کمتر از نه ماه دیگر تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی است و در این فرصت، گویا قرار است دولت آرام بگیرد یا مهرههای خود را تغییر دهد و اینکه مجلس کمر به استیضاح وزرا میگیرد!
استیضاح وزیر ورزش و امور جوانان با امضای شصت نماینده مجلس نهم از سوی هیأت رئیسه مجلس اعلام وصول شد تا خیال عباسی راحت باشد که باید در مجلس حاضر شود و روز سختی را در آن بگذراند؛ روزی که دیگر نمیتواند با لبخندهای ملیح از کنار انتقادات و خواستههای نمایندگان بگذرد و کمی باید اندیشید، چرا بر خلاف مجلس هشتمیها که زمانی با آنها همکار بود، نهمیها گویا هیچ تمایلی برای مذاکره با وی ندارند و بعید نیست او هم مثل مرحوم کردان و دکتر بهبهانی، غزل خداحافظی از دولت را در فاصله کمتر از یک سال به پایان دولت بخواند؟!
یکی از نکات استیضاح عباسی، مخالفت هیأت رئیسه فراکسیون ورزش با استیضاح وزیر ورزش است. فراکسیون ورزش مجموعهای غیر رسمی در مجلس شورای اسلامی است که تصمیمات آن دخالتی در روند مصوبات و سازوکار مجلس ندارد و تنها تأثیری که دارد، تأثیر روحی و روانی آن در فضای مجلس است؛ چیزی که به نظر بعید میرسد، آنقدر بر روند استیضاح عباسی تأثیر بگذارد و بتواند استیضاح کنندگان را قانع کند که امضای خود را پس بگیرند؛ هر چند شنیدهها حاکی از آن است که عباسی دل خود را به حمایت این فراکسیون زیاد خوش کرده است.
اما رویکرد دیگری که درباره این استیضاح مهم است، موارد مطرح در آن است. از بیست و یک بندی که در طرح استیضاح از عباسی پرسیده شده است، هفده مورد آن مستقیم به امور ورزشی از لیگ برتر فوتبال گرفته تا زندگی پیشکسوتان مربوط میشود و چهار مورد دیگر آن نیز یا درباره وضعیت ایثارگران وزارتخانه است و یا غیر مستقیم به امور ورزشی مربوط میشود. این سطح علاقهمندی نمایندگان به ورزش و هیجان زیاد آنها به این موضوع، در حالی است که این وزارتخانه وظیفه مهم دیگری به نام «امور جوانان» دارد.
در این باره باید گفت که شیوع اعتیاد در میان جوانان و نوجوانان، مشکلات عدیده بر سر راه ازدواج جوانان، افزایش نرخ طلاق و از همه مهمتر بیکاری روزافزون جوانان و نبودن اراده دولت برای حل این مشکل، هیچ یک نتوانست نمایندگان مجلس را مجاب به احضار وزرای دولت نهم یا دهم به مجلس بکند، اما موضوعاتی همانند «علت بیتوجهی به ورزش جانبازان و معلولین»، «علت بیتوجهی به مسائل فرهنگی ورزش» و «انگیزه حذف معاونت ورزش بانوان در استانها و بیتوجهی به امور ورزش بانوان» سبب شده است تا نمایندگان به این فکر بیفتند که وزیر ورزش را احضار و تکلیفش را مشخص کنند.
هر چند برخی موارد مطرح در استیضاح به ویژه عزل و نصبهای پر حرف و حدیث رؤسای پنج فدراسیون در آستانه المپیک و اشتیاق وصفناشدنی وی و دوستانش به سفر فرنگ و حضور در سمینارهای بیتأثیر در ینگه دنیا، موضوعاتی است که مجلس مجدانه پیگیر آن باشد اما بهتر است نمایندگان مجلس کمی هم عمیق به موضوعات و رخدادهای ایران نگاه کنند.
آیا وضعیت رقتباری که ندانم کاری تیم اقتصادی دولت بر سر اقتصاد این کشور آورده برای بهارستان نشینان محترم به اندازه بیتوجهی وزیر به ورزش زورخانهای مهم نبوده است؟ آیا عدم برنامه ریزی وزارت ورزش و امور جوانان برای حل یا کاهش مشکلات فراروی جوانان جویای کار و آماده تشکیل خانواده، گسترش فحشا و اعتیاد بین جوانان و بیخیالی وزارت مربوطه آنق در برای نمایندگان مهم نیست که اکنون یک پرسش درباره آن داشته باشند؟
این پرسشها و دهها پرسش دیگر از این جنس، خود دلیل روشن بر آن است که اصولا درد مردم دغدغه نمایندگان نیست. مجلس نهم یک بار به خود اجازه نداد، وزرای مربوطه را بخواهد و بپرسد، چرا بهای لبنیات در یک ماه سه بار بالا رفت؟ چرا دلار از مرز ۳۰۵۰ تومان گذشت؟ چرا بیکاری از مرز ۲۰ درصد گذشت؟ چرا به جای اینکه مردم تورم را سالانه بسنجند، روزانه در مخارج خود ادراک میکنند؟ چرا یارانه صنعت با گذشت یک سال هنوز پرداخت نشده است؟ چرا تولید کشور در حال از بین رفتن است؟
البته این روشن است که سرانجام مجلس تصمیم گرفت از ماههای نخست، وزرا را متوجه جایگاه دولت و مجلس کند؛ امری که باید به فال نیک گرفت، ولی در این میان توجه شود که این درست نیست، مجلس ـ که برآمده از خواستها و آحاد جامعه باشد ـ درد مردم نداشته باشد و بیشتر به دنبال دغدغههای خود و خواستههای چند نماینده خاص باشد و اگر قصد کرده بعد نظارتی خود را تقویت کند، به این مهم توجه کند که مشکلات اقتصادی به ویژه تورم لجام گسیخته و بیکاری روزافزون درد اصلی مردم است.
استیضاح وزیر ورزش و امور جوانان با امضای شصت نماینده مجلس نهم از سوی هیأت رئیسه مجلس اعلام وصول شد تا خیال عباسی راحت باشد که باید در مجلس حاضر شود و روز سختی را در آن بگذراند؛ روزی که دیگر نمیتواند با لبخندهای ملیح از کنار انتقادات و خواستههای نمایندگان بگذرد و کمی باید اندیشید، چرا بر خلاف مجلس هشتمیها که زمانی با آنها همکار بود، نهمیها گویا هیچ تمایلی برای مذاکره با وی ندارند و بعید نیست او هم مثل مرحوم کردان و دکتر بهبهانی، غزل خداحافظی از دولت را در فاصله کمتر از یک سال به پایان دولت بخواند؟!
یکی از نکات استیضاح عباسی، مخالفت هیأت رئیسه فراکسیون ورزش با استیضاح وزیر ورزش است. فراکسیون ورزش مجموعهای غیر رسمی در مجلس شورای اسلامی است که تصمیمات آن دخالتی در روند مصوبات و سازوکار مجلس ندارد و تنها تأثیری که دارد، تأثیر روحی و روانی آن در فضای مجلس است؛ چیزی که به نظر بعید میرسد، آنقدر بر روند استیضاح عباسی تأثیر بگذارد و بتواند استیضاح کنندگان را قانع کند که امضای خود را پس بگیرند؛ هر چند شنیدهها حاکی از آن است که عباسی دل خود را به حمایت این فراکسیون زیاد خوش کرده است.
اما رویکرد دیگری که درباره این استیضاح مهم است، موارد مطرح در آن است. از بیست و یک بندی که در طرح استیضاح از عباسی پرسیده شده است، هفده مورد آن مستقیم به امور ورزشی از لیگ برتر فوتبال گرفته تا زندگی پیشکسوتان مربوط میشود و چهار مورد دیگر آن نیز یا درباره وضعیت ایثارگران وزارتخانه است و یا غیر مستقیم به امور ورزشی مربوط میشود. این سطح علاقهمندی نمایندگان به ورزش و هیجان زیاد آنها به این موضوع، در حالی است که این وزارتخانه وظیفه مهم دیگری به نام «امور جوانان» دارد.
در این باره باید گفت که شیوع اعتیاد در میان جوانان و نوجوانان، مشکلات عدیده بر سر راه ازدواج جوانان، افزایش نرخ طلاق و از همه مهمتر بیکاری روزافزون جوانان و نبودن اراده دولت برای حل این مشکل، هیچ یک نتوانست نمایندگان مجلس را مجاب به احضار وزرای دولت نهم یا دهم به مجلس بکند، اما موضوعاتی همانند «علت بیتوجهی به ورزش جانبازان و معلولین»، «علت بیتوجهی به مسائل فرهنگی ورزش» و «انگیزه حذف معاونت ورزش بانوان در استانها و بیتوجهی به امور ورزش بانوان» سبب شده است تا نمایندگان به این فکر بیفتند که وزیر ورزش را احضار و تکلیفش را مشخص کنند.
هر چند برخی موارد مطرح در استیضاح به ویژه عزل و نصبهای پر حرف و حدیث رؤسای پنج فدراسیون در آستانه المپیک و اشتیاق وصفناشدنی وی و دوستانش به سفر فرنگ و حضور در سمینارهای بیتأثیر در ینگه دنیا، موضوعاتی است که مجلس مجدانه پیگیر آن باشد اما بهتر است نمایندگان مجلس کمی هم عمیق به موضوعات و رخدادهای ایران نگاه کنند.
آیا وضعیت رقتباری که ندانم کاری تیم اقتصادی دولت بر سر اقتصاد این کشور آورده برای بهارستان نشینان محترم به اندازه بیتوجهی وزیر به ورزش زورخانهای مهم نبوده است؟ آیا عدم برنامه ریزی وزارت ورزش و امور جوانان برای حل یا کاهش مشکلات فراروی جوانان جویای کار و آماده تشکیل خانواده، گسترش فحشا و اعتیاد بین جوانان و بیخیالی وزارت مربوطه آنق در برای نمایندگان مهم نیست که اکنون یک پرسش درباره آن داشته باشند؟
این پرسشها و دهها پرسش دیگر از این جنس، خود دلیل روشن بر آن است که اصولا درد مردم دغدغه نمایندگان نیست. مجلس نهم یک بار به خود اجازه نداد، وزرای مربوطه را بخواهد و بپرسد، چرا بهای لبنیات در یک ماه سه بار بالا رفت؟ چرا دلار از مرز ۳۰۵۰ تومان گذشت؟ چرا بیکاری از مرز ۲۰ درصد گذشت؟ چرا به جای اینکه مردم تورم را سالانه بسنجند، روزانه در مخارج خود ادراک میکنند؟ چرا یارانه صنعت با گذشت یک سال هنوز پرداخت نشده است؟ چرا تولید کشور در حال از بین رفتن است؟
البته این روشن است که سرانجام مجلس تصمیم گرفت از ماههای نخست، وزرا را متوجه جایگاه دولت و مجلس کند؛ امری که باید به فال نیک گرفت، ولی در این میان توجه شود که این درست نیست، مجلس ـ که برآمده از خواستها و آحاد جامعه باشد ـ درد مردم نداشته باشد و بیشتر به دنبال دغدغههای خود و خواستههای چند نماینده خاص باشد و اگر قصد کرده بعد نظارتی خود را تقویت کند، به این مهم توجه کند که مشکلات اقتصادی به ویژه تورم لجام گسیخته و بیکاری روزافزون درد اصلی مردم است.