به گزارش صراط، داستان زهرا سالاریه، به این صورت است که برای کار در یک خیاط خانه وارد شرکتی می شود که جلیقه نجات می دوختند.
کار کردن در همان شرکت هم بوده که باعث می شود زهرا با شرکتهایی که ناخدا و قایقران تربیت میکردند و به آنها گواهینامه قایقرانی میدادند آشنا شود و با کلی دردسر وارد کلاسها میشود و دوره تئوری و عملی را میگذراند و هر چیزی را که قابل یاد گرفتن است از طریقه وارد شدن به قایق گرفته تا تعمیر موتور و 70 مدل گره ملوانی جور واجور به طنابهایی که دو برابر خودش وزن داشتند را یاد بگیرد و در امتحان پایان دوره شرکت و دست آخر گواهینامه ناخدای قایقران را گذاشتهاند کف دستش.
کار کردن در همان شرکت هم بوده که باعث می شود زهرا با شرکتهایی که ناخدا و قایقران تربیت میکردند و به آنها گواهینامه قایقرانی میدادند آشنا شود و با کلی دردسر وارد کلاسها میشود و دوره تئوری و عملی را میگذراند و هر چیزی را که قابل یاد گرفتن است از طریقه وارد شدن به قایق گرفته تا تعمیر موتور و 70 مدل گره ملوانی جور واجور به طنابهایی که دو برابر خودش وزن داشتند را یاد بگیرد و در امتحان پایان دوره شرکت و دست آخر گواهینامه ناخدای قایقران را گذاشتهاند کف دستش.
بعد از آن هم زهرا دورههای دیگری را که به کارش ربط داشته گذرانده و گواهینامههای جور واجور را گرفته.
زهرا سالاریه، 5سال است که بعد از گرفتن گواهینامههای قایقرانی و ناخدای قایقران رسما دریانورد شده و هر روز، چند ساعت از زندگیاش ر روی دریا میگذراند و از بوشهر به خارک میرود.