به گزارش صراط، «دونگیی» سومین سریال بسیار پرطرفدار شرق آسیاست که از صدا و سیما پخش شده است. گهگاه در زمان پخش این سریالها، انتقاداتی نسبت به صدا و سیما منتشر میشود. نقدهایی که غیر از سطحی و غیرواقعی بودن آنها، در نگاه کلان هیچ جایگاهی ندارد. و بیشتر از نگاههای دور از عمل و غر زدن از کنارهی میدان برمیخیزد.
اگر نگاه این باشد که ما در یک جنگ تمام عیار با غرب هستیم، خیلی از مسائل موضوعیت خود را از دست خواهد داد. وقتی در جنگ هستیم، نیاز به مهمات و تجهیزات داریم. یا باید خودمان به اندازه کفاف تولید کنیم -که متاسفانه خیلی خیلی کم تولید میکنیم- یا باید از نقاط دیگر تهیه کنیم. حتی اگر مجبور باشیم از کره جنوبی، چین، سومالی و کره شمالی گیر بیاوریم.
این در شرایطی است که تولیدات داخلی نه تنها به نفع انقلاب اسلامی و اصلاح جامعه نیستند، که اساسا در جبهه مقابل در حال جنگ با جامعه و آرمانهای اسلامی و تزریق آرمانهای غربی هستند. هر از چندی هم البته تولیدات خوبی میشود که بعضی از آنها خوب در خط مقدم توزیع نمیشود. حتی اگر مدیران و هنرمندان فرهنگی درک جنگی داشتند، این واقعیت مسلمی است که تولیدات خودمان از لحاظ کمیت و کیفیت، کفاف این جنگ سنگین را نمیدهد.
«دونگیی» یکی از این دست مهمات بسیار پراثر است. این سریال هر چند فاقد عیب نیست اما اشکالاتش با درجهی بسیار غلیظتر در باقی تولیدات جهانی و به ویژه داخلی وجود دارد. اشکالاتش اگر میلیونها بار بیشتر و غلیظتر شود آیا میتواند به اندازه سینمای امروز یا آثار صدا و سیما، حاوی فساد، حقارت انسانی، غربپرستی و نابودسازی خانواده و جامعه باشد؟
با این حال حجم خوبیها و فواید این سریال که اتفاقا در توزیع و دیدهشدن توسط مخاطب هم بسیار موفق بوده است، انسان را بر آن میدارد تا با نگاهی کلان و جبههای به نقش مهم این سریال در ارتقای فرهنگ جامعه اذعان کند.
۱. یکی از بهترین و مهمترین ابعاد این سریال نمایش زیبا و جذاب اتفاقات یک نظام سیاسی است. چیزی که در تولیدات جامعه ما به صورت کاملی مغفول است. کدام اثر آمده است به صورت هنرمندانه و ظریف شرایط سخت و پیچیده نظام اسلامی در برهههای مختلف را به نمایش بگذارد؟ حتی به جنگ هم چنان که شایستهاش بود، پرداخته نشده است. اما این سریال در خلال داستانش، به زیبایی و با رعایت ظرافتهای فراوان، پیچیدگیهای نظام سیاسی و مشکلات مبارزه با فساد را کاملا و محسوس نشان میدهد. این ارتقایی که این اثر در فرهنگ سیاسی کشور داشته است بسیار حائز اهمیت است. واقعا جا دارد پیچیدگیها و ریزهکاریهای مناسبات سیاسی و گذر از هر بحران با کمترین هزینه به جامعه، به مردم انتقال داده شود. فهم عمومی درگیر تحلیلهای احمقانه، تاکسیای و ماهوارهای نشود. این سریال به زیبایی نشان میدهد که مبارزه با باندهای فساد قدرت و ثروت بسیار پیچیده، طاقتفرسا و خطرناک است. هر اقدامی بلافاصله با اقدامات شدیدتر جناح بانو جانگ پاسخ داده میشود. تا آنجا که بارها نظام حاکم را تهدید و آشوبهای عمومی راه میاندازند. اتفاقا بسیاری از این صحنهها شبیه اتفاقات سالهای پس از ۳ تیر و اوجش فتنه ۸۸ بود. ساخت چنین محصولاتی، خاماندیشی درباره مبارزه با فساد را در مردم از بین میبرد و عادت میدهد که هر مسالهای را عمیقتر و پیچیدهتر بررسی کنند.
۲. از دیگر وجوه بسیار برجسته این سریال، نمایش تضاد فقر و غنا، استضعاف و استکبار است. به زیبایی نشان میدهد که روحیات اشرافی و تحقیرگر مردم، چگونه باعث ایجاد حلقههای بسته فساد سیاسی-اقتصادی میشود. و چطور تبعیض اجتماعی باعث میشود فقرا و مستضعفین -که به قول امام عظیمالشان، ولینعمتان حکومتاند- خوار شمرده شوند و حقوق آنها پایمال شود. به زیبایی نشان میدهد که چگونه اراده و تلاش میتواند این مساله را حل کند. هر چند اگر ایمان اسلامی و عقیده دینی را سازندگانش درک کرده بودند، بسیار بهتر میتوانستند جهاد مقدس علیه مستکبرین را به نمایش بگذارند و اشراف را نابود کنند. من به خاطر ندارم، اثری این مبارزه را که برای امام بسیار مهم است، توانسته باشند نمایش بدهند.
۳. فیلم بسیار خوب روح شرقی، آرامش و وقار زندگی شرقی را نشان میدهد. و علاوه بر آن انسان را به سمت چنین روحیهای سوق میدهد. بر خلاف فیلمهای غربی -و غربزدههای وطنی- که همواره سرعت، استرس، اضطراب و از خودبیگانگی را در ذهن و قلب مخاطب القاء میکنند.
۴. در عین اینکه روح آرامش و انسانی در تمام فیلم جاری است، اما نشاط و هیجان زندگی را هم بسیار بهتر از رقبایش نشان میدهد و در مخاطب ایجاد میکند. از لحاظ بصری و اتفاقات فیلم ظاهرا نباید هیجانی موجود باشد. اما کسانی که حتی یکی دو قسمت آن را دیده باشند، تایید میکنند که به چه زیبایی با اتفاقات ساده، هیجانات واقعی ایجاد میکند. و روح فعالیت، تلاش، زندگی، مبارزه با مشکلات و مهمتر از همه «امید» را بر روح مخاطب جاری میکند. به همین دلیل افراد، سریال را فعالانه و با دقت دنبال میکنند. بر خلاف فیلمهای غربی که با هزینههای هزاران برابری و افکتهای رایانهای و انفجار و اکشن و… تنها میتوانند هیجانات زودگذر و کاذب را در مخاطب برانگیزانند.
۵. فیلم در نمایش فرق انسانهای وارسته و انسانهای درگیر دنیای مادی نیز بسیار قوی ظاهر میشود. به زیبایی نشان میدهد که حرص زدن و طمع داشتن به مواهب مادی و دنیوی، چطور بانو جانگ و امثال او از درون پوچ، مضطرب، پر استرس، آشفته و فاقد زندگی زیبا و پرمحتوا میشوند. به عکس دونگییِ رعیت را که جذابیتهای مادی برایش کم ارزش است، چه آرام، دارای زندگی پرمحتوا، معنادار، هدفدار، و شیرین نشان میدهد. واقعا چند فیلم ساختهایم که آموزههای دینی درباره رغبت به دنیا و عواقبش و زهد و عواقبش، به زیبایی نشان داده باشد؟ جالب آنکه این فیلم نشان داد که حتی جانگ به آنچه دنبالش بود در دنیا هم نرسید. و به عکس دنیا رو به سمت دونگیی آورد که از آن میگریخت.
۶. فیلم از نظر فرهنگ حیا و عفاف نیز نسبت به بسیاری از فیلمهای غربی و حتی ایرانی، در جایگاه بسیار بسیار بالایی است. غیر از موهای خانمها، به ویژه در نوع لباسها، فیلمِ بسیار نجیب و عفیفی است. پوشش در این فیلم نه تنها از فیلمهای ایرانی، که حتی از خیابانهای تهران نیز بسیار انسانیتر و اسلامیتر است. حتی در نوع مناسبات بین آدمها حیای رفتاری بسیار بیشتر از بهترین فیلمهای ایرانی است! در فیلمهای صدا و سیما اگر عدم نمایش موی زنان را کنار بگذاری، بویی از حیا در فیلمها و مجریهای زن و برنامههای تلویزیونی نمیبینید. پرده دری، بیحیایی و اختلاطها فراوان دیده میشوند. بگذریم از برنامههایی (مثلا ساختمان پزشکان) که رسما بیحیایی و بیعفتی را ترویج میکنند. از سینما بگذریم که آرایش و فساد جنسی نمایش داده شده در آن چیزی از خانواده و حیا باقی نگذاشته است و حتی قابل پخش در سیما هم نیستند.
یقینا موارد سانسور شده این فیلم بسیار کم و قلیل بوده است. سکس در این دست سریالهای شرقی اصلا جایگاهی ندارد. و به هیچ عنوان از این رانت جهت جذب مخاطب استفاده نکرده است. در حالی که حتی سریالهای سیما سکسهای کلامی و خیالپردازی را ترویج میکند (مثلا ساختمان پزشکان، و یا طنزهای جنسی سینما). این یکی از تفاوتهای ماهوی و جدی سینمای غربی و گونهای از سینمای شرقی است.
۷. در همگی این تیپ از سریالهای شرقی (همانند جومونگ و یانگوم)، جنگ و مبارزه فیزیکی نیز بسیار پررنگ است. اما به دلیل هنر و توانایی بالای سازندگانش، خشونت بسیار کمرنگ است. در حالی که در فیلمهای غربی -ایضا غربزدگان- خشونت غیرانسانی و وحشیانه بسیار دیده میشود حتی اگر هیچ مبارزهای در فیلم نباشد. خشونت غربی بسیار جدی در قسیالقلب شدن آدمها و ترویج ددمنشی در بشریت امروز نقش دارد. و این که چنین جنبهای در فیلمی تبلیغ نمیشود بسیار حائز اهمیت برای آرامش جامعه است.
۸. سالیان دراز است که سیاست خصمانهای از سوی غرب و غربزدگان برای ترویج عشق آزاد، روابط خارج از عرف، اختلاط فضاهای عمومی، دوستی با جنس مخالف، عشقهای مثلثی، خیانتهای خانوادگی و از این دست رواج دارد. و در کنارش به شدت مشغول تخریب غیرت برای ناموس، حیا، وفاداری در خانواده، و چند همسری هستند. در عوض هیچ و هیچ اقدام مثبتی برای ترویج این آرمانها و تخریب آن خباثتها از سوی صنعت فیلمسازی ایران صورت نگرفته است. اما این سریال شرقی بدون آنکه به صورت مستقیم به بحث چند همسری بپردازد، چنان در سیر داستان این مساله را به خوبی نشان میدهد، که تلاش دشمنان دین برای تخریب این دستور دینی را کم اثر میکند. مخاطب با خود میاندیشد چندهمسری چندان هم بد نیست. چه آنکه امپراطور ملکه مرحوم و دونگیی را واقعا دوست میدارد. نوع روابط این همسران با هم نیز مخاطب را به همذات پنداری وا میدارد. به عنوان مثال یکی از کاربران مجازی این قضیه را چنین بازتاب میدهد(+): «بابا چند همسری رو می خواهید ترویج بدین تو ملت از این کره ای ها یاد بگیرین! الان این خانوم ما همچی داره با ملکه جدید و هووش (دونگیی) همذات پنداری میکنه که الانه که فک کنم بگه برو سر کوچه یه زن دیگه بگیر». این یک تاثیر واقعی است.
۹. از بعد دیگری نیز میشود به این سریال نگاه کرد. با اینکه ضعف امپراطور نقطهای منفی است. اما در دربار امپراطور در همه جناحها و گروهها، این زنها هستند که همهکارهاند. نمیدانم برای جامعه خوب است چنین باشد یا نه، اما این واقعیتی است که در تاریخ وجود داشته است. از یونان و روم تا پارس و حتی همین قاجار و پهلوی، در همهشان، زنها -اعم از نقش مادری، همسری، معشوقهگی، خواهری- نقشهای کلیدی و حیاتی داشته اند. در بسیاری از اتفاقات تاریخ مستقیم یا غیر مستقیم زن در آن دخیل بوده است. چه از جنایت قابیل، شهادت حضرت یحیی تا حضرت امیرالمومنین، تا دوران معاصر قتل امیرکبیر و… همه و همه زنها دخیل بودهاند. و این دربرابر نقش اصلی زن در تحولات تاریخی چیزی نیست. و این دقیقا بطلان بزرگترین دروغ فمنیستهاست که از ظلم تاریخی به زن سخن میگویند. تاریخ را که ورق میزنی در همه جا قدرت زنان را میبینی که چگونه با سیطره بر مردان تاریخ را به اراده خود تغییر دادهاند. اِستر، تائیس و قطام استثنائات تاریخی نیستند. یک رویه بودند. رویهای که اتفاقا با ظهور فمنیسم در دوران مدرن، برخلاف شعارهایش، همین قدرت را هم از زن گرفت. و او دیگر بر مردان هیچ تسلطی ندارد. و تبدیل به بازیچهای برای شهوت مردان و یا کارگری برای استثمار شده است. وقتی زن را از جایگاه واقعیاش که خانواده است، بیرون کشیدند، قدرت زن را از او گرفتند. و آن شد که امروز در اکثر نقاط دنیا میبینیم. جامعههایی فروپاشیده؛ اما در این سریال به خوبی میبینیم که چطور زن بدون آنکه شان خود را ترک کرده باشد، به شدت اثرگذار است.
اینها، نه همهی نکات مثبت این سریال که نکاتی بود که کمتر دیده شده است. برخی خوبیهای دیگر آن توسط افراد دیگر به قلم آمده است. این لیستها به جد نشان دهنده تاثیر مثبت و مهم یک سریال است. این یعنی با اندکی هنر بدون هزینههای میلیاردی و استفاده از رانتهای جنسی و ضعف مخاطب، مسائل مهم فرهنگی را به مخاطب انتقال داد و مورد استقبال شدید هم قرار بگیرد. و تبدیل به الگویی مناسب شود. آیا هنرمندان و مدیران فرهنگی به خود میآیند؟
همچنین احترام به پدر و مادر که به شدت رعایت میشه و ...
کدوم فیلمهای ایرانی به اینها میپردازند؟!!
سریال بسیار فوق العاده و عالیی بود
من که از دونگ ای خیلی راضیم
انصافا فیلم خوبی جم وجور کرده بودن به فرهنگ ما می خورد
فقط یک نقطه بسیار عالی بود آن هم تفکر وفکر کردن آنها برای انجام کار