باقري لنکرانی از سال 1384 تا 1388، به عنوان یکی از جوانترین نیروهای کابینه اول محمود احمدینژاد مسئوليت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را برعهده گرفت اما در پایان دولت نهم و با بركناري از وزارت بهداشت به شیراز رفت و مجددا به طبابت مشغول شد.
وی که در حال حاضر رئیس مرکز تحقیقات سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز است، همزمان با آغاز فعالیتهای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی با جمعی از همفکران و همکاران سابق خود "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" را تشکیل و "سخنگوی" این جبهه شد.
کامران باقری لنکرانی امروز به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری مطرح است؛ به همین بهانه گفتگویی را با وی انجام داده است که در ادامه میخوانید:
سید صولت مرتضوی، معاون سیاسی وزارت کشور اعلام کرده «جبهه پایداری "تشکل" محسوب میشود و برای برگزاری همایش و کنگره ملزم به دریافت مجوز از وزارت کشور است»؛ بنابراین برای برگزاری همایش 26 بهمن، "جبهه پایداری" از وزارت کشور مجوز دریافت کرده است؟
من در این باره با آقای مرتضوی صحبت کردهام، ایشان گفتند خبرنگاری این سوال را از من پرسیده است اما من درباره "جبهه پایداری" چنین صحبتی نداشتهام.
طبق قانون فعلی، جبههها احتیاج به دریافت مجوز برای مراسمهای عمومی ندارد و "پایداری" نیز جبهه محسوب میشود؛ البته عدهای در تلاشند این قانون را مورد بازنگری قرار دهند که هنوز بازنگری صورت نگرفته است؛ همچنین جبهه پایداری همواره برای برگزاری مراسمهای عمومی، هماهنگیهای لازم را با نهادهای وزارت کشور انجام داده؛ برای همایش 26 بهمن ماه نیز هماهنگیهای لازم صورت گرفته است.
شما به عنوان یکی از اصلیترین گزینه انتخاباتی جبهه پایداری در رسانهها مطرح هستید؛ آيا قصد کاندیداتوری برای انتخابات ریاستجمهوری را دارید؟
رویکرد ما در جبهه پایداری این است که فعلا اسامی افراد را اعلام نکنیم؛ در جبهه تاکید بر "معیارها" و تطبیق معیارها بر افراد است؛ همانطور که قبلا اعلام شده، حدود 70 نفر در جبهه پایداری برای انتخابات ریاستجمهوری مورد بررسی قرار گرفتند.
در نتیجه این بررسیها به یک لیست " 3 نفره" رسیدیم و بعد از مدتی " 2 نفر" دیگر به این لیست اضافه شدند؛ منتظر هستیم معیارهایی را که مقام معظم رهبری برای انتخاب کاندیداهای ریاست جمهوری (در آینده) اعلام ميکنند را در بررسیهایمان لحاظ کرده و پس از آنکه همه بررسیها انجام شد، از میان این 5 نفر، کاندیدای نهایی جبهه پایداری را معرفی کنیم.
آيا "جبهه پایداری" با سایر گروهها، احزاب و تشکلهای سیاسی ائتلاف میکند؟
با توجه به آنچه از شرایط جامعه رصد کردهایم به نظر میرسد "جناح اصلاحطلب" در انتخابات ریاستجمهوری به صورت گسترده با "پرچم اصلاحطلبی" حاضر نمیشود و عمده تلاش آنها برای پیروزی در "انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا" خواهد بود.
در انتخابات ریاستجمهوری نیز اگر حضور پیدا کنند، کاندیدای موردنظرشان جریانساز نیست و با توجه به تفاوت ذاتی جناح اصلاحطلب با جبهه پایداری، ائتلاف با آنها به طریق اولی منتفی است.
"گروه وابسته به دولت" نیز در انتخابات کاندیدا دارد و آن را معرفی خواهند کرد؛ بخشی از افراد فعال در قوه مجریه در حال تلاش برای حضور در انتخابات هستند اما ما با آنها اختلافات مبنایی داریم و در برخی از مباحث نظرات آنها را درست نمیدانیم بنابراین امکان همکاری یا داشتن کاندیدای مشترک با آنها عملا ممکن نیست؛ سایر جریانهای حاضر در صحنه هم کاندیداهایی را معرفی کردهاند که ما در مبانی اداره کشور با آنها اختلاف نظر داریم؛ برخی کاندیداها نیز هستند که به صورت پنهان فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کردهاند.
به همه این دلایل اگر شرایط جامعه به همین نحو بماند و مقتضیات جدیدی حاصل نشود، جبهه پایداری در انتخابات آینده به صورت مستقل کاندیدا معرفی میکند.
توانایی تصدی پست ریاستجمهوری را خودتان میبینید؟
ما در جبهه پایداری مبنایمان فعلا معرفی افراد نیست؛ آنچه "جبهه پایداری" دنبال میکند این است که برنامهای برای هر چه بهتر اداره کردن کشور توسط دولت یازدهم تدوین و ارائه کند. در واقع این برنامه پیشنهاد "جبهه پایداری" برای رفع چالشهای فعلی است.
این برنامه را چه زمانی ارائه میکنید؟
برنامه در حال تدوین است و پیشرفت خوبی داشته و قبل از آنکه کاندیدای نهایی جبهه پایداری معرفی شود برنامه ارائه خواهد شد.
اخبار و گمانهزنیهای بسیاری در رسانه ها درباره «پرویز فتاح»، «سید مسعود میرکاظمی» و «سعید جلیلی» به عنوان کاندیداهای موردنظر جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است؛ این افراد در "لیست کوچک شده" جبهه پایداری حضور دارند؟
این افراد برادران ارزشمندی هستند که به عنوان کاندیدهای با امتیاز و ظرفیت بالا در "جبهه پایداری" مورد توجه قرار گرفتهاند؛ در مدلی که ما بر اساس معیارها و شاخصها درنظر گرفتهایم دو ویژگی "کارآمدی" و "پایبندی به ارزشهای انقلاب "برای کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری آینده ضروری است.
هر کدام از این دو اصل مخدوش شود دولت آینده نمیتواند به وظایف خود عمل کند؛ کسی که مسئولیت ریاستجمهوری را بر عهده میگیرد باید به دور از هرگونه خودکامگی، براساس تدبیر و با استفاده از نظرات کارشناسان مومن و انقلابی حرکت کند.
نظرتان درباره "ائتلاف 1+2" چیست؟ آیا این ائتلاف همان "جبهه متحد اصولگرایان" با نامی جدید است؟
طبق رصدی که انجام دادهایم افراد مختلفی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی "جبهه متحد اصولگرایان" را تشکیل میدادند نسبت به این ائتلاف ـ که دوستان تاکید دارند نام آن را "سهگانه" بگذارند ـ موافقتها و مخالفتهایی دارند و به نظر نمیرسد که این ائتلاف مثل گذشته مورد وفاق همه این گروهها باشد.
حضور دو نفر از منصوبین مقام معظم رهبری (غلامعلی حدادعادل و علیاکبر ولایتی) در این ائتلاف میتواند بر قضاوت انتخاباتی مردم تاثیرگذار باشد؟
افراد بسیاری از جانب رهبری (روحی فداه) در عرصههای مختلف برای مسئولیتهای خاصی منصوب شدهاند اما معنی این انتصاب این نیست که این افراد بخواهند برای همه عرصهها از این نوع انتصابات استفاده کنند.
از سوی دفتر مقام معظم رهبری و قبلا از سوی خود ایشان، رسما اعلام شده است که حضرت آیتالله خامنهای به کسی نه تکلیف به آمدن میکند و نه به نیامدن؛ سیره ایشان در انتخابات این است که "معیارها" را بیان کنند؛ رهبری مردم را امینترین گروه برای اثرگذاری در انتخابات میدانند.
ایشان همواره معیارها را به مردم گفتهاند و مردم به درجهای از رشد رسیدهاند که با توجه به معیارهای اعلام شده از سوی رهبری بهترین انتخاب را داشته باشند بنابراین این نوع القائات هم وهن به رهبری و هم به شخصیتهای حاضر در این ائتلاف است.
نکتهای که درباره حضور گروهها و احزاب مختلف باید روی آن تاکید کرد این است که همه گروههای سیاسی نقشی جر معرفی کاندیدا و ارائه مشورت به مردم ندارند؛ هیچ کس نباید توقع داشته باشد که اگر ائتلافی شکل داده است، همه موظف هستند از آن تبعیت کنند.
فضای انتخابات باید به گونهای باشد که گروههای موثر بر اساس مبانی و شاخصها کاندیدا معرفی کنند و مردم را در تصمیمگیری آزاد بگذارند؛ این یک رکن مهم است که مردمسالاری دینی براساس آن معنا و مفهوم پیدا می کند.
در دوران تصدی وزارت «بهداشت درمان و آموزش پزشکی» چه کارهایی بود که باید انجام میدادید اما انجام نشد؟
کارهای انجام نشده در بحث سلامت کم نیستند؛ اگر ما "تشریک مساعی" بیشتری در کارهای بینبخشی داشتیم، قطعا در بحث سلامت دستاوردهای بیشتری به وجود میآمد.
یعنی مهمترین مشکل شما در وزارت بهداشت "تشریک مساعی" بود؟
فکر میکنم موضوع سلامت یک موضوع تکبخشی نیست؛ خیلی بخشهای اجرایی کشور به موضوع سلامت ارتباط پیدا میکنند اما سلامتمحوری مورد توجه همه بخشهای نیست ضمن اینکه یکی از مهمترین چالشهایی که گریبان نظام سلامت را گرفته است بحث "اقتصاد" است؛ بهویژه اقتصاد درمان و چالشهایی که در خصوص تعرفه و نحوه پرداخت هزینه بیماران وجود دارد.
اینها چالشهایی است که برای رفع آنها نمیتوان تنها به نظارت اکتفا کرد؛ این موضوع باید به صورت اساسی حل شود، برای مثال پرداختهای بیمهای جایگزین پرداختهای فردی شود.