تير ماه سال گذشته مرد جواني به كلانتري ۱۷ مهرويلاي كرج رفت و مأموران را از قتل خواهرش باخبر كرد. اين مرد گفت: خواهر ۴۴سالهام به نام مرجان بعد از سه ازدواج ناموفق به تنهايي زندگي ميكرد.
دو روز بود با تلفن او تماس ميگرفتم اما گوشي او خاموش بود. امروز به خانهاش رفتم و در زدم اما در را باز نكرد. نگران شدم و از ديوار وارد خانهاش شدم. وقتي وارد اتاق خواب شدم با جسد خون آلود او روي تختخواب روبهرو شدم. بعد از طرح اين شكايت، مأموران با حضور در خانه مرجان متوجه شدند كه مرجان بر اثر اصابت ضربه چاقو به قتل رسيده است. در نخستين گام مأموران از شوهران سابق مقتول تحقيق كردند اما بررسيهاي مأموران نشان داد كه هيچ كدام از آنها دخالتي در قتل مرجان نداشتهاند.
در حالي كه تجسسها براي يافتن سرنخي از عامل جنايت ناكام مانده بود، زن ميانسالي شش ماه بعد از حادثه به كلانتري ۱۴ رسالت كرج رفت و پرده از راز جنايت برداشت. اين زن در حالي كه گريه ميكرد، گفت: پسرم ادعا ميكند زن تنهايي به نام مرجان را مدتي قبل در خانهاش به قتل رسانده است.
اين زن گفت: من مرجان را ميشناختم و از مدتها قبل به خانه او رفت و آمد ميكردم. مأموران سپس پسر ۲۳سالهاي كه مهرداد نام داشت را دستگير كردند. او در اولين بازجوييها اتهام خودش را قبول كرد و گفت: من دانشجوي رشته پزشكي بودم كه مدتي قبل از دانشگاه اخراج شدم.
متهم ادامه داد: از زماني كه نوجوان بودم، مرجان را ميشناختم و با مادرم به خانه او ميرفتم. هنگام رفت و آمد به خانهاش فهميدم با مردان زيادي رابطه دارد و هنگام رابطههاي پنهاني خود از مردان زيادي كلاهبرداري كرده و باعث متلاشي شدن زندگي بعضي از آنها شده است. بنابراين از مدتي قبل تصميم گرفتم تا مرجان را به قتل برسانم.
متهم ادامه داد: شب حادثه به خانهاش رفتم و به دروغ گفتم برايش كارت عروسيام را آوردهام. او خوشحال شد و در را برايم باز كرد. وقتي وارد خانه شدم به او گفتم با مادرم قهر كردهام و ميخواهم شب را در خانه او بمانم. مرجان از ماندن من در خانهاش خوشحال شد. هنگام خواب خودش به اتاق خواب رفت و من در پذيرايي خوابيدم.
نيمههاي شب از خواب بيدار شدم و به اتاق خواب رفتم. او در خواب عميق بود كه با دست گلويش را فشار دادم تا اينكه نفسش بند آمد. بعد هم چاقويي برداشتم و چند ضربه به او زدم تا اينكه مطمئن شدم او فوت شده است. بعد هم تا صبح بر سر جنازهاش نشستم و به جسد او نگاه كردم.
متهم ادامه داد: صبح روز بعد طلا و كارت عابربانكش را برداشتم و از آنجا به خانه داييام رفتم. بعد هم ماجرا را براي داييام تعريف كردم و با هم پولهاي مرجان را از حسابش خارج كرديم.
متهم گفت: من قصد داشتم تا بعد از قتل مرجان شوهرخالهام را هم به قتل برسانم، چراكه او در كودكي به من تجاوز كرده بود و از او كينه شديدي داشتم اما دستگير شدم.
بعد از اعترافهاي متهم، مأموران در بررسي حساب بانكي مقتول متوجه شدند مهرداد يك ميليون و ۸۰۰ هزار تومان از حساب مرجان برداشت كرده است. بعد از انجام تحقيقات نهايي متهم صحنه جرم را بازسازي كرد و سرانجام پرونده با صدور كيفرخواست عليه مهرداد به اتهام قتل مرجان و سرقت اموال او صادر و براي رسيدگي به شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز فرستاده شد. بنابراين متهم به زودي مقابل هيئت قضات به رياست قاضي هدايت رنجبر پاي ميز محاكمه حاضر ميشود.
-------------------------------------------------------------------------------
شمارش معکوس براي اعدام 7 عضو شبکه شيطان
7عضو شبکه شيطان که دختران جوان را در جنگل هاي شمال کشور مورد آزار و اذيت قرار مي دادند به زودي پاي چوبه دار قرار مي گيرند. به گزارش مهر، رسيدگي به اين پرونده از بهمن ماه سال 89 با شکايت دختر 18 سالهاي عليه 9 مرد جوان به اتهام آزار و اذيت و تهيه فيلم غيراخلاقي از وي در دستور کار ماموران اداره آگاهي گيلان قرار گرفت.
شاکي در اين باره گفت: روز حادثه من و نامزدم در حال قدم زدن بوديم که 3مرد در خيابان راهمان را سد کردند. آن ها با ادعاي اين که پليس هستند، از ما مدارک هويتي خواستند و سپس به ما گفتند ارتباط شما مشکل دارد.آن ها بدون توجه به حرف هاي ما، نامزدم را کتک زدند. بعد هم از او خواستند از خانه مدارک خودش و مرا بياورد و تحويلشان دهد.
پس از رفتن نامزدم، مردان جوان مرا به زور سوار خودرو کردند و از محل دور شدند. آدم ربايان مرا کتک زدند و به منطقه جنگلي و مه آلود در حومه شهر منتقل کردند.در حومه شهر 6مرد ديگر نيز به آن ها پيوستند و همه آن ها مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند.مردان شيطانصفت از صحنههاي آزار و اذيت من فيلمبرداري و تهديد کردند اگر عليه آن ها شکايت کنم، دوباره مرا مورد آزار و اذيت قرار مي دهند.
در پي اين شکايت، نامزد دختر جوان نيز در پليس آگاهي از متهمان شکايت کرد.با اطلاعات به دست آمده از مرد و زن جوان، چهرهنگاري رايانهاي از مردان شيطانصفت انجام و جست وجوي پليس براي دستگيري آن ها آغاز شد.تحقيق در اين باره ادامه داشت تا اين که چند روز بعد، دختر جوان زماني که براي پيگيري پرونده اش به دادسرا رفته بود يکي از متهمان را آنجا ديد و با داد و فرياد او را دستگير کرد.
متهم پس از انتقال به اداره آگاهي به آزار و اذيت دختر جوان با همدستي 9 تن از دوستانش اعتراف کرد که همدستان او نيز در عمليات هاي جداگانه اي شناسايي و دستگير شدنددر حالي که تحقيقات در اين زمينه ادامه داشت حدود 7 دختر ديگر با مراجعه به پليس عليه اعضاي اين باند شکايت کردند.
با تکميل تحقيقات محاکمه متهمان در شعبه 12 دادگاه کيفري استان گيلان و به رياست قاضي لساني برگزار شد. متهمان در جلسه دادگاه به تشريح جنايات سياه خود پرداختند.
دختران جوان نيز وحشت زده از متهمان به طرح شکايت پرداختند.قضات دادگاه پس از بررسي پرونده، اظهارات متهمان و شکايت شاکيان، 7عضو اصلي اين باند را به اعدام، زندان و شلاق محکوم کردند. دو عضو ديگر اين باند نيز به شلاق محکوم شدند.
از سوي ديگر الف - ج سرکرده باند نيز به خاطر تکرار جرايمش از نظر دادسرا مفسد في الارض شناخته و پرونده اش براي رسيدگي به اين اتهام به دادگاه انقلاب فرستاده شد. قاضي دادگاه انقلاب نيز پس از محاکمه او را به اعدام محکوم کرد.
با اعتراض متهمان به حکم مجازاتشان پرونده به ديوان عالي کشور فرستاده شد که قضات ديوان عالي کشور حکم اعدام اعضاي اين باند را تاييد کردند. با تاييد حکم اعدام اعضاي اين باند شيطان صفت 7متهم اصلي پرونده در يک قدمي چوبه دار قرار دارند و شمارش معکوس براي اعدام آن ها آغاز شده است.يکي از متهمان پرونده نيز فراري است که پرونده او همچنان در دادگاه مفتوح است.
-------------------------------------------------------------------------------
۵ ميليون تومان براي آدمکشي
جواني که با گرفتن ۵ميليون تومان و همدستي ۴ افغاني و ايراني جنايت مسلحانه اي را در مشهد مرتکب شده بود، زواياي پنهان اين پرونده جنايي را فاش کرد. به گزارش خراسان، عصر روز پنجشنبه بيست و نهم تير امسال ۲جوان موتورسوار که کلاه کاسکت بر سر داشتند، مقابل يک مغازه سبزي فروشي در خيابان حر۲۸ توقف کردند. در حالي که سرنشينان يک دستگاه پژو۲۰۶ نيز اطراف را زير نظر گرفته بودند، ترک نشين موتورسيکلت اسلحه اي را بيرون کشيد و وارد سبزي فروشي شد.
او ناگهان اسلحه کلت را به سمت سبزي فروش که بي خبر از ماجرا مشغول کار بود، نشانه گرفت و گلوله اي به سر او شليک کرد. گلوله به چشم چپ سبزي فروش اصابت کرد و وي نقش بر زمين شد. در اين حال، جاني مسلح بلافاصله به بيرون از مغازه پريد و سوار بر موتورسيکلت از محل جنايت فرار کرد. اهالي محل و رهگذران با ديدن اين صحنه وحشتناک به ياري سبزي فروش شتافتند اما ديگر دير شده و جوان ۲۹ساله به قتل رسيده بود.
دقايقي بعد خودروهاي پليس آژيرکشان به محل جنايت رسيدند و با حفظ صحنه، ماجرا را به قاضي اسماعيل شاکر(قاضي ويژه قتل عمد) اطلاع دادند. با حضور مقام قضايي در محل، بررسي هاي قضايي و پليسي درباره اين جنايت هولناک آغاز شد و جسد مقتول نيز به پزشکي قانوني انتقال يافت. با بررسي دوربين هاي مداربسته اطراف محل جنايت مشخص شد که موتورسواري که کلاه کاسکت بر سر دارد، مرتکب اين جنايت شده است اما چهره نگاري از قاتل امکان پذير نشد.
اين در حالي بود که خانواده مقتول سرنخ ديگري را به مقام قضايي ارائه کردند. آنان در پاسخ به سوال قاضي شاکر که پرسيد آيا مقتول با فرد يا افرادي اختلاف داشته، گفتند: چند ماه قبل مردي که در زابل سکونت دارد با اسلحه فرزندمان را تهديد به مرگ کرده بود.
او مدعي بود که همسرش به پسر ما (مقتول) علاقه دارد و همين موضوع موجب بروز اختلافات خانوادگي بين آن ها شده است. اين اظهارات باعث شد تا قاضي ويژه قتل عمد، دستور تحقيق درباره اين ماجرا را صادر کند، چرا که نحوه وقوع جنايت نيز حکايت از «انتقام گيري» داشت.
تحقيقات کارآگاهان که با نظارت مستقيم قاضي شاکر ادامه داشت مشخص کرد که سال ها قبل و زماني که مقتول مجرد بوده و هنوز به خدمت سربازي نيز اعزام نشده بود با دختري آشنا مي شود اما اين دختر مدتي بعد با فرد ديگري ازدواج مي کند و در زابل به زندگي خود ادامه مي دهد تا اين که شوهر اين زن پس از گذشت چند سال متوجه آشنايي همسرش با جوان سبزي فروش مي شود، او با در دست داشتن سلاح به مشهد مي آيد و سبزي فروش را تهديد به مرگ مي کند.
این گزارش حاکي است، با به دست آمدن اين اطلاعات ظن کارآگاهان به مرد ساکن زابل قوت يافت و با دستورات ويژه قضايي عمليات شناسايي و دستگيري او در دستور کار قرار گرفت. اين در حالي بود که بررسي شماره پلاک خودرو ۲۰۶ که همزمان با تحقيقات مذکور پي گيري مي شود مشخص کرد که خودروي ۲۰۶ پس از آن که چند بار معامله شده است در يک بنگاه معاملات خودرو به نام مردي سند خورده که اهل استان سيستان و بلوچستان است.
بدين ترتيب و با پي گيري سرنخ هاي موجود مرد ساکن زابل به همراه همسرش دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفتند. آنان ابتدا منکر ارتکاب قتل شدند اما در نهايت پري (همسر مرد زابلي) اقرار کرد يکي از بستگانش را اجير کرده است تا سبزي فروش را به قتل برساند. به دنبال اظهارات اين زن، کارآگاهان با يک قرار صوري و استفاده از شگردهاي پليسي جوان ۲۴ساله را از سيستان و بلوچستان به مشهد کشاندند و در پايانه مسافربري مشهد، وي را دستگير کردند.
جوان مذکور وقتي فيلم ورود خود به مغازه سبزي فروشي را ديد ديگر نتوانست حقيقت ماجرا را پنهان کند. او به کارآگاهان گفت: من از بستگان «پري» هستم، وقتي او و همسرش ماجرا را با من در ميان گذاشتند به همراه آنان و دامادشان به مشهد آمديم و اتاقي را در يک هتل اجاره کرديم.
آن شب نقشه قتل را طرح کرديم و سپس پري اسلحه و مبلغ ۵ميليون تومان به من داد تا سبزي فروش را بکشم. من هم با ۴ تن از دوستانم که ۲ نفر آن ها افغاني هستند، با موتورسيکلت و پژو ۲۰۶ به خيابان حر در منطقه شهرک شهيدباهنر رفتيم. وقتي او را با شليک گلوله کشتم از محل فرار کرديم و ۵ميليون تومان را بين خودمان تقسيم کرديم که به هر کدام يک ميليون تومان رسيد.
اين در حالي بود که پري اظهارات جوان ۲۴ساله را رد کرد و گفت: من اسلحه اي را به او نداده ام. بنابراين گزارش، با دستورات ويژه اي که قاضي شاکر براي کشف زواياي پنهان ديگر اين پرونده صادر کرده است، تلاش کارآگاهان پليس آگاهي دراين باره ادامه دارد. اين در حالي است که با دستورات مقام قضايي پي گيري هاي پليس براي دستگيري متهمان فراري اين پرونده جنايي نيز آغاز شدهاست.