به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ با شروع بررسی لایحه اصلاح قانون جدید مالیاتهای مستقیم در مجلس شورای اسلامی و مرکز پژوهشهای مجلس، از معافیت مالیاتی حقوق پایین ت از ۷۰۰ هزار تومان در ماه زیاد سخن گفته میشود، اما در مقابل پایههای مهم مالیاتی حذف شده از قانون مالیاتی هرگز مورد توجه قرار نمیگیرند.
به جز مالیات بسیار تاثیرگذار CGT، مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر خانههای لوکس یا SDLT از جمله پایه های مهم مالیاتی در حوزه مسکن هستند که الیته دولت به دلیل تکیه بی پایان بر منابع غیر قابل کنترل نفت، عملا خود را از دریافت آنها محروم کرده و با توجه به گنجانده نشدن آنها در قانون جدید مالیاتی ندارد، احتمالا این محرومیت لااقل تا 10 سال آینده نیز ادامه خواهد یافت.
البته باید توجه کرد که مالیات SDLT به جز درآمد فایدهای دیگری ندارد، اما CGT ابزار قدرتمندی برای کنترل مسکن محسوب میشود و در عین حال منابع درآمدی قابل توجهی برای دولت فراهم میکند.
*کاهش ضریب جینی و اختلاف طبقاتی با استفاده از مالیات
یکی از فلسفههای دریافت مالیات در دنیا، تأمین مالی گروههای ضعیف درآمدی از طریق گروههای با درآمد بالاست، همان گونه که دولت سوسیالیست فرانسه در شرایط بحرانی از ثروتمندان مالیاتهای کلانی اخذ میکند که مورد اعتراض آنها نیز واقع شده است.
در کشورهای اسکاندیناوی نیز مالیات اخذ شده از ثروتمندان ضریب جینی یعنی اختلاف طبقاتی را کنترل کرده و روی 0.2 0.25 نگه داشته است. این ضریب در اقتصاد ایران همواره بالای 0.4 برآورد شده است.
به عبارت دقیقتر مالیات یکی از شیوه های جدی برقراری عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی انگاشته میشود، اما متاسفانه علیرغم ادعاهای عدالتخواهانه، مالیاتها در ایران عملا کوچکترین اثر مثبتی در این خصوص نداشتهاند.
در کشورهای پیشرفته مالیات بر تولید از انواع درجه دو یا درجه سه درآمدهای مالیاتی است و اغلب مالیاتها از بازرگانی، معامله و حتی راکد نگه داشتن پول در بانکها به دست میآید، کما اینکه در بسیاری از کشورهای اروپایی مانند هلند و کشورهای اسکاندیناوی اگر بیش از 20 هزار یورو در حساب بانکی شخص راکد بماند دولت یک پنجم آن را به عنوان مالیات دریافت میکند.
در کشورهای پیشرفته همه تقاضاهای سرمایهای مانند تقاضای سرمایهای (و نه مصرفی) مسکن شامل مالیاتهای پایه CGT میشود.
*اخذ مالیات بر ثروت به صورت تصاعدی در کشورهای پیشرفته
براساس این گزارش مالیات بر بازرگانی، سوداگری، دلالی و ثروت از جمله پایههای جدی مالیاتی در کشورهای پیشرفته محسوب میشوند که در ایران به صورت عمومی از این فعالیتها مالیاتی اخذ نمیشود.
در این کشورها مالیات بر ثروت از رقمهای مشخصی از درآمد به بالا به صورت تصاعدی اخذ میشود و در مقابل مالیات بر تولید در اغلب موارد در کشورهای پیشرفته به عنوان یک ابزار کنترلی مورد استفاده قرار گرفته و معافیتهای قابل توجهی در صورت رعایت شرایط خاصی شامل آن میشود.
این در حالی است که در کشور ما دقیقاً شرایط برعکس حاکم است و اغلب مالیات از تولیدکنندگان و نیروی کار عادی به دقت اخذ میشود، اما در بخشهایی که سرمایهگذاری کم و درآمدهای بالا دارند از جمله فعالیتهای بازرگانی و خدماتی و سوداگری عملاً مالیات قابل توجهی پرداخت نمیشود.
این مسئله از جمله دلایل اصلی ناکامی تولید در کشور محسوب میشود و به همین دلیل است که نرخ تشکیل سرمایه جدید به خصوص در حوزه تولید در ایران روز به روز در حال کاسته شدن است.
*مالیات بر خانههای لوکس؛ مالیاتی در راستای عدالت
مالیات بر خانههای لوکس نیز یکی از پایههای مالیاتی در راستای برقراری عدالت محسوب میشود چنانکه منابع حاصل از مالیات بر خانههای لوکس میتواند صرف تأمین مالی شیوههای مختلف احداث خانههای حمایتی شود، کما اینکه در دیگر کشورهای جهان نیز از مالیات بر خانههای لوکس برای تأمین مالی ساخت خانههای حمایتی استفاده میشود.
به عنوان مثال اجاره به شرط تملیک نوعی از طرحهای مسکن حمایتی است که نوع پیشرفتهتر آن را شاید بتوان طرحهای مسکن مهر دانست.
بر این اساس SDLT میتواند یکی از منابع تأمین مالی مسکن مهر به عنوان یکی از طرحهای حمایتی مسکن در ایران باشد، کما اینکه از منابع حاصل از دریافت مالیات CGT بر معاملات مسکن نیز میتوان در این باره استفاده کرد.
در چنین وضعیتی مباحث مربوط به افزایش پایه پولی در اثر تزریق منابع مالی به طرحهای دولتی مسکن بیوجه خواهد بود.
مالیات بر خانههای لوکس به شکل دقیقتر مالیات بر خانههایی بالای نرخ متوسط است.
بر اساس این گزارش اجرای طرح کاداستر که قریب به چهار دهه است که از طرح آن در کشور میگذرد، اما برای اجرایی شدن آن علیرغم نیاز شدید کشور و تجربه موفق اجرای آن در دیگر کشورها قدمی برداشته نشده است، روی دریافت انواع پایههای مالیات بر مسکن تأثیر قابل توجهی دارد و هزینههای اجرایی این پایههای مالیاتی را کاهش میدهد.
در ادبیات مالیاتی جهان مالیاتی مناسب پنداشته میشود که هزینه دریافت آن از سوی دولت حداقل باشد.
*تجربه موفق انگلستان درباره مالیات بر خانههای لوکس
انگلستان یکی از کشورهای پیشرو درباره تامین درآمد دولت و تنظیم بازار مسکن به وسیله انواع پایههای مالیات بر مسکن از جمله CGT و SDLT محسوب میشود. چنانکه پس از جنگ جهانی دوم دولت انگلستان بخش بزرگی از افزایش قیمت مسکن را در هنگام فروش آن به عنوان مالیات اخذ میکرد و به این وسیله از جهش ناگهانی قیمت مسکن در دوره بحرانی پس از جنگ جلوگیری کرد.
در انگلستان مبدأ قیمت دریافت مالیات بر خانههای لوکس 250 هزار پوند به عنوان قیمت متوسط مسکن قرار داده شده است. بر این اساس از خانههای 250 تا 500 پوند یک درصد قیمت مسکن، از 500 هزار تا 1 میلیون پوند دو درصد، از 1 تا 2 میلیون پوند سه درصد و از خانههای با ارزش 2 میلیون پوند به بالا چهار درصد ارزش مسکن به عنوان مالیات توسط دولت اخذ میشود.
بر این اساس این پایه مالیاتی و دیگر پایههای مالیاتی مسکن همچون CGT و SDLT قابل تعمیم به دیگر مستغلات است و قطعاً با توجه به ارزش بالای واحدهای تجاری میزان منابع حاصل از وضع این نوع مالیات بر مستغلاتی غیر از خانههای مسکونی افزایش چند برابری را تجربه خواهد کرد.
*درآمد حداقل 3 هزار میلیارد تومانی دولت از مالیات بر خانههای لوکس
محاسبات بعضی نهادهای پژوهشی نشان میدهد، با در نظر گرفتن حداقلها، دولت لااقل امکان دسترسی سالانه به 3 هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی از خانههای لوکس را خواهد داشت.
چنانکه به عنوان مثال اگر دولت از املاک بالای 500 میلیون تومان یک درصد، از املاک بالای 1 میلیارد تومان 2 درصد و از املاک بالای 3 میلیارد تومان 3 درصد مالیات اخذ کند، درآمدی قریب به 3 هزار میلیارد تومان در سال کسب خواهد کرد و قطعاً کسانی که پیش از چند میلیارد تومان صرف خرید خانه میکنند، با پرداخت درصد اندکی از این مبلغ به عنوان مالیات دچار مشکل نمیشوند.