نمود عینی این مسئله را می توان در مناظره های سال 88 مشاهده کرد که رئیس جمهور خطاب به یکی از کاندیداهای شکست خورده عنوان میکند که من در مقابل سه نفر نیستم بلکه در مقابل آقای رفسنجانی حضور یافته ام، که در واقع سه کاندیدای مقابل خود را جدای از صحت و سقم قضیه در یک طرف و خود را در طرف دیگر و در دو قطب مجزا تعریف کرد؛ که در نهایت امر نیز فضا به سمت دوقطبی موسوی-احمدی نژاد رفت و عمده علت رای پایین دیگر کاندیداها به این خاطر بود.
حال این ترفند انتخاباتی از سوی جریان هاشمی در حال پیگیری است، جریان رسانه ای وی یادداشت تاریخ مصرف گذشته ای را بازخوانی کرد که در آن تلاش شده بود مسئله دوقطبی هاشمی-مشایی نمود یابد.
نویسنده این مطلب و دیگر نویسندگانی که مدام دم از الزام حضور هاشمی به عنوان کاندیدای 92 می زنند و قلم فرسایی می کنند، خود بهتر میدانند که وی در انتخابات به عنوان کاندیدا حضور نخواهد یافت و به جرات می توان علت انتشار چنین مطالبی را افزایش وزن هاشمی برای کاندیدایی که قرار است وی از آن حمایت کند، تلقی کرد.
مطلب زیر از جمله نمود های مقدمه فوق است که در آن تلاش شده است تنها عناصر رای آور در انتخابات آینده، هاشمی و گزینه دولت که به زعم ایشان مشایی است معرفی شوند.
یکی از مسئولین وزارت ارشاد در دوران اصلاحات چنین می نویسد: پرسش اصولی همچنان مطرح است که چرا امروز دوباره هاشمی هدف تبلیغات زودرس انتخاباتی جریان دولت شده است؟ پاسخ این پرسش را باید در آرایش سیاسی – انتخاباتی آتی جستوجو کرد. اصولگرایان امروز تنها جبهه مطرح و فعال هستند که علیه جریان احمدینژاد صفآرایی کردهاند. در این جناح که امروز به طیفی از گروهها و جناحها تقسیم شده است، چهرههایی چون ولایتی، حدادعادل، پورمحمدی، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی و... را برای نامزدی در انتخابات در فهرست بررسیهای خود دارد. و هریک از این چهرهها کم و بیش برای نامزدی فعال شدهاند و برخی ستادهای انتخاباتی خود را راهاندازی کردهاند.
در بین این نامزدها بر مبنای شواهد و قرائن سیاسی و حتی برخی نظرسنجیهای غیررسمی و علنی، شهردار تهران زمینه بهتر و مناسبتری برای پیشی گرفتن از دیگر همجناحیهای خود دارد و از امکان رایآوری بیشتری برخوردار است. وضعیت بهتر قالیباف نسبت به دیگران دلایلی دارد که نمیتواند این دلایل به نفع اصولگرایان باشد. قالیباف به این دلیل از رقبای خود جلوتر است که در این سالها کمتر تظاهر به اصولگرایی کرده و سعی کرده است به عنوان مدیری عملگرا و کمتر سیاسی، شهر تهران را اداره کند.
در شرایط سیاسی باز و شفاف قالیباف نمیتوانست نامزد اصولگرایان باشد؛ زیرا کمسیاسیترین نیروی جناح اصولگرا است که اعتبارش را نه از اصولگرایی و حتی مواضع سیاسی اش، بلکه از مدیریت اجرایی میبرد و نامزد شدن او به معنای شکست تفکر اصولگرایی در ایران است که نمیتواند چهرهای ناب و اصولگرایی را مطرح کند و امیدوار باشد که مردم هم به آن رای دهند؛ اما همین چهره موفق نامزد اصولگرایان در رقابت با نامزد جناح دولت یعنی رحیممشایی به نظر نمیرسد بتواند چهره جدی و خوششانسی باشد و فاصله آرا او هم با مشایی دستکمی با باقی نامزدهای اصولگرایان نخواهد داشت و از سویی دیگر مواضع اخیر او به مناسبت 9 دی شفافیت نسبی نقطه نظرات او را آشکار ساخت.
به نظر میرسد جناح دولت به خوبی میداند که در شرایط و آرایش سیاسی موجود و حذف رسمی اصلاحطلبان، رقیب جدی و مطرحی در برابر خود ندارد مگر آنکه این شرایط دستخوش دگرگونی شود و یا چهره ای مانند هاشمی برای ورود به کارزار انتخاباتی مجاب شود. بنابراین نه تنها از جناح اصولگرایان، طرفداران انقلاب اسلامی و نهادهای غیرسیاسی بلکه بخش قابل توجهی از مدیران، فعالان اقتصادی- فرهنگی اجتماعی و هنری ترجیح میدهند تا هاشمی به عنوان گزینهای برای خروج از وضع کنونی به عرصه آید و کاری بکند. ترس جناح دولت هم همین است که با آمدن هاشمیرفسنجانی تمامی برنامههای آنها و آرایش سیاسی موجود برهم بخورد و دوباره شرایط به هفت سال گذشته برگردد، با این تفاوت که امروز خیلی از نگاهها در درون نظام به احمدینژاد و جناح او آن باوری را ندارند که در گذشته داشتند. اما یک سوال همچنان باقی خواهد ماند که آیا حربه افشاگری احمدینژاد تیزتر خواهد شد یا مهار؟
برای حمایت از حضرت آیت الله هاشمی و خانواده جلیل القدر ایشان باید از خون و جان و مال و آبرو مایه گذاشت. نه اینکه دست روی دست بگذاریم .
با چهار تا کامنت بی ارزش نمی توان لشکریان فراوان مخالف حضرت آیت الله هاشمی را تار و مار کرد.
درود بر هاشمی قهرمان
حرف از رجل سیاسی بزنید...
زمان قبل انقلاب و در ایام جنگ کجا بود این آقا؟
با پول سر حسین ابن علی را بریدند چه برسد به اینکه نتوان مشایی را رئیس جمهور کرد!!!
(صراط مردی برخلاف همیشه که حذف می کردی ،درج کن)