سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۹:۵۵
حیدر رحیم پور ازغدی

تفسیر سلفیه از تقریب مذاهب

کد خبر : ۹۴۷۰۰
"صراط" - سال‌ها پیش مکه مشرف شده بودم و بر این پندار که درب حرم از ساعت 3 نیمه‌شب باز می‌شود، به سمت حرم شریف راه افتادم لیکن درب بسته بود و دو شرطه پشت درب، پرسیدم درب کی باز می‌شود؟ پاسخ داد: ساعت 4 و من کنار سربازی نشستم و باب گفت‌وگو را باز کردم.
 
چه مذهبی دارید؟ "سلفی هستم" و این جمله را با افتخار گفت. سلفی یعنی برگشت به عقاید و شیوه‌های رفتاری اسلاف. پرسیدم اگر اهل سنت‌ هستید باید بدانید که قرآن می‌فرماید: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»، پس چرا مسلمانان را می‌کشید و مساجد را بر سر نمازگزاران خراب می‌کنید؟ آیا آل‌سعود کافران را می‌کشند و با مسلمانان مهربان می‌باشند؟
 
پاسخ جمله اول را نداد و نگاهی به اطراف افکند و چون چفیه قرمزی را ندید پاسخ داد آل‌سعود کافر می‌باشند، ما پس از پیروزی به خدمت ایشان می‌رسیم. گفتم بسیار خب چرا مسلمانان را می‌کشید و مساجد را بر سرشان خراب می‌کنید؟ گفت زیرا مساجدشان، مساجد ضرار می‌باشد و شمایان صحابه را لعن می‌کنید، در پاسخ به او گفتم اول این را بدان که گاهی لعن به معنی محروم است و ما معتقدیم که با جایگزینی آیین خلافت به جای ولایت، مزرعه نبی از بارش ولی محروم ماند و چون باران ولی بر مزرعه نبی نبارید در بسیاری از شئون اسلامی به جای گل‌های محمدی، خارهایی به چقلی عمر‌وعاص و خس‌هایی به نرمی ابوموسی رویید که هنوز سه دوره از رحمت پیامبر(ص) نگذشته بود یکی با بیرون کشیدن انگشتری از انگشت برای همیشه آیین خلافت را منقرض کرد و دیگری با به انگشت کشیدن انگشتری پایه آیین سلطنت را بنا نهاد و اعرابی به جای خلفای راشدین بر منبر پیامبر نشستند که «أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا» بودند.
 
سخناننم برایش دلنشین و دل‌آزار بود ولی از آن‌جایی که صحیح می‌دانست تحمل می‌کرد، آری اعرابی که به آشکار می‌گفتند: «الحق للسیف»؛ خلیفه همان است که شمشیرش تیز‌تر باشد، به جای عمری که چون برایش خبر آوردند شراب خوری که هنوز حدش تمام نشده بود مرد با او چه کنیم؟ فرمان داد بقیه حد را بر جنازه‌اش بزنید تا حد خدا تکمیل گردد! کسانی می‌نشینند که تاریخ می‌نویسد رونق شراب‌خانه‌های امویان از شراب‌خانه‌های یهود و نصاری هم بیشتر بود.
 
خلیفه مروانی بر منبر شراب می‌نوشید، آخوند درباری به او گفت: بر منبر شراب ننوش، خوشایند نمی‌باشد و او پاسخ داد چرا ننوشم؟ محمد(ص) شراب را در کتابش حرام کرده(نه پیامبر در قرآن) و من شراب را با نوشیدنم بر منبر، حلال می‌کنم. امروز هم به چشم خود می‌بینید که خلیفه سعودی(ملک عبدالله) جام شرابش را از زیر عبایش بیرون می‌کشد و به جام شراب بوش می‌زند که خواستار جنگ‌های صلیبی است.
 
سخن دیگرم این که اگر چه آیین خلافت، جایگزین آیین مبارک ولایت گردید و چون ولی بر مزرعه نبی نبارید، اتفاقات شومی پدید آمد لیکن خلفای راشدین برای همیشه علی(ع) را محترم می‌داشتند تا آن‌جا که عمر با آن همه عظمت، به گفته اجماع مورخان70 بار گفته است: «لولا علی لهک عمر» و ارزش علی(ع) پیش عمر تا این اندازه بود.
 
عمر که بسیاری از ساختارهای اداری در زمان او پدید آمد روزی می‌خواست تاریخی مخصوص برای مسلمانان وضع کند و گروهی از صحابه را گرد آورد و هرکسی روز بناء تاریخ اسلامی را روزی پیشنهاد می‌کرد، یکی می‌گفت: روز تولد پیامبر، یکی روز فوت پیامبر، یکی روز بدر که روز جنگ پیروزی مسلمانان بود. هر کسی چیزی می‌گفت و عمر گوش می‌سپارد و ناگهان نظری به اطراف افکند و گفت: نظر علی(ع) چیست؟ گفتند علی(ع) در مجلس حضور ندارد، گفت بروید او را خبر کنید و چون علی(ع) آمد نظر او را پرسید، علی(ع) گفت: روز هجرت پیامبر زیرا در این روز سنگ بنای وحدت و پیروزی اسلام نهاده شد و عمر بلافاصله پذیرفت.
 
آری برخورد های علی(ع) هم با آن‌که پیامبر(ص) او را در غدیر خم ولی قرار داده بود با خلفاء این چنین بود. در ماجرای شور ثقیفه چون خبر به یاران علی(ع) رسید زُبیر و گروهی به آن‌جا شدند و زبیر شمشیر برکشید و گفت: اگر حق را به حق‌دار ندهید سر و کارتان با این شمشیر است لیکن علی(ع) به یاران پیام فرستاد که اگر می‌خواهید از بلندی‌ها صدای اذان را بشنوید شمشیرها را غلاف کنید که کفار و منافقان منتظر همین لحظه می‌باشند و یاران را آرام و تمکین ساخت و شگفت این که علی(ع) حتی در آن لحظه تلخ غیرت خود را برای حفظ وحدت مهار کرد.
 
عزیزم با صدها دلیل به مانند چنین ادله‌ای آیا می‌شود که شمایان طرفدار برگشت به خویشتن اسلافی خود باشید و چنین برخوردهایی را با شیعیان علی(ع) داشته باشید؟!
 
شما گفتید آل‌سعود کافرند در این صورت چرا فرمانبر آخوندهای بیسوادی می‌باشید که جیره‌خواران آل‌سعود و یاوریِ عملی آنان از صهیونیزم جهان آشکار است؟! حتما آن‌هایی که کشتن شیعیان علی(ع) را ثواب می‌دانند نه تنها در تمام روزگار، فرمان پراندن تیری را به سوی صهیونیست‌های غاصب و کشتن آنان را نداده‌اند، بلکه اخیرا فتوا داده‌اند پراندن سنگ به سوی صهیونیست‌ها حرام می‌باشد.
 
خب شمایان چگونه می‌خواهید با چنین رهبرانی به آیین اسلاف دینی خود برگردید؟ با شنیدن سخناننم به فکر فرو رفته بود، لیکن باور آن‌ها او را سخت آزار می‌داد.
 
گفت تقریب مذاهب یعنی چه؟ می‌خواهید همه عقاید انحرافی خود را روی هم بریزید و اسلامی را بسازید که همه بپذیرند؟ این که التقاطی روشن است.
 
گفتم چه کسی چنین پنداری را بر تو تحمیل کرده؟ ما می‌گوییم اگر حاشیه‌های منفی‌ای را که مذاهب بر علم کلام و شریعت محمدی زده‌اند نادیده بگیریم و مسلمانی قرآنی گردیم مذاهب خودبه‌خود، به یک دیگر نزدیک و مسلمانان در برخورد با کافران هماهنگ می‌گردند، می‌گوییم وضو گرفتن از بالا به پایین یا از پایین به بالا مشکل مسلمانان نیست و هر کس حجتی شرعی بر عبادت خود داشته باشد، عبادت او مقبول است.
 
می‌گوییم با این که قرآن می‌فرماید: «پیامبر و امت راستین او برخوردشان با کفار شدید و با مسلمانان مهربانه است»، چرا برخی از ملوک، جان مسلمانان ساده‌دل و بیت‌المال مسلمانان را خرج کشتن مسلمانان و حفظ کفر و صهیونیزم جهانی می‌کنند؟ و لا حول و ولا قوه الا بالله العلی العظیم.