به گزارش صراط، خیلی از ما شعر و کتاب را دوست داریم و منطقا عدهای در خیل همین «خیلی از ما» کتاب شعر را بیشتر از دیگر کتابها میپسندیم و ممکن است آرشیوی از انواع و اقسام کتابهای شعر را جمع کرده باشیم یا همیشه دنبال کتابهای تازه منتشر شده در حوزه شعر باشیم حالا نو و کلاسیکش بسته به سلیقه هر یک از ما است. اما گمان نمیرود کسی پیدا شود در این خیل «خیلی» بگوید مجنون و دیوانه کتاب شعر باشد و صحرا صحرا دویده باشد سرگردان به دنبال کتابهای شعر تا حتی یک کتاب شعر را هم از دست ندهد!
فردی که در این مصاحبه به سراغش رفتیم واقعا صحرا صحرا و از نمایشگاه به نمایشگاه و شهر به شهر دنبال کتاب شعر دویده تا فهرست کاملی گرد آورد از هرآنچه کتاب و مجموعه شعر که در کشورمان منتشر میشود. مهدی غفوری مردی میانسال است که به گفته خودش موهایش در این کار سفید شده و ایضا جنون شعر دارد. غفوری اهل مشهد است او را میتوانید در کتابخانهها و نمایشگاههای کتاب بیابید. با او به گفتوگو نشستیم و از دست نوشتههای قطورش پرسیدیم.
گزیده ای از این گفتگو را بخوانید:
من در مشهد ساکن هستم و در طول سال از منابع و ماخذ و تازههای نشری که در مطبوعات منتشر میشود استفاده میکنم. مرتب به کتابفروشیها و انتشارات سر میزنم و از کتابهای جدید شعر باخبر میشوم. خانه کتاب مشهد هم پاتوق اصلی من بود که متاسفانه چند ماهی تعطیل شده بود و الان پس از چند ماه تعطیلی دوباره باز شده بود و تنها یک روز در میان میتوان از خدمات آن استفاده کرد. من چند مجموعه شعر چاپ کردهام که سالنامه شاعران معاصرم در سال 1383 چاپ شد و در آن از 366 شاعر به همراه عکس و شرح شعرهایشان یاد کردهام.
همچنین فرهنگی از شعر معاصر به عنوان آنتولوژی شعر از من منتشر شده است. البته توجه داشته باشید که چنین کارهایی یک کار آکادمیک با طرح و بودجه می طلبد اما من به تنهایی و بدون هیچ امکاناتی این کار را انجام دادهام. من از نوجوانی شعر گفتهام و در کتابخانهها کتابهای تازه منتشر شده را دنبال میکنم و همیشه دنبال فهرستی هستم که تازههای نشر در حوزه شعر را معرفی کند ولی متاسفانه به چنین چیزی دست پیدا نکردهام. فرهنگ کتابشناسی شعر شاعران از انقلاب مشروطه تا سال 81 من را ببیند که با چه بدبختی آن را در آوردم، یک جلدش فقط فهرست است.
*کار من، کار یک تیم است
دوستان میگویند این کار شما را یک گروه با بودجه مشخص انجام دهد و من تنهایی و بدون هیچ بودجهای این را انجام داده و دارم انجام میدهم و این به خاطر دیوانگی و جنون من نسبت به شعر است من از نوجوانی شعر میگفتم و به شعر علاقه داشتم و مجموعه شعرها را در کتابخانهام جمع میکردم. کتابخانهام خیلی غنی است از مجموعه شعر و در همان نوجوانی دنبال فهرستی میگشتم که مجموعه شعرهایی که به آنها علاقه دارم را رصد کنم و ببینم ولی متاسفانه به چنین چیزی دست پیدا نکردم و کاری که من انجام دادم با این حجم برای اولین بار در ایران انجام میشود من در مقدمه کتاب به یک سری از مشکلات اشاره کردهام.
* تاوان عشق به کتاب شعر !
...من الان در زیرزمین خانهام کار میکنم خانوادهام از دستم ناراحت هستند چون وقتی بازنشست شدم کار دوم و درآمد اضافه نداشتم تا رفاه بیشتر برایشان فراهم کنند فرزندانم از کتاب بیزار شدهاند چون میبینند پدرشان تمام هم و غمش را صرف کتاب کرده ولی بازده مالی که هیچ حتی جزء آدم هم حسابشان نمیکنند.
فرزندانم از دست من راضی نیستند میبینند پدران دیگر برای فرزندانشان پول بیشتر و رفاه بیشتری فراهم میکنند ولی من نمیتوانم بیشتر از این برای آنها فراهم کنم. وضعیت این طور است با هزینه شخصی خودم به نمایشگاههای کتاب مختلف میروم که تا فهرست کتابهای شعر را جمع کنم. البته و باید مایهاش را بگذارم. جنون کتاب مایه میخواهد و برایم خرج میتراشد.