به گزارش صراط، پژوهش «بیداری اسلامی و اقتصاد سیاسی نفت
خاورمیانه» الزاماً در سه سطح داخلی، منطقهای و فرامنطقهای صورت پذیرفته
است.
این نوع نگاه، تصویری کلان از مختصات و ویژگیهای اقتصاد سیاسی نفت در
کشورهای خاورمیانه ارائه میکند و میتواند برای مطالعه وضعیت منطقه حتی
صرف نظر از پیوند آن با موج حرکتهای مردمی موجود مفید باشد. همین نوع نگاه
در بحث درباره شرایط بازار نفت حاکم بوده است.
به این معنا که در این بخش نیز تلاش بر آن بوده که بر پایه الگوهای نظری
موجود، تصویری از وضعیت کنونی بازار نفت و نیروها وعوامل تأثیرگذار در آن
ارائه شود. در ادامه شیوه اثرگذاری قیامهای مردمی درمنطقه بر معادلات
بازار نفت جهان مورد بررسی قرار گرفته است.
در واقع این اثر تلاش کرده است تصویری کلان از مختصات اقتصاد سیاسی نفت در
خاورمیانه از جنبههای مختلف شامل سیر تحولات تاریخی مرتبط، تحلیل شرایط
اقتصاد سیاسی نفت در داخل کشورهای منطقه و جایگاه خاورمیانه در معادلات
بازار نفت جهان ارائه کند. در عین حال کتاب به رابطه تعاملی تحولات در هر
حوزه با پدیده قیامهای مردمی کشورهای منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا توجه
داشته است.
بنابراین با توجه به رویکرد کتاب در بررسی بنیادی موضوعات مرتبط با اقتصاد
سیاسی نفت در خاورمیانه و با عنایت به اهمیت پدیده قیامهای مردمی در
منطقه نفت خیز خاورمیانه وشمال آفریقا، این اثر میتواند در مطالعه دروس
مرتبط با مسائل نفت در رشتههای علوم سیاسی و مطالعات منطقهای مفید واقع
شود.
این پژوهش از یک مقدمه، چهار بخش و یک نتیجهگیری نهایی تشکیل شده است.
مقدمه چارچوب کلی تحقیق را از منظر پرسشهای اصلی و فرعی معرفی کرده و
بهطور مختصر به پیشینهای از مطالعات انجام شده پرداخته است.
بخش نخست تحقیق به مبانی نظری اختصاص دارد. این بخش به دو فصل تقسیم شده
است. فصل نخست، اقتصاد سیاسی داخلی نفت در کشورهای نفت خیز را مورد مطالعه
قرار میدهد. این فصل ضمن طرح مهمترین مفاهیم موجود در مطالعات نفت وسیاست،
سیر تحول نظریه پردازی درباره آثار رانتهای خارجی بر حوزههای اقتصادی و
سیاسی در این کشورها را بررسی کرده است. این فصل سه نسل نظریه پردازی در
این حوزه را مرور میکند و در نهایت الگوی برگزیده تحقیق را در بررسی آثار
رانتهای خارجی، تشریح مینماید.
فصل دوم بخش، به تشریح مبانی اقتصاد سیاسی بازار نفت جهان پرداخته است.
این فصل ضمن اشاره به سیر تحولات ساختاری در بازار نفت جهان از ابتدای قرن
بیستم تا به امروز، ویژگیهای ساختاری کنونی بازار نفت را به تصویر میکشد.
این فصل به ویژه بر موقعیت هژمون ایالات متحده در بازار نفت تأکید میورزد
و پیامدهای آن را بر دیگر تولیدکنندگان نفت نشان میدهد.
بدین ترتیب بخش نظری تحقیق، الگویی ارائه میکند که به واسطه آن میتوان
پیوند میان حرکتهای اعتراضی منتهی به بیداری اسلامی و پویشهای درونی
اقتصاد سیاسی نفت در کشورهای عرب خاورمیانه را مورد بررسی قرار داد. این
الگوی نظری همچنین در تشریح آثار و پیامدهای بیداری اسلامی بر شرایط بازار
نفت مفید واقع خواهد شد.
بخش دوم تحقیق پیشینه پیوند تعاملی میان تحولات سیاسی در خاورمیانه و
تحولات در بازار نفت جهان را مورد بررسی قرار خواهد داد. این بخش از نظر
زمانی به دو فصل تقسیم شده است. فصل اول تحولات اوایل قرن بیستم را تا آخر
دهه 1940 بررسی میکند و فصل بعد تحولات دهه 1950 تا آغاز قیامهای مردمی
در منطقه را مورد توجه قرار میدهد. ویژگی دوره اول سیطره بلامنازع غرب بر
بازار است و ویژگی دور دوم شکلگیری مقاومت در برابر این سلطه در خاورمیانه
است که سبب افزایش نقش کشورهای نفتخیز خاورمیانه در تحولات بازار نفت
میگردد.
مطالب بخش نشان میدهد که به ویژه در دوره پس از جنگ جهانی دوم که امریکا
به تدریج بر منابع نفت منطقه سیطره پیدا کرد، چگونه تحولات سیاسی در منطقه
شامل جنگ، انقلاب، کودتا و... از یک سو به عوامل مرتبط با بازار نفت پیوند
داشته و از سوی دیگر بر تحولات بازار نفت تأثیر گذاشته است. این بخش
رخدادهایی همچون کودتا علیه دولت مصدق(1953)، بحران کانال سوئز(1956)، شوک
اول نفتی(1973)،پیروزی انقلاب در ایران و بروز دومین شوک نفتی(1979)،
پیامدهای تصرف فاو در خلال جنگ ایران و عراق و بروز سومین شوک
نفتی(86-1985)، حمله عراق به کویت و پیامدهای آن بر بازار نفت(91-1990) و
سرانجام حمله امریکا به عراق در سال 2003 را مورد تجزیه و تحلیل تاریخی
قرار خواهد داد.

در این بررسی تاریخی، رابطه میان اعمال هژمونی امریکا در بازار نفت از یک
سو و پیامدهای منفی اتکا به نفت در بروز مجموعه این رخدادها جستجو خواهد
شد. به ویژه پیروزی انقلاب در ایران از نظر ریشهها و عوامل مرتبط با نفت و
همچنین پیامدهای نفتی این تحول عظیم در منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت
تا الگویی تاریخی برای تحلیل در بخش بعد به دست داده شود.
بخش سوم تحقیق، به بررسی ریشهها و عوامل بروز قیامهای مردمی در کشورهای
خاورمیانه، با توجه به ساختارهای اقتصاد سیاسی نفت در داخل کشورهای نفتخیز
و در سطح منطقه میپردازد. این بخش به دو فصل تقسیم شده است. فصل اول
عناصر محوری اقتصاد سیاسی خاورمیانه را با تکیه بر منابع تولید رانت در
اقتصاد کشورهای منطقه تشریح میکند و فصل دوم مجموعهای از نظریهها را در
چارچوب یک الگوی چند متغیره برای تحلیل علل بروز قیامهای مردمی در منطقه
به کار میگیرد.
بخش سوم تحقیق با بهرهگیری از مباحث نظری مطرح شده در بخش نخست، تأثیر
رانتهای حاصل از صدور نفت و گاز، رانتهای استراتژیک ناشی از حمایتهای
خارجی ورانتهای حاصل از پولهای ارسالی کارگران در شکل دادن به ساختارهای
اقتصادی و سیاسی رانتی در کشورهای عرب را بررسی میکند. این بخش در نهایت
الگویی چند متغیره درباره عوامل بیثبات کننده و ثبات بخش مبتنی بر
ساختارهای مورد نظر ارائه کرده و شیوه اثرگذاری هریک از متغیرها را در
جریان قیامهای مردمی در منطقه تجزیه وتحلیل میکند. این تحلیل، ضمن توضیح
ریشه بروز قیامهای مردمی در هر یک از کشورها قادر است علل پویش متفاوت
حرکتهای اعتراضی در کشورهای مختلف عربی را نشان دهد
.
بخش چهارم پژوهش به دو فصل تقسیم شده است. فصل نخست این بخش، تأثیر بیداری
اسلامی در تهدید موقعیت متحدان امریکا در منطقه و پیامدهای آن بر بازار
نفت را تشریح خواهد کرد. این فصل نشان میدهد که قیامهای مردمی چگونه با
سرنگون کردن شماری از رژیمهای متحد امریکا در خاورمیانه و تهدید شماری
دیگر، هژمونی این کشور در مهمترین منطقه نفتخیز دنیا را با تهدید روبرو
کرده است.
فصل دوم بخش نیز تلاقی و همزمانی عوامل ژئوپلیتیکی متأثر از جریان بیداری
اسلامی و عوامل بنیادی متأثر از پویشهای ساختاری بازار نفت جهان را تشریح
میکند. این فصل نشان میدهد که چگونه بروز پدیده اوج تولید نفت متعارف از
یک سو و بیثباتی در خاورمیانه از سوی دیگر، بازار نفت جهان را در آستانه
تحولاتی بیسابقه قرار داده است. در نتیجهگیری نهایی نیز ضمن جمعبندی
مباحث، تصویری از پیامدهای بیداری اسلامی برای کشورمان در ارتباط با بازار
نفت ارائه شده است.
«بیداری اسلامی و اقتصاد سیاسی نفت خاورمیانه» تألیف سعید میرترابی به همت
انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) به بهای 95000 ریال در سال جاری منتشر شد