به گزارش صراط، یکی از سایت هایی که به
گونه ای دیگر به این اقدام "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی
پرداخته "لاسپ تایم ویلایا" است که در این باره می نویسد: اقدام نتانایهو
در مجمع عمومی سازمان ملل واقعا به گونه ای بود که ارزش آن را دارد که وی
به عنوان نامزد دریافت جایزه اسکار معرفی شود.
به نوشته این سایت، حضور نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل و صحیت های او درباره ایران و آن نقاشی بمب، به گونه ای بود که انسان را به یاد بازی "جرج اسکات" در نقش ژنرال "باک" در فیلم "دکتر استرانج لاو" به کارگردانی "استنلی کوبریک" می اندازد. البته بازیگر اصلی این فیلم پیتر سلرز است.
در ادامه این مطلب آمده است : زمانیکه صحبت های نتانیاهو در مجمع عمومی را گوش می کردم و اقدام او در استفاده از یک تصویر برای نشان دادن خطر ایران را دیدم به نظرم آمد که این صحبت ها را در جائی دیگر شنیده ام و بعد به یاد فیلم دکتر استرنج لاو افتادم که درباره "ماشین رستاخیز" و شکاف رستاخیز، صحبت می کرد.
بر همین اساس بود که می توان گفت دیگر نباید نگران اظهارات نتانیاهو بود. نخست وزیر اسرائیل باید یک نکته را بفهمد و آن اینکه دیگر کسی در آن سوی آتلانتیک خواهان آغاز سناریوی رستاخیز که هیچ کس از پایان آن خبر ندارد، نیستبنابراین بی بی (نتانایهو) این نگرانی ها و ترس خود را باید به نزد شخص دیگری ببرد.
فیلمی است به سال ۱۹۶۴ به کارگردانی استنلی کوبریک. محتوای فیلم، کمدی سیاه وقایع جنگ سرد است. کوبریک برای آنکه هیچ تهیه کننده ای آزادی عمل را از او نگیرد، و بر کارش کنترل کامل داشته باشد، فیلمِ دکتر استرنجلاو را با سرمایه خودش و در خارج از امریکا، در استودیوهای شپرتون، در حومه انگلستان، ساخت.
او حتی برای طراحی و ساخت کابین پرواز بمبافکنهای B52 هیچ کمکی از وزارت دفاع امریکا نخواست. استنلی کوبریک از اواخر دهه 1950 در مورد امکان وقوع یک جنگ هسته ای به شدت نگران بود. در سال 1963 که فیلمِ دکتر استرنجلاو را آماده نمایش داشت مردمِ جهان طعمِ تلخِ جنگ سرد، تجاوز ددمنشانه به ویتنام و ساختنِ دیوارِ جداییسازِ برلین را چشیده بودند، و موضوعِ بحرانِ موشکهای کوبایی در جریان بود. بحث جاری و شایع این سالها این بود که چنین بحرانی، تمدن و هستی بشریت را منقرض خواهد ساخت.
الکساندر واکر در تفسیری بر فیلمِ دکتر استرنج لاو نوشته است: کوبریک در این فیلم به احساسِ بیچارگی و فلاکت انسان هایی می پردازد که ترس شان ناشی از محبوس بودن در موقعیت های مادی است، و جنبه تراژیک موضوعی نیز که فیلم به آن می پردازد از اینجا ناشی می شود که آدم هایی که برای نابودی بشریت و پایان جهان تصمیم میگیرند خود گرفتارِ موقعیت هایی هستند که در ایجاد کردنِ آن سهم و نقش داشته اند؛ آدمهایی که اتاقِ جنگ شان قبل از هر چیز محل دعوا و نزاع های ابلهانه و احمقانه خود آنها است.
به نوشته این سایت، حضور نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل و صحیت های او درباره ایران و آن نقاشی بمب، به گونه ای بود که انسان را به یاد بازی "جرج اسکات" در نقش ژنرال "باک" در فیلم "دکتر استرانج لاو" به کارگردانی "استنلی کوبریک" می اندازد. البته بازیگر اصلی این فیلم پیتر سلرز است.
در ادامه این مطلب آمده است : زمانیکه صحبت های نتانیاهو در مجمع عمومی را گوش می کردم و اقدام او در استفاده از یک تصویر برای نشان دادن خطر ایران را دیدم به نظرم آمد که این صحبت ها را در جائی دیگر شنیده ام و بعد به یاد فیلم دکتر استرنج لاو افتادم که درباره "ماشین رستاخیز" و شکاف رستاخیز، صحبت می کرد.
بر همین اساس بود که می توان گفت دیگر نباید نگران اظهارات نتانیاهو بود. نخست وزیر اسرائیل باید یک نکته را بفهمد و آن اینکه دیگر کسی در آن سوی آتلانتیک خواهان آغاز سناریوی رستاخیز که هیچ کس از پایان آن خبر ندارد، نیستبنابراین بی بی (نتانایهو) این نگرانی ها و ترس خود را باید به نزد شخص دیگری ببرد.
فیلمی است به سال ۱۹۶۴ به کارگردانی استنلی کوبریک. محتوای فیلم، کمدی سیاه وقایع جنگ سرد است. کوبریک برای آنکه هیچ تهیه کننده ای آزادی عمل را از او نگیرد، و بر کارش کنترل کامل داشته باشد، فیلمِ دکتر استرنجلاو را با سرمایه خودش و در خارج از امریکا، در استودیوهای شپرتون، در حومه انگلستان، ساخت.
او حتی برای طراحی و ساخت کابین پرواز بمبافکنهای B52 هیچ کمکی از وزارت دفاع امریکا نخواست. استنلی کوبریک از اواخر دهه 1950 در مورد امکان وقوع یک جنگ هسته ای به شدت نگران بود. در سال 1963 که فیلمِ دکتر استرنجلاو را آماده نمایش داشت مردمِ جهان طعمِ تلخِ جنگ سرد، تجاوز ددمنشانه به ویتنام و ساختنِ دیوارِ جداییسازِ برلین را چشیده بودند، و موضوعِ بحرانِ موشکهای کوبایی در جریان بود. بحث جاری و شایع این سالها این بود که چنین بحرانی، تمدن و هستی بشریت را منقرض خواهد ساخت.
الکساندر واکر در تفسیری بر فیلمِ دکتر استرنج لاو نوشته است: کوبریک در این فیلم به احساسِ بیچارگی و فلاکت انسان هایی می پردازد که ترس شان ناشی از محبوس بودن در موقعیت های مادی است، و جنبه تراژیک موضوعی نیز که فیلم به آن می پردازد از اینجا ناشی می شود که آدم هایی که برای نابودی بشریت و پایان جهان تصمیم میگیرند خود گرفتارِ موقعیت هایی هستند که در ایجاد کردنِ آن سهم و نقش داشته اند؛ آدمهایی که اتاقِ جنگ شان قبل از هر چیز محل دعوا و نزاع های ابلهانه و احمقانه خود آنها است.