برچسب ها - سرتیپ قادری
امیر سرتیپ خلبان آزاده محمدصدیق قادری در خاطراتی از زمان اسارتش در عراق میگوید: برادر ناتنی صدام از آن سوی سالن برخواست و به سمت من آمد. سرم را بوسید. شاید اگر در آن لحظه دِشنه در سرم فرو میکردند برایم قابل تحملتر بود. بعد گفت: «آرزو میکردم یک افسر ما در ایران مثل تو باشد.» و پس از بازجویی در نامهای نوشت که تا وقتی در استخبارات است دیگر کسی نباید از این خلبان ایرانی بازجویی کند و همینطور هم شد.
کد خبر: ۵۲۴۸۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۸