به گزارش صراط ، "مرد بحران"! این اصطلاحی است که حتما در این روزها بسیار شنیده و دیده اید. مرد بحران کلید واژه ای است که خانواده و طرفداران هاشمی (البته شاید به دستور خودش) بر او نهاده اند.
به گزارش بولتن، حلقه پیرامون هاشمی که گویا یکی از کارهای دائم و همیشگی شان، فعالیت های عجیب و غریب در زمان انتخابات است، با نزدیک شدن دوباره به انتخابات ریاست جمهوری، به فعالیت های بیشتری مبادرت ورزیده اند.
اصطلاح "دولت وحدت ملی"، اصصلاحی بود که از دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری وارد ادبیات سیاسی کشور شد و البته بلافاصله، کارشناسان و صاحبنظران، چنین موضوعی را مورد انتقاد قرار داده و اساسا گزاره های آن را رد کردند.

حالا چهار سال بعد، یعنی در ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری "یازدهم"، پرده دیگری از این تئاتر به نمایش درآمد: تنها کسی که می تواند کشور را از وضع کنونی نجات داده و "دولت وحدت ملی" را به سرانجام رساند کسی نیست جز "مرد بحران"ها، هاشمی رفسنجانی!
به راستي چه ارتباطی بین "وحدت" و "بحران" وجود دارد؟ آیا اساسا کسی چون هاشمی در این مقطع زمانی، یعنی زمانی که شواهد امر در جامعه گویای آن است که وی با کمترین اقبال عمومی مواجه است (شاهد می خواهید به حضور چند دقیقه ای او در مجامع عمومی نگاه کنید که چگونه با واکنش مردمی مواجه شده) می تواند اقدامی در خور و مناسب منافع ملی انجام دهد؟
از سویی دیگر، پیش شرط پذیرش اصطلاحاتی چون "دولت وحدت ملی" و "مرد بحران" آن است که بپذیریم در کشور با "عدم وحدت" و "عدم امنیت" مواجه ایم. آیا به راستی این گزاره ها درست است؟ آیا کشور با مشکلی به نام "عدم وحدت" روبروست؟
بلی، اگر منظور از عدم وحدت، عدم وحدت سیاسیون باشد، این امر درست است. و البته سوال ديگری که در همین زمینه به ذهن می رسد این است که منظور از عدم وحدت در سیاسیون به چه معناست؟ آیا منظور آن است که همه سیاسیون زیر پرچم "یک فرد" گرد هم آیند؟ اگر منظور این است که نه شدنی است و نه اساسا چنین موضوعی عقلانی است. سیاسیون باید در تصمیم گیری های کلان خود دارای "وحدت در اصول" باشند اما اینکه بخواهیم همه از يك نظریه و سلیقه سیاسی پیروی کنند، امکان پذیر نیست. نفس وجود سلائق مختلف سیاسی تا آنجا که وحدت در اصول داشته باشند برای کشور مفید فایده است. پس وحدت سیاسون به این معنا، عقلا قیبح است.
اما اگر منظور از "وحدت ملی"، وحدت در سطح جامعه و مردم است، که همین الان هم وجود دارد. شرکت 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیشین، شرکت نزدیک به 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، راهپیمایی های میلیونی مردم در مناسباتی چون روز قدس و 22 بهمن و حماسه 40 میلیونی مردم در 9 دی همه و همه جلوه هایی از وحدت ملی است.
مساله "بحران" هم به همین نحو. اینکه کشور با یک سری مشکلات روبروست که در آن شکی نیست. و اصلا کدام نظام سیاسی و کشوری است که با مشکل مواجه نباشد. اما اینکه این "مشکل" را "بحران" بنامیم، یقینا امری برساخته است. "بحران" در ادبیات سیاسی تعریف خاص خود را دارد که حداقل با وضع موجود، سنخیتی ندارد. مگر اینکه مراد از "مرد بحران" را "ایجاد بحران" بدانیم. که در آن صورت حتی می توان برای آن شواهد و مستنداتی را هم آورد:
هم اوست که با بیان دیدگاهها اخیر خود در برگزاری انتخابات قانونی و آزاد درصدد جا انداختن این موضوع به جای کلید واژه تقلب با توجه به تمام شدن تاریخ مصرف آن دارد. و هم اوست که در دیدارهای خود با نظریه "فرایند تلاش آمریکا برای تبدیل نارضایتی های اقتصادی به نا امنی" همراه شده و ملاقات کنندگان را به وضعیتی سوق می دهد که مسئولین در مقابل فشارهای تحریم های غرب منفعل هستند و انگیزه لازم را ندارند.
در آخر یادآور می شود خوب است خانواده وی به جای معرفی او به عنوان مرد بحران، پدر خود را به عنوان مربی خوب برای فرزندان خانواده، تشویق کنند تا کمتر شاهد حضور آنها در کنار زندان و جاهایی از این قبیل باشیم.
خوب است که به ایشان یادآوری شود که "بالاترین میزان تورم" در تاریخ کشور مربوط به زمان ریاست جمهوری اوست. مناسب است یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، نرخ ارز صد برابر شد! ( یعنی از 7 تومان به 700 تومان رسید) یعنی ارزش پول ملی یکصد برابر کاهش یافت! و اگر نبود هشدارها و دستورات مقام معظم رهبری، به یک هزار تومان هم می رسید.
بسیار بجاست به این ایشان یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، مشکلات اقتصادی به جایی رسید که در شهرهای محروم کشور و نیز در مناطق محروم اطراف تهران، اعتراضات محرومین به اوج خود رسید و بدستور این آقا که الان پرستیژ حقوق بشری می گیرد، "یگان ویژه ضد شورش" با کمک دوستان آلمانی!! تشکیل شد و محرومان را مورد تفقد قرار دادند؟ و همزمان خانواده و کارگزاران وی تجمل گرایی را پیشه نمودند تا جایی که با عتاب و خطاب رهبر عزیز مواجه شدند. خوب است به ایشان یادآوری شود...
اصلا در یک کلام به جناب هاشمی باید یادآوری شود بحرانهایی که کشور در زمان ریاست ایشان با آن روبرو شده در تاریخ این کشور بی نظیر است. و از این بالاتر، بسیاری از بحران های کشور زائیده و پروریده تفکرات و اقدامات هاشمی است. و براستی که چه نام با مسمّایی طرفدارانش بر او نهاده اند: مرد بحران!
بحران بايدشاخ ودم داشته باشدتا صراطي ها و كيهاني ها قبول كنند!!!!
بحران یعنی در سوریه یعنی در اسراییل
چرا هر بی سوادی کامنت می گذارد بقیه بهش مثبت می دهند؟؟؟
تورم 50 درصدی زمان هاشمی بحرانی تر است
لابد شما هم میفرمائید در حال پیشرفت مطلوب تشریف داریم و ما حالیمان یست؟
اتفاقا شما که چنین تصوری دارید در خواب و خیال هستید.
میگویند به یکی از سلاطین میفرمایند قربانت گردم محمود افغان در یک قدمی پایتخت است چه دستوری دارید؟ میفرمایند سوره های قران را بخوانید و به نخود آش سربازان فوت کنید حتما دشمن را شکست میدهیم!!
قربانتان گردم کشور در منجلاب گرفتار شده بی زحمت از خواب خوش بیدار شودید.
یکسر به کارخانه ها بزنید کارگرانی هستنند که 8 ماه حقوق نگرفته اند!
مردانی هستنند که یا کار ندارند و یا از کار اخراج شده اند و یا کار کرده اند و حقوق نگرفته اند!!
فقط قیمت شیر را در این 8 ماه سال بررسی کنید بحران دست گیرتان میشود.
چه زحمتی دارد یکبار هم که شده بجای متملقان چاپلوس دور و برتان، خودتان قیمت دلار و نان و شیر و میوه و گوجه و .... را جویا شوید!
کشور در ورطه سقوط است!! نه بحران
سعی در انکار حقیقت داره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کور هم باشن
میبینن چه خبره
انکار که از حد بگذره ، میشه:
حماقت
با خواندن مطالب بالا چند سوال در ذهنم شکل گرفته .
آیا دولت وحدت ملی حداقل در اسم چیز بدی است ؟
آیا وحدت بد است یا ملی ؟
آیا اگر همه گروهها دور هم جمع شوند و با هم تعامل داشته باشند بد است ؟
آیا باید همیشه یک گروه خاص فرقی نمیکند اصلاح طلب ، میانه رو ، اصولگرا و فرقه های دیگر بر این مملکت حاکم باشند ؟
آیا این که همه گروهها و سلایق سیاسی وحدت داشته باشند خواسته مقام معظم رهبری نیست ؟
آیا الآن که سران قوا به صورت علنی سعی در تخریب یکدیگر دارند و همه میخواهند خود را محق تر نشان دهند خوب است ؟
چرا ما وقتی یک حرف ، ایده ، نظر برایمان خوشایند نیست ، به جای اینکه یک راهکار عملی در مقابل آن نظر و ایده ، بدهیم ، سریعاً سعی در تخریب چهره طرف روبرو داریم ؟
چرا نمیتوانیم حرمت یکدیگر را نگه داریم ؟
سابقه انقلابی بعضی از آقایان دو برابر سن ماست ( جدا از عملکرد درست یا غلط گذشته و حالشان ) ، آیا نوع گفتمانمان همانگونه است که خداوند ، پیامبر ، ائمه اطهار یا آموزه های فرهنگی دیرین ما به ما آموخته اند ؟
آیا برای تهمتهایمان به یکدیگر که متاسفانه در چند سال اخیر شدت گرفته مدرک مستند و مستدلی داریم و اگر داریم از چه روست که منتشر نمیکنیم ؟
چگونه در آخرت که انشاا... به آن اعتقاد داریم میخواهیم جوابگوی این تهمتها ( چه به هاشمی ، چه خاتمی ، چه احمدی نژاد ، چه مشائی و . . . ) باشیم .
مشکل ما بیش از مشکلات اقتصادی ایران عزیز ، از بین رفت محبت ، مهربانی و نادیده گرفتن حرمتها و خروج از نقد منصفانه و گفتگو در سایه ادب است.
دوستان خوبم بیائید حالا که برخی احترام متقابل را از یاد برده اند لا اقل در این فضای مجازی ما خود به هم احترام بگذاریم .
ممنون به خاطر حوصله ای که برای خواندن این مطلب به خرج دادید .
ممنون از کسانی که نظر خود را چه منفی و چه مثبت راجع به این مطلب در سایه ادب و احترام متقابل مینویسند .
واقعا این بود دستمزد این همه سختی هایی که مردم در این 33 سال کشیدن....سختی اول انقلاب تا شاه رو بیرون کردیم بعد فتنه کردستان بعد جنگ و درگیری بعد تحریم بعد درگیری میان حزبی بعد دوران بازسازی بعد تحریمای مجدد بعد اختلاس بانک صادرات دوباره درگیری داخلی بین مسئولین دوباره فتنه مجدد تحریمهای شدید جریان دوم خرداد جریان هاشمی جریان جنبش سبز مجدد تحریم دوباره اختلاس های ان چنانی مجدد مشکب بین مسئولین و تحریم های شدید تر تا امروز ..........خریان 33 سال انقلاب که مردم در اون مشارکت داشتن رو گفتم......گفتیم سر پای خودمان بایستیم نه اینکه پشت پا به خودمون بزنیم بخدا مردم با مشکلات کنار میان اما با دروغ رو مردم قبول نمی کنن دو رویی رو از مسئو لین قبول نمی کنن این همه تفرقه بین خودشون رو که دار اسیب به مردم میرسونه رو قبول نمی کنن بجای بی مسئولیتی بهتره برید کنار تا یه ذلسوز پا به میدان بزاره بشرطی که نگید طرف منحرفه ضد انقلاب هستش از اون طرف خط میگیری ......بابا شما 33 سال چیکار کردیدن که دیگران نمی تونن؟؟؟؟؟؟؟؟